آیا پیامبران از خود ارث نمی گذارند؟/حجه الاسلام و المسلمین علی اکبر رخصی

س, 12/10/1389 - 13:00
آیا پیامبران از خود ارث نمی گذارند؟/حجه الاسلام و المسلمین علی اکبر رخصی

آیا پیامبران از خود ارث نمی گذارند؟/حجه الاسلام و المسلمین علی اکبر رخصی

 

 

از نظر قرآن کریم و احکام ارث در اسلام, مستثنا کردن فرزندان یا وارثان پیامبران از قانون ارث کاملا غیر موجه است و تا دلیلی قانع کننده که بتوان با آن آیات ارث را تخصیص زد در کار نباشد, قوانین کلی ارث در مورد همه افراد و از جمله فرزندان و وارثان پیامبر حاکم و نافذ است.

اساسا باید پرسید: چرا فرزندان پیامبران نباید ارث ببرند ؟ چرا با درگذشت آنان, خانه و لوازم زندگی ایشان از باید از آنان گرفته شود؟ مگر وارثان پیامبر مرتکب چه گناهی شده اند که پس از درگذشت او همه فورا از خانه خود بیرون رانده شوند؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                                                                           (1)

 

 


گرچه محرومیت وارثان پیامبران از ارث, عقلا بعید به نظر می رسد , ولی اگر از ناحیه وحی دلیل قاطع و صحیحی به ما برسد که پیامبران چیزی از خود به ارث نمی گذارند و ترکه آنان ملی اعلام می شود (!) در این صورت باید با کمال تواضع حدیث را پذیرفته , استعاد عقل را نادیده بگیریم و آیات ارث را بوسیله حدیث صحیح تخصیص بزنیم . ولی جان سخن همین جاست که آیا چنین حدیثی از پیامبر وارد شده است ؟

وقتی به آیات قرآن مراجعه می کنیم می بینیم که در دو مورد از وراثت فرزندان پیامبران سخن گفته, میراث بردن آنان را یک مطلب مسام گرفته است . اینک آیاتی که بر این مطلب گواهی می دهند:

الف ) ارث بردن یحیی از زکریا

    ( و انی خفت الموالی من ورائی و کانت امرأتی عاقراٌ فهب لی من لدنک ولیاٌ  یرثنی و یرث من آل یعقوب واجعله رب رضیاٌ) مریم5و6

من از( پسر عموهایم) پس از در گذشت خویش می ترسم  و زن من ناز است . پس مرا از نزد خویش فرزندی عطا کن که از من و از فرزندان یعقوب ارث ببرد و پروردگارا او را پسندیده قرار ده .

این آیه را به هر فردی که از مشاجره ها به دور باشد عرضه کنید خواهد گفت که حضرت زکریا از خداوند برای خود فرزندی خواسته است که وارث او باشد, زیرا از دیگر وارثان خود ترس داشته و نمی خواسته که ثروتش به آنان برسد . اینکه چرا او ترس داشت بعدا  توضیح داده خواهد شد. مراد واضح واصلی از (یرثنی) همان ارث بردن از مال است . البته این

 

 

 

 

                                                                           (2)

 


مطلب به این معنی نیست که این لفظ در غیر وراثت مالی , مانند وراثت علوم       و نبوت , به کار نمی رود , بلکه مقصود این است که تا قرینه قطعی بر معنی دوم     نباشد  , مقصود از آن , ارث مال خواهد بود نه علم و نبوت . اکنون قرائنی را که تاکید می کنند که مقصود از (یرثنی و یرث من آل یعقوب) وراثت در مال است نه وراثت در علم و نبوت , یاد آور می شویم:

لفظ (یرثنی) و (یرث) ظهور در این دارند که مقصود همان وراثت در مال است نه غیر آن , و تا دلیل قطعی بر خلاف آن در دسترس نباشد نمی توان از ظهور آن دست برداشت . شما اگر مجموع مشتقات این لفظ را در قرآن مورد دقت قرار دهید خواهید دید که این لفظ در تمام قرآن (به جز آیه 32 سوره فاطر ) درباره وراثت در اموال به کار رفته و بس . این خود بهترین دلیل است که این دو لفظ را باید بر همان معنی معروف حمل کرد . نبوت و رسالت فیض الهی است که در پی یک رشته ملکات و مجاهدت ها و فداکاریها  نصیب  انسان های برتر می شود .  این فیض ,  بی  ملاک به  کسی  داده  نمی شود  ؛  بنابراین قابل توریث نیست , بلکه در گروه ملکاتی است که در صورت فقدان ملاک هرگز به کسی داده نمی شود , هر چند فرزند خود پیامبر باشد .

بنابراین , زکریا نمی توانست از خدا فرزندی درخواست کند که وارث نبوت و رسالت او باشد . مؤید این مطلب , قرآن کریم است , آنجا که می فرماید :

(الله اعلم حیث یجعل رسالته) انعام 124

خداوند دانا تر است به اینکه رسالت خود را در کجا قرار دهد .

 

 

 

 

                                                                (3)

 

 


حضرت زکریا نه تنها از خدا در خواست فرزند کرد , بلکه خواست وارث او را پاک و پسندیده قرار دهد . اگر مقصود , وراثت در مال باشد صحیح است که حضرت زکریا در حق او دعا کند که : (واجعله رب رضیا) او را پسندیده قرار ده ؛ زیرا چه بسا وارث مال فردی غیر سالم باشد . ولی اگر مقصود , وراثت در نبوت و رسالت باشد چنین دعایی صحیح نخواهد بود و همانند این است که ما از خدا بخواهیم برای منطقه ای پیامبر بفرستد و او را پاک و پسندیده قرار دهد ! بدیهی است که چنین دعایی  درباره پیامبری که از جانب خدا به مقام رسالت و نبوت خواهد رسید لغو خواهد بود . حضرت زکریا در مقام دعا یاد آور می شود که (من از موالی و پسرعموهای خویش ترس دارم). اما مبدا ترس زکریا چه بوده است ؟

آیا او می ترسید که پس از او مقام نبوت و رسالت به آن افراد نا اهل برسد و از آن رو از خدا برای خود فرزندی شایسته در خواست  کرد ؟ زیرا خداوند مقام رسالت و نبوت را به افراد نا صالح عطا نمی کند تا او از این نظر واهمه ای داشته باشد .

              یا اینکه ترس او  به سبب آن بود که پس از در گذشتش , دین و آیین او متروک شود  و  قوم  او  گرایش های  نا  مطلوب  پیدا کنند ؟ یک چنین ترسی هم موضوع نداشته است ؛ زیرا خداوند هیچگاه بندگان خود را از فیض هدایت محروم نمی سازد و پیوسته حجتهایی برای آنان برمی انگیزد و آنان را به خود رها نمی کند .

      علاوه بر این , اگر  مقصود  همین بود  , در آن  صورت  زکریا نباید درخواست فرزند می کرد , بلکه کافی لود که از خداوند بخواهد برای آنان پیامبرانی برانگیزد_ خواه از نسل او و وارث او باشند و خواه از دیگران_  تا آنان را از بازگشت به عهد جاهلیت نجات بخشند ؛ حال آنکه زکریا بر داشتن وارث تکیه می کند.

 

 

                                                                      (4)

 

 


                  پاسخ دو پرسش

        درباره آیه مورد بحث دو پرسش با اعتراض مطرح است که برخی از دانشمندان اهل تسنن به آن اشاره کرده اند و اینک هر دو اعتراض را مورد بررسی قرار می دهیم .

الف) حضرت یحیی در زمان  پدر به مقام نبوت رسید ولی هرگز مالی را از او به ارث بنرد , زیرا پیش از پدر خود شهید شد . بنابراین , باید لفظ (یرثنی) را به وارث در نبوت تفسیر کرد , نه وارث در مال .

پاسخ : این اعتراض در هر حال باید پاسخ داده شود ؛ خواه مقصود وراثت در مال باشد , خواه وراثت در نبوت . چون مقصود وراثت در نبوت این است که وی پس از در گذشت پدر به مقام نبوت نائل شود . بنابراین , اشکال متوجه هر دو نظر در تفسیر آیه است و مخصوص به تفسیر وراثت در اموال نیست . اما پاسخ این است که وراثت بردن یحیی از زکریا جزو دعای او نبود , بلکه تنها دعای او این بود که خداوند به او فرزندی پاک عطا کند و هدف از درخواست فرزند این بود که وی وارث زکریا شود . خداوند دعای او را مستجاب کرد ؛ هرچند حضرت زکریا به هدف خود از درخواست این فرزند (وراثت بردن یحیی از او) نایل نشد .

توضیح اینکه در آیه های مورد بحث سه جمله آمده است :

(فهب لی من لدنک ولیاٌ) : فرزندی برای من عطا کن .

(یرثنی و یرث من آل یعقوب) : از من و از خاندان یعقوب به ارث ببرد .

(واجعله رب رضیاٌ) : پروردگارا او را پسندیده قرار ده .

از سه جمله یاد شده , اولی و سومی مورد درخواست بوده اند و متن دعای حضرت زکریا را تشکیل می دهند . یعنی او از خدا می خواست به وی فرزند پسندیده ای عطا کند , ولی هدف و غرض به اصطلاح علت غایی برای این درخواست مسئله وراثت بوده است .

 

 

 

 

 

 

                                                                      (5)

 


هرچند وراثت جزو دعا نبوده است , آنچه که زکریا از خدا می خواست جامه عمل پوشید , هرچند هدف و غرض او تامین نشد و فرزند وی پس از او باقی نماند که مال و یا نبوت او را به ارث ببرد  .

گواه روشن بر اینکه وراثت جزو دعا نبوده , بلکه امیدی بوده است که بر درخواست او مرتبط می شده , این است که متن دعا و درخواست زکریا در سوره ای دیگر به این شکل آمده است و در آنجا سخنی از وراثت به میان نیامده است .

(هنالک دعا زکریا ربه قال رب هب لی من لدنک ذریه طیبه انک سمیع الدعا)آل عمران 38

در این هنگام زکریا پروردگار خود را خواند و گفت :  پروردگارا , مرا از جانب خویش فرزندی پاکیزه عطا فرما که تو شنوای (دعای بندگان خود) هستی .

همانطور که ملاحضه می فرمایید , در این درخواست , وراثت جزو دعا نیست بلکه در طلب (ذریه طیبه) خلاصه می شود . در سوره مریم به جای (ذریه) لفظ (ولیا) و به جای (طیبه) لفظ (رضیا) به کار رفته است .

ب : در آیه مورد بحث فرزند زکریا باید از دو نفر ارث ببرد : زکریا و خاندان یعقوب ؛ چنانکه می فرماید (یرثنی و یرث من آل یعقوب) . وراثت از مجموع خاندان یعقوب , جزو وراثت نبوت نمی تواند باشد .

پاسخ : مفاد آیه این نیست که فرزند زکریا وارث همه خاندان یعقوب باشد , بلکه مقصود , به قرینه لفظ (من) که افاده تبعیض می کند , این است که از بعضی از این خاندان ارث ببرد نه از همه . در صحت این مطلب کافی است که وی از مادر خود یا از فرد دیگری که از خاندان یعقوب باشد ارث ببرد . اما اینکه مقصود از این

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                                                                                           (6)
                

 

 

یعقوب کیست و آیا همان یعقوب ابن اسحاق است یا فرد دیگر , فعلا برای ما مطرح نیست .

ب) ارث بردن سلیمان از داود

(و ورث سلیمان داود) نمل 16

سلیمان از داود ارث برد .

شکی نیست که مقصود از این آیه این است که سلیمان مال و سلطنت را از داود به ارث برد و تصور اینکه مقصود , وراثت در علم بوده است از دو نظر مردود است :

اولا , لفظ (ورث) در اصطلاح همگان , همان ارث بردن از اموال است و تفسیر آن به وراثت در علم , تفسیر به خلاف ظاهر است که بدون قرینه قطعی صحیح نخواهد بود .

ثانیا , چون علم اکتسابی از طریق استاد به شاگرد منتقل می شود و به طور مجاز صحیح است که گفته شود (فلانی وارث علوم استاد خود است) ولی از آنجا که مقام نبوت و علوم الهی موهبتی است و اکتسابی و موروثی نیست و خداوند به هر کسی بخواهد آن را می بخشد , تفسیر وراثت به این علوم و معارف و مقامات و مناصب , تا قرینه قطعی در کار نباشد صحیح نخواهد بود , زیرا پیامبر بعدی نبوت را از خدا گرفته نه از پدر .

گذشته از این , در آیه ما قبل این آیه , خداوند درباره داود و سلیمان چنین می فرماید :

(و لقد آتینا داود و سلیمان علماٌ و قال الحمد لله الذی فضلنا علی کثیر من عباده المؤمنین) نمل 15

ما به داود و سلیمان علم و دانش دادیم و هر دو گفتند : سپاس خدا را که ما را بر بسیاری از بندگان با ایمان خود برتری داد .

آیا ظاهر آیه این نیست که خداوند به هر دو نفر علم و دانش عطا کرد و علم

 

 

 

 

 

 

 

 

                                                                               (7)

 


سلیمان  موهبتی بوده است نه موروثی ؟

با توجه به مطالب یاد شده , این آیه (نمل 16) و آیه پیش (مریم 6) به روشنی ثابت می کنند که شریعت الهی درباره پیامبران پیشین این نبوده که فرزندان آنان از ایشان ارث نبرند , بلکه اولاد آنان نیز همچون فرزندان دیگران از یکدیگر ارث می برند .

به جهت صراحت آیات مربوط به وراثت یحیی و سلیمان از اموال پدرانشان ,  دخت گرامی پیامبر در خطبه آتشین خود , که پس از درگذشت رسول اکرم در مسجد ایراد کرد , با استناد به این دو آیه بر بی پایه بودن این اندیشه استدلال کرد و فرمود :

(هذا کتاب الله حکما و عدلا و ناطقا و فصلا یقول , (یرثنی و یرث من آل یعقوب) و (ورث سلیمان داود) ).(1)

این کتب خدا حاکم است و دادگر و گویا است و فیصله بخش , که می گوید : (یحیی) از من (زکریا) و از خاندان یعقوب ارث ببرد . (و نیز می گوید : سلیمان از داود ارث برد) .

 

 

 

ادامه دارد . . .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 احتجاج طبرسی , ج 1 , ص 145 (طبع نجف).

          

 

                                                                     (8)

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.