آزادي و عدالت از نگاه بهشتي؛

چ, 04/08/1390 - 13:13
آزادي و عدالت از نگاه بهشتي؛
حفظ واقعي استقلال كشور از طريق عدالت و آزادي است شهيد بهشتي فيلسوفي بود كه كوشيد ثابت كند؛ بشر طبعا آزاد است. وي در عرصه سياست ثابت كرد كه هم آزادي‌خواه است و هم اصول آن را براي ديگران رعايت مي‌كند و معتقد بود كه حفظ واقعي استقلال كشور از طريق عدالت و آزادي در كشور است. «آزادي» يكي از مباحث و مسائل كليدي فلسفه سياسي است. هر گونه انديشه‌اي در حوزه سياست و حكومت و نيز در فلسفه سياسي به مسئله انسان و آ‌زادي‌هاي او باز مي‌گردد. اصولا آزادي در دو محور مطرح مي‌‌شود: يكي درباره آزادي‌هاي اساسي و سياسي مردم و ديگر آزادي‌هاي حكومت و سياست. آيا انسان آزادي دارد؟ آيا انسان آزادي مطلق دارد؟ آيا انسان از آزادي هاي بيان، اجتماع و انتشار برخوردار است؟ آيا حكومت مجاز است انسان‌ها را از آزادي‌هاي اساسي محروم كند؟ آيا حكومت مجاز و آزاد از هر گونه عمل و سياست است؟ اينها پرسش‌هاي اساسي در حوزه انديشه سياسي است. ما نمي‌خواهيم آزادي و عدالت را از ديدگاه شهيد بهشتي به طور مفصل و گسترده تبيين و تشريح كنيم. مي‌خواهيم در اين قسمت به برخي از مهم‌ترين آرا و نظرات وي درباره آزادي‌هاي سياسي در نظام سياسي اسلام اشاره كنيم، زيرا اصولا تبيين آزادي از نگاه ايشان محتاج تحقيق و فرصت‌هاي ديگري است. از اين نظر مي‌كوشيم در حد چارچوب طرح، آراي اصلي وي را مشخص و روشن كنيم. يك نكته بديهي و بسيار روشن درباره شهيد بهشتي اين است كه وي بي‌انداز به آزادي‌هاي اساسي بشر توجه كرده است. مي‌توان مدعي شد، شهيد بهشتي يك عالم روحاني آزاد و آزادي خواه بوده است. هم براي خود آزادي داشت و هم براي ديگران آزادي مي‌خواست. لب انديشه وي اين است كه انسان، جانداري است آگاه و انتخابگر و آزاد. انسان اسلام، انساني است آزاد، و اين آزادي را به اين دليل به انساني دادند كه آينده‌اش و سرنوشتش را خودش آزادانه بسازد. از نظر شهيد بهشتي، مزاياي آزادي براي انسان كه در اسلام بدان تأكيد شده اين موارد است: 1ـ چون انسان گوهر تابناك هستي است، اسلام، آزادي را به عنوان نقطه قوت آفرينش انسان مي‌شناسد و اينكه آنسان آزاد و آگاه آفريده شده است به او بشارت سعادت و گزينش راه صحيح مي‌دهد. 2ـ اسلام براي انسان آزاد و آگاه، زمينه و توان شكوفايي و خود انگيختن و پيدا كردن راه به حد فراوان قائل است و انسان را دعوت مي‌كند تا در پرتو عقل و دين حركت كند. 3ـ اسلام انسان را موجودي آزاد مي‌شناسد و حتي به اين موجود آزاد نهيب مي‌زند كه در هر شرايط اجتماعي هستي بايد بميري، يا بميراني؛ يا بمير يا لااقل هجرت كن و تسليم فشار نشو. اسلام براي انسان در برابر فشارهاي محيط، آزادي قائل است. 4ـ در اسلام، آزادي‌هاي فردي، محدوديت‌هاي اجتماعي نيز دارد، انسان آزاد است اما در چارچوب حدود الله و در چارچوب قوانين الهي. علاوه بر آن يكي ديگر از استدلال‌هاي شهيد بهشتي در ضرورت آزادي انسان اين است: «انسان بايد همواره آزاد بماند تا بر كرامت انساني‌اش آسيبي وارد نيايد» ايشان در بررسي قانون اساسي در توضيح اصل نهم قانون، سخني صريح و محكم طرح مي‌كند كه از هر لحاظ ماندگار است. مي‌گويد: «حفظ واقعي استقلال كشور، از طريق عدالت و آزادي در كشور است.وقتي در يك جامعه و كشوري عدل و آزادي درست پاسداري نشود، خود به خود راه براي نفوذ بيگانه هموار مي‌شود.» (1) از اين رو در نگاه شهيد بهشتي: «به هيچ عنوان نمي‌‌توان آزادي‌هاي ديگران را سلب كرد.» (2) چند روز قبل از پيروزي انقلاب به مردم مي‌گويد: «با صراحت اعلام مي‌كنم، اسلام دين آزادي است و ما هيچ‌گاه به عنوان يك گروه مسلمان، آزادي هيچ كس را سلب نكرده و نخواهيم كرد ... همواره پاسدار اين اصل بوده‌ام كه آزادانه بگوييم و بشنويم و آزادانه به تبادل نظر بپردازيم.» (3) البته ايشان از آزادي‌هاي محدود و قانوني و مشروع دفاع مي‌كرد نه آزادي مطلق: «آيا ملت ما آن روز كه فرياد مي‌كرد آزادي، استقلال، جمهوري اسلامي واقعا خواستار اين آزادي بود كه هر مرد و زن، هر گناه، هر فسق و فجوري خواست بكند؟» (4) اما وقتي سخن بر سر آزادي‌هاي اساسي شود و براساس چارچوب‌هاي الهي باشد، به صراحت مي‌گويد: «من از طرفداران پر و پا قرص‌ آزادي‌هاي اساسي هستم.» (5) و نيز مي‌گويد: «در طول اين مدت بارها تاكيد كرده‌ايم كه اي برادر، اي خواهر، آگاه باشد كه احترام به آزادي انديشه و آزايد انتخاب از اصول اسلام است و بايد اين آزادي‌ها را محترم بشماريم.» (6) از نظر شهيد بهشتي، آنچه كه نبايد در جامعه اسلامي رشد كند، آزادي نيست بلكه تحميل و اجبار است. «آنچه نبايد باشد، تحميل عقيده است. وقتي تحميل عقيده نباشد، خلاقيت و سازندگي پيش خواهد آمد.» (7) او با قاطعيت مي‌گويد: «از كساني كه در صدد تحميل عقيده، فكر و انديشه بر ديگران هستند، بيزارم.» (8) براي اين كه: «شناخت عقيده، انتخاب راه، آگاهي برمعارف، براي هر انسان امري است اجتهادي و بايد براي فهم عقيده و اصول دين تلاش كند... زيرا اعتقاد را نمي‌شود بر كسي تحميل كرد، نمي‌شود از كسي تقليد كرد.» (9) با اين نگرش‌ها كه شهيد بهشتي دغدغه اصلي خود را بيان مي‌كند و مي‌گويد: «بايد چاره‌اي انديشيد تا در عمل، محدوديتي براي تفكر انسان به وجود نيايد.» (10) او از طلاب و فضاي حوزه مي‌خواهد كه زمينه‌هاي اين آرمان را تمهيد نمايند: «به طلاب و فضلاي حوزه هم ... يك پيشنهاد دارم و آن پيشنهاد اين است كه به مردم ايران فرصت بدهيد تا آگاهانه و آزادانه خود را بر مبناي معيارهاي اسلامي بسازند، و اين خودسازي را بر مردم تحميل نكنيد. به مردم كمك بكنيد، آگاهي بدهيد، زمينه‌سازي براي رشد اسلام به آنها بكنيد، ولي بر مردم هيچ چيز را تحميل كنيد. انسان بالفطره خواهان آزادي است... برخلاف دستور قرآن مبادا مسلمان بودن و مسلمان زيستن را بخواهيد به مردم تحميل كنيد، اگر تحميل كرديد، آنها بر عليه اين تحميلتان طغيان خواهند كرد. انسان عاشق آزادي‌ها است. مي‌خواهد خودش به دست خود و با انتخاب خود، خود را بسازد.. انسان اسلام، انسان آزاد، آگاه و انتخابگر است ... بگذاريد همان طوري كه مردم آزادانه انقلاب كردند، آزادانه انقلاب را تداوم بدهند و اين بزرگ‌ترين ارزش انقلاب است.» (11) در انديشه بهشتي نه تنها آزادي، مشاركت و فعاليت وجود دارد، بلكه از آزادي نظارت و انتقاد از مسئولان نيز دفاع شده است. در حقيقت، بهشتي آزادي را فقط براي مؤيدات و مثبتات نمي‌خواهد بلكه در عرصه ايرادها و انتقادها نيز از آزادي سخن مي‌گويد: «انتقاد سازنده و دلسوزانه از مسئولان در تمام سطوح براي همه آزاد است.» او به مردم اطمينان مي‌أهد كه احدي از مردم به واسطه انتقاد از دست‌اندركاران مورد تهديد و تعقيب قرار نمي‌گيرد. در مجموع مي‌توان مدعي شد كه شهيد بهشتي از جمله دانشوراني است كه به آزادي با تمام جوانب آن اعتقاد دارد. سعي او به عنوان يكي از رهبران سياسي و تأثيرگذار جامعه اين بود كه ميان آزادي و انسان و اسلام سازگاري طبيعي و ضروري برقرار كند. او تلاش كرد تا اين اصل به عنوان يكي از ارزش‌هاي قطعي و مسلم جمهوري اسلامي جاي بگيرد. فيلسوفي كه كوشيد تا ثابت كند، بشر طبعا آزاد و مختار است. در عرصه سياست ثابت كرد كه هم آزادي‌خواه است و هم اصول آن را براي ديگران رعايت مي‌كند. نه بر كسي تحميل كرد و نه چيزي را به صورت تحميل قبول كرد او عالم آزادي و آزادي خواهي بود. آزادي را براي اين مي‌خواست كه بشر به كمال و تعالي برسد نه به انحراف و قهقرا. او با آزادي‌اي كه بشر را از راه سعادت و تعالي انساني باز مي‌دارد، به شدت مخالف بود. از آزادي مخالفان نمي‌هراسيد و اين را عامل خلاقيت و سازندگي برمي‌شمرد. در يك كلام، او تمام توان خود را صرف كرد تا به بشر بفهماند: «اي انسان! آزاد باش، اما نه براي انحطاط بلكه با هدف نيل به كمال و به زيستن، اگر اين قيد را به نحو احسن پذيرفتي، آن گاه زير تحميل هيچ كسي و هيچ چيزي نرو، آزاد زندگي كن، آزاد بمير و واقع بين باش.» پي‌نوشت‌ها: 1. مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي، ص 421 2. همان 3. روزنامه اطلاعات 4 بهمن 57 4. سخنراني شهيد بهشتي در جمع مردم قم، 22 بهمن 56 5. روزنامه اطلاعات، 20 ارديبشهت 1359 6. همان، اسفند 58 7. همان، 27 ارديبشهت 59 8. روزنامه جمهوري اسلامي، 4 مرداد 1360 9. روزنامه اطلاعات، 29 آبان 59 10. همان؛ 5 تير 58 11. همان، 15 اسفند 58

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.