«بنده به عنوان گرانبارترين مسئول در نظام جمهوري اسلامي که اين بار را هم خيلي خوب و با همه وجود حس ميکنم، در عالم سياست هيچ دغدغهاي ندارم .
در عرصه مسائل اقتصادي - که آن هم فصل مهمي از مسائل کشور است- بنده از لحاظ حرکت اقتصادي جامعه، هيچ دل نگراني ندارم، با اين حال غمي در دل دارم که غم گرفتاري گرفتاران و طبقات ضعيف جامعه است .
و اما در عرصه فرهنگ، بنده به معناي واقعي کلمه احساس نگراني ميکنم و حقيقتا دغدغه دارم. اين دغدغه از آن دغدغههايي است که آدمي به خاطر آن گاهي ممکن است نصف شب هم از خواب بيدار شود و به درگاه پروردگار تضرع کند، من چنين دغدغهاي دارم»
اين جملات بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار فعالان فرهنگي در سال 73 است، سخنان مهم و منحصر بفردي که بهخوبي بار سنگين فرهنگي کشور را نشان ميدهد، امري که هنوز مطالبات اصلي رهبري و مردم را برآورده نکرده و در عين حال بايد به آن اضافه کرد دغدغه جنگ نرم را که اين روزها با جنگ رسانهاي عليه کشورمان قدرتنمايي ميکند.
وقتي جمهوري اسلامي در سايه گفتمان اصيل و ديني امام راحل به توليد قدرت نرم در دنيا ميپردازد و مباني مدرنيته را با چالشي اساسي روبرو ميکند، وقتي وزير خارجه سابق آمريکا، رايس، ايران را کشور توليدکننده و حمايتکننده تروريست مينامد و هنگامي که نيکسون رئيس جمهور اسبق ايالت متحده، ايران را کليد توازن قوا در دنيا ميخواند و مدعي ميشود هر کشوري که ايران را در اختيار داشته باشد، کليد دنيا را در دست دارد، بايد لشکرکشي نرم استکبار را براي براندازي تنها حکومت ديني جهان باور کرد و جنگ رسانهاي را از برجستهترين مؤلفههاي جنگ نرم و جنگهاي مدرن به حساب آورد؛ امري که به مثابه راهبرد و استراتژي انتخابي نظام سلطه براي تسلط بر افکار و اراده ملتها قلمداد ميشود.
با توجه به اينکه در جنگ رسانهاي خشونتي اعمال نميشود، وقوع آن براي مردم نامحسوس است و از سوي ديگر نيز بسيج عمومي براي اين عرصه کاربرد ندارد و به اصطلاح، جنگ رسانه جنگ بين نخبگان است؛ بي دليل نيست اگر خبرنگاران را سربازان خط مقدم اين جنگ نرم و حساس خطاب ميکنند؛ چه اينکه با بازنماييهايي خبري فعالان عرصه رسانه است که تصويرسازي در افکار عمومي و به تبع آن گفتمان سازي در جامعه شکل گرفته و روند مسائل در کشور جهتدهي ميشود.
آنچه حوزه خبر و رسانه را در اين نبرد حساس مهم کرده است، شريان حياتي «اطلاعات» و تصوير سازيهاي ذهني است که از آن براي هدايت افکار عمومي استفاده ميشود، امروز شايد خبر و اطلاعات، گرانبهاترين مقوله براي همه باشد که با کنترل آن ميتوان به همه چيز دست يافت.
برخي نظريهپردازان ارتباطات معتقدند امروز جهان در دست کسي است که رسانهها را در اختيار دارد و از اين طريق گفتمان خود را بر افکار جمعي غالب ميکند؛ در عين حال از سويي ديگر ميدانيم سرمايه هر رسانه مخاطبان آن هستند و يک رسانه بدون اين سرمايه ارزشمند تقريباً هيچ است؛ از اين رو اگر بنا باشد ويژگيهاي مهم خبري يعني حقيقت، صداقت و جامعيت درخبرپردازي رسانه مغفول واقع شود ديگر سرمايه و مخاطبي باقي نخواهد ماند تا براي آنها درخط مقدم رسانهاي نبردي مقدس رقم بخورد.
علت اصلي سرنوشت ساز شدن چنين جنگ تمام عيار رسانهاي، انگارهسازي و نوع روايتي است که از حوادث و اتفاقات صورت ميگيرد يعني رسانهها سعي دارند بر اساس تفکرات و اعتقادات خود به اخبار به گونهاي جهتدهي کنند که بيشترين تاثيرگذاري را بر افکار عمومي داشته باشد و به نحو احسن آنها را با خود همراه سازد از همين رو قطعاً هيچکس منکر نقش رسانهها در تأثيرگذاري عميق و سريع در شکلگيري نگرشها و باورهاي جامعه نسبت به مسائل داخلي و بينالمللي نيست.
به اين ترتيب اهميت خبر و نقش پررنگ خبرنگاران در نبرد نرم رسانهاي بهخوبي روشن ميشود و وقتي اين حوزه کاري در نظرمان جلوه بيشتري مييابد که بدانيم رهبر حکيم و مدبرمان در اين باره معتقدند «رشد سياسي ذهن مردم يک کار فرهنگي است».
اکنون با قرار گرفتن جمهوري اسلامي در مرکز هجمههاي رسانهاي و فرهنگي جهان استکبار، ميتوان بهخوبي به اهميت سبک «خبرنگاري انقلاب اسلامي» پي برد؛ خبرنگاري که سعي دارد با رعايت تمام اصول حرفهاي خبر، نقش تاريخي خود را در تبيين گفتمان انقلاب اسلامي به خوبي ايفا کرده و حقانيت ايران اسلامي را در اين جنگ رسانهاي به اثبات برساند.
خبرنگاري به سبک انقلاب اسلامي
خبرنگاري به سبک انقلاب اسلامي
دیدگاه ها