همت مضاعف و کار مضاعف درسیره معصومین و علما/ فاطمه پورشفیع/ مدرسه علیمه نجمه خاتون

د, 12/09/1389 - 09:57
همت مضاعف و کار مضاعف درسیره معصومین و علما/ فاطمه پورشفیع/ مدرسه علیمه نجمه خاتون

مقدمه

 

یا خالق

وقتی آیات الهی را بررسی و تحقیق می کنیم در می یابیم که اکثر آیات درباره خالقیت خداوند است و این همان کار و فعالیت خدا است.

«خلق الارض فی یومین»

«جعل فیها رواسی من فوقها»

«ثم استوی الی السماء و هی دخان»

خداوند قادر و توانا به گونه ای خلق می کند که چشم های انسان در حیرت و بینش او در یافتن حل مسأله می ماند.

نعمت های خداوند قابل شمارش نیستند: آنگاه که ماه و خورشید را می آفرید.

«وَسخر لکم الشمس والقمر دائبین»

پیوسته در کارند

یا نظر به خلقت پیچیده انسانها در دنیا و اعمال آنان و نتیجه آن در آخرت که شهادت دست و پا و اعضا می باشد.

تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون

که ای انسان در دنیا به دنبال  چه بوده ای و چه کردی.

خالقیت و مالکیت خداوند آنقدر زیبا و پر بهاست که انسان را متحیر خود می سازد.

 

ای دل مباش یکدم خالی ز عشق و مستی

                                                            و آنگه برو که رستی از نیستی و هستی

گر جان به تن بینی مشغول کار او  شو

                                                            هر قبله ای که بینی بهتر ز خود پرستی

با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوشباش

                                                            بیماری انـدرین ره بهتـر  ز تنـدرستی

در مذهب طریقت خامی نشان کفر است

                                                            آری طریق دولت چالاکیست و چستی

مدبرالامور به ما آموخت که سخنی به دل می نشیند که صاحب آن عامل باشد پس خداوند به اولیای خود و محبین خود آموخت که هدف از خلق این جهان، رسیدن به کمال است، کمال، حرکت و جنبش می خواهد. کمال راه گمراهان نیست. رسیدن به کمال طریق صراط مستقیم است که همان راه ولایت است. ای دل، در صراط مستقیم گمراهی جائی ندارد. کار و کوشش و جدیت انسان و     بهره بری از آنچه که انسان انجام می دهد به میزان اندیشه و بصیرت اوست. انسان باید بداند که خداوند بقدر اراده انسانها و تلاش آنان او را وارث خود می کند. «پس ای انسان تقدیر را بشناس و برای آن تدبیر کن». و سرلوحه بصیرت خود را کلمات خداوند قرار بده، کلماتی که پایانی ندارد و وسعت دارد. و تو هر چه در راه علم و دانش و پیشرفت تکنولوژی و رسیدن به ارزش ها تلاش کنی  هنوز بسی اندکی است و مسئولیت الهی تو سنگین است چون خداوند شکست ناپذیر است.

اولیای الهی برای رسیدن به هدف آفرینش، تلاش بی وقفه داشتند. «همت مضاعف و کار مضاعف» در سیره ائمه را باید ریشه یابی کرد. «عبارت همت مضاعف و کار مضاعف» یک شعار نیست این عبارت گاهی بصورت خیر و یا شر نیز شکل می گیرد و یا بصورت باطل در برابر حق که نتیجه آن ایجاد فتنه است، اذهان را از هدف  اصلی باز می دارد .گاهی تلاش انسان بی ثمر و منتهی به یک سرگردانی و در  آخر بی هویتی و خواری است. انتخاب راه باید طبق موازین اصولی اسلام و سیره ائمه باشد تا این عبارت به معنای واقعی خود برسد. همیشه باید در اهداف بزرگ و برای رسیدن به مقصد نهایی،   طریق مندی در مدیرت و رفع نواقص و شناخت تشکیلاتی و شناخت فردی افرادی که در رأس امور هستند و غیره همت مضاعف داشت تا سره از ناسره مشخص گردد.

مگر نبود که پیامبر(ص) مدینه علم و علی( ع) دروازه علم بود!

مگر نبود پیامبر(ص) که انگیزه های دینی و الهی را در رأس قرار داد.

مگر نبود که پیامبر(ص) برای بقای مکتب اسلام ولایت و امامت را در دامان خود پرورش داد.

مگر نبود پیامبر (ص) که در برابر صف آرائی میان انصار و مهاجران ایستاد و افراد نالایق را کنار زد و امت را زیر لوای پرچم اسلام و ولایت آورد.

مگر نبود جنگ های پیامبر (ص) باکفار و جنگ های علی بن ابیطالب (ع) با منافقین تا ظلمت از بین برود و نور رحمت الهی گسترده گردد.

مگر نبود که جریان امامت با رحلت پیامبر(ص) آغاز گردید چه آشکارا و چه مخفیانه، اصل مبارزه، مبارزه با بدعت ها و ادعای اجتهاد در برابر نص و تزکیه افکار مردم از سلطه چپاولگری و غارتگری که از شیوه های ولایت بوده است.

ایجاد زمینه کار ایدئولوژیک و انجام صدها تاکتیک مناسب که از اخلاص و فداکاری دور نبود از   حرکت های سازنده ائمه (ع) بود.

اگر شمشیر عزت و شرف امام در قلب منافقین و اهداف شوم آنان فرو می رفت و آنان را به هلاکت       می رساند بخاطر عزت اسلام و مسلمانان بود.

امام در حالیکه کفش کهنه اش را تعمیر می کرد، عقیده داشت که این کفش را بیش از حکومت بر شما دوست دارم جز آنکه بدان حقی را بپا دارم و باطلی را از پا فکنم.

هیچ پیشوایی جز حق نیست، پس برای برپائی هر حقی تلاش لازم است و اگر تلاش سازنده نباشد، باطل و خطا جلوه کرده و شاید پوشش دهنده باشد.

در این مقاله پیشنهادی سعی شده شیوه حکومتی پیامبر(ص) و اهل بیت «علیهم السلام» در بعد «همت مضاعف و کار مضاعف» بیان گردد تا تلاش و کوشش فرد در تحقق و پایداریی اسلام و مسلمین مؤثر واقع گردد، و نابودی کفر جهانی و منافقین از خدا بی خبر حتمی گردد و کوری و  ظلمت از مسلمانان دور شود و بصیرت، آهنگ علم و دانش و تلاش و پیشرفت را به گوش همگان برساند. بصیرت در تمام دوران در سایه ولایت و امامت و در زمان غیبت کبری بصورت ولایت فقیه تحت سرپرستی رهبر عظیم الشان حضرت آیت ا... ا لعظمی خامنه ای باید به گونه ای عمل کند که سره از ناسره تشخیص داده شود تا به لطف الهی حرکتی سازنده در جهت تحول مسائل اجتماعی و سیاسی و اقتصاد و فرهنگی و هنری بوجود آید.

 

والسلام من اتبع الهدی

    فاطمه پورشفیع

    مسئول فرهنگی مدرسه علمیه نجمه خاتون(س)

 

 

 

 

 

 

 

« یا سبحان »

 

یکی از نیازهای بشر، هنر عشق ورزیدن است. عشق انگیزه است برای رسیدن به هدف و این هدف باید بزرگ و عظیم باشد تا صورت واقعی و حقیقی معشوق را به نمایش گذارد.

 

عشق زیباست اگر بدرستی معنا گردد. هر عاشقی برای رسیدن به مقصد باید درست حرکت کند و باید ابزار و لوازم رسیدن به مقصود را درست انتخاب کند. و هر زمان و هر لحظه را نقطه آغاز بداند و با برنامه ریزی دقیق و مدیریت صحیح و آگاه خود را در صنعت، تجارت، کشاورزی، مدیریت، اقتصاد و فرهنگ به جلو براند.

زیربنای پیشرفت و ترقی اتحاد و همکاری است و از محبت به یکدیگر هم نباید دور شد. محبت نباید به گونه ای باشد که هر کس مطابق میلش رفتار شود، محبت واقعی خیر و مصلحت جامعه بشری را می طلبد نه خیر یک فرد و یا گروه خاص.

چه رنجها و فداکاریهایی که ائمه(ع) و پیامبران الهی در تمام زمینه ها تحمل نکردند.

مکتب اهل بیت(ع) مکتب عشق ورزیدن است، مکتب اهل بیت(ع) مکتب حق شناسی است مکتب اهل بیت (ع) کشف رموز موفقیت است. مکتب اهل بیت(ع) به دانش و آگاهی و پیشرفت اهمیت     می دهد. مکتب اهل بیت(ع) مکتب پیروزی حق بر باطل است. مکتب اهل بیت مکتب فضائل اخلاقی است. زیرا امام نمونه همه زیبائیها و نمونه عینی فضائل است و اخلاق را زیربنای موفقیت در هر کاری می داند.

فرمان خداوند به دعوت مخفیانه پیامبر در زمانی کوتاه و سپس «فاصدع، تومروا عن المشرکین»

فرمان  الهی را آشکار کن.

«وانذر عشیرتک الا قربین

خویشاوندان نزدیک را بیم ده

طبق فرمان خداوند، رسول گرامی(ص) مأمور تبلیغ دین اسلام شدند که در این مسیر بسیار آزرده و متحمل رنج و مشقت فراوان بودند ولی برای رضای خداوند متعال از هیچ گونه تلاش و فعالیتی باز نیایستادند. رسول اکرم(ص) را چنان آزردند که فرمود: «هیچ پیامبری چون من مورد آزار و اذیت قرار نگرفت»

مراحل دعوت اسلامی از سوی پیامبر(ص) با مشکلات بسیاری در دوران جاهلیت همراه بود. توطئه، سخن چنین، جاسوسی و عهدشکنی ها همواره در تمام مراحل در برابر پیروزی پیامبر(ص) سدی محکم ایجاد کرده بود، ولی پیامبر(ص) در مدینه با سعی و کوشش و هدف مشخص و همت مضاعف و کار مضاعف اسلام را ریشه دواند و در مرحله بعدی مقابل مشرکان محکم ایستاد و به جهاد و مبارزه با کفر همت گمارد، تا نیروی جاهلیت را که در آن زمان در قریش تقویت شده بود با مبارزه خود از بین ببرد.

پیامبر(ص) بسی قاطع و استوار بود. ایشان در رهبریت جامعه تلاش و کوشش مضاعف خود در جهت پیروزی اسلام و مسلمین و مبارزه با مشرکان را نقطه عطف پیروزی عقاید اسلامی قرار داد که این مبارزه همچنان تا قیامت برای تمام طوائف محل اعراب داشته باشد.

آنجا که ضرورت ایجاب می کرد از زور و فشار و سختگیری نیز استفاده می کرد. غفلت برای رسول گرامی اسلام(ص) معنا نداشت، زیرا غفلت او غفلت در جامعه بود و این آغاز انحرافات فکری، اخلاقی، رفتاری در اجتماع بود.

سیاست رسول گرامی(ص) در صحنه رهبری جامعه سیاستی آمیخته با موازین اسلامی و دینی و نیازمندی جامعه آن دوران بود اگر چه که عملکرد او به گونه ای بود که روشنایی حکومتش، سیاستی غالب برای جوامع بشری و نسل های بعد بود.

پیامبر(ص) برای تشویق به کار و تلاش در امر تبلیغ و مبارزه با دشمنان دین مجمع یا شورایی تشکیل می داد و از نقطه نظرات دیگران برای بهبود اوضاع جامعه و کوتاهی دست دشمنان اسلام استفاده می کرد.

رسول گرامی(ص) در زمان حیات خود آنچنان تلاش می کرد که دعوت پس از خود را از بین رفته نمی نگاشت و به هنگام مرگ نیز کاغذ و قلم خواست تا چیزی بنویسد تا پس از مرگ او مردم گمراه نشوند.

ولی مشکلات بعد از وفات ایشان دو چندان شد. مرحله درگیری با مسلمانانی که با نقاب اسلام ولی با عقاید باطل و منافقانه بر علیه امامت و ولایت شمشیر تیز کردند و مخالفت خود را نشان می دادند. آنان سعی می کردند خلافت را از دست فرزندان رسول گرامی بگیرند و موقعیت باطل خود را در جامعه تثبیت کنند. آنجا که حضرت رسول(ص) کاغذ و قلم می خواست تا مردم را از گمراهی نجات دهد این دلیل بر این است که اداره امور مسلمانان را به نظام شورایی نمی پذیرفتند.

ولی ناگهان تشکیل فِرَق ها و جعلیات و اسرائیلیات در عقاید دینی شکل تازه ای گرفت و اصل اسلام در ثقلین را به فراموشی سپرد.

برای حفظ شریعت، و حفظ کتاب خدا و احادیث و خلاصه حفظ رنگ واقعی اسلام، ولایت و امامت مبارزه با دشمنان دین و اسلام را آغاز کرد نه با درگیری بلکه با تدبیر تا خط اسلام و مسلمین از تجاوز اندیشه ها و تفکرات باطل دور ماند.

ولی چرا حدود الهی در دورانی معطل ماند؟

چرا ثروت مسلمانان غارت شد؟

چرا کرامت های انسانی ویران شد؟

چرا آزادگان و نیکوکاران به قتل رسیدند؟

 

چرا خلافت بازیچه دست بنی امیه شد؟

و چرا پیشرفت و ترقی در ابعاد گوناگون مواجه با غفلت ها شد و از حرکت بازایستاد؟

 

همت مضاعف و کار مضاعف با وجود رهبری مقتدر نباید در هیچ زمان و در هیچ مکانی قدرت خود را از دست بدهد زیرا غارتگران و استعمارگران با طرح برنامه ها و شیوه های مختلف برای نابودی اجتماع سالم مسلمانان در کمین نشسته اند تا جریان را به سود خود تمام کنند و افکار انسانها را به جاهلیت اولی برگردانند.

امامان شیعه با شیوه جاذبه و دافعه و سیاست مخفیانه (تقیه) و گاهی آشکارا برای اعتلای اسلام و جذب مخاطبین بیشتر تلاش می کردند و در تمام صحنه های اجتماعی و قضائی و حکومتی حضوری فعال داشتند ولی پایگاه مردمی آنان منسجم و آگاه و مصصم نبود، زیرا تبلیغات سوء و افکار ناپسند بنی امیه (بدعتها) استقلال فکری مردم را تصاحب کرده بود و با این روش بود که بر قدرت خود افزودند و خلافت را غصب کردند.

بینش ائمه(ع) تشکل و هماهنگی و اتحاد بین مسلمانان بود پس به همین مقدار تصمیم گیری در سیاست های داخلی و خارجی صورت می گرفت. هر یک از اولیای الهی بنا بر مصلحت زمان و کنترل خلفای فاسد زمان خود، و در نقطه مقابل کنترل افکار مردم و تقویت بینش و بصیرت و هوشیاری در آنان تلاش بی وقفه و مضاعف داشتند.

آنجا که نماز تعریف می شد امام بود.

آنجا که زکات و روزه و حج و جهاد معنای واقعی خود ار پیدا می کرد، امام بود.

آنجا که تولید و اقتصاد و تقسیم و توزیع منابع مالی می بود، امام بود.

آنجا که حدود و احکام و قضاوت ها می بود امام بود.

آنجا که اصول دین و فروع دین پیاده می شود امام بود.

آنجا که آینده نگری مدنظر می بود امام بود، اَنبار علی(ع) بدست آن بزرگوار یکی پس از دیگری به جوش و خروش افتاد.

آنجا که مرزها و اطراف اسلام کنترل می شد امام بود.

 

امام خورشید همیشه تابان و نورانی است و همیشه زمین را به نور خود روشنایی می دهد اگر چه که در پس غیبت باشد.

امام علی(ع) آنجا که ردای خلافت را رها ساخت و صبر را برگزید در حالیکه خار در چشم و استخوان در گلو را حس می کرد و با چشم خود می دید که میراثش را به غارت می بردند . بخاطر حفظ حقوق مردم همت و کار و تلاش خود را رها نکرد و بی وقفه مشکلات مردم را رسیدگی و قضاوت می کرد. تفسیر قرآن و عبادت و بندگی خدا شیوه او در ترویج اسلام بود. پاسخ به پرسش های دانشمندان ملل جهان بالاخص یهود و مسیحیان و بیان حکم شرعی در مبادلات و نظارت در رویدادهای نوظهور که در اسلام سابقه نداشت، از جمله فعالیت های ایشان بود. تربیت و پرورش گروهی برای رسیدن به کمالات معنوی و کار و کوشش برای تأمین زندگی بسیاری از بینوایان و درماندگان و مشاوره در مسائل سیاسی و رفع مشکلات و مبارزه با تشکیلات فِرقه ای و نبرد با مخالفان در سه جبهه ناکثین و مارقین و قاسطین که نبرد او نبرد حق در برابر باطل بود قسمتی از فعالیت و کار مضاعف ایشان بود. نبرد با منافقین، نبرد با کسانی که زمانی با امام خود میثاق بسته بودند و بعد پشیمان شدند و از عقیده خود برگشتند و در مقابل امام خود ایستادند که آنها جزء خواص کسی دیگر نبودند.

لحظات غم بار دوری از ولایت هم چنان طی سالیان سال می گذرد. کم کم رنگ غم بر چهره مسلمانان می نشیند. در زمان عثمان مردم از مظالم زمانه و پیشین خود خسته شده و شوق به عدالت پیدا می کنند و تشنه کامان به دنبال ولایت می دوند، به رهبر خود هجوم می آورند تا خلافت را قبول کند. ناگهان درهای رحمت به سوی آنها گشوده می گردد و هم سو با ولایت با امام خود بیعت       می کنند.

می توان گفت که صبر در زمان دوری از ولایت بر امام بخاطر ضرورت اتصال به قدرت مردمی بود. «یدالله مع الجماعه»

دعوت به صراط مستقیم و شناخت آن و دوری از گمراهی و نفاق و شناسایی اهداف دشمنان باز دارنده از روش های سازنده حکومتی و سیاسی ولایت مداری امام بودکه درزمان غیبت امام زمان (عج) ولایت فقیه همان پرچم را برداشته و روحیه مبارزه طلبی را در پیروان خود تقویت می کند و تمیز حق از باطل را به پیروان خود می آموزد، زیرا اساسی ترین طریق در پیشرفت تمدنها زمینه مساعد و بدون نفاق است. وقتی زمینه سازندگی در رشته های گوناگون با همکاری مردم شکل بگیرد و با مدیریت صحیح و برنامه ای دقیق و منظم پرورش یابد، مشکلات شناخته و نواقص بر طرف می گردد و جهش ها مانند زمینی حاصلخیز بدون علف هرزه رشد می یابد و محصول می دهد.   

 

و من یوت الحکمه فقد اوتی خیراً کثیراً

به هر کس حکمت داده شود خیر بسیاری به او داده می شود.

رهبری جامعه بشرح صدر و بصیرت می خواهد و این امتیازی است برای رهبران الهی تا حجت برای بندگان باشد و گواه بر خلق.

 

وکان فضل الله علیک عظیما

پیشوایی بر توده مردم و ایجاد حکومت سالم بر آنان جز به طریق امامت و ولایت میسر نمی گردد. ادامه راه رسالت و شریعت و امامت و ولایت و حفظ خونهای پاکی که از صدر اسلام تا کنون بخاطر بارور ساختن مکتب  اسلام ریخته شده است جز با مرجعیت فکری و سیاسی دینی مهیا نگردد.

بعد از وفات رسول اکرم (ص) مشکلات و دشواریها و انحرافات اخلاقی و فکری و عقیدتی بسیار بود. زیرا اسلام مردم آن زمان، اسلام واقعی نبود. مکتب فکری و سیاسی علی(ع) و محور فعالیت ایشان شامل برنامه ریزی و رعایت حدود اسلامی و مسدود کردن جولانگاه دشمنان اسلام بود. سیاست علی(ع) بهنگام خلافت، عزل والیان عثمان در شهرها بود. زیرا والیان عثمان همان کسانی بودند که حضرت رسول(ص) آنها را از خود دور کرده بود.  بنابراین زمامداران در حکومت اسلامی علی(ع) باید از اهل دین باشند و طبق موازین اسلامی امور حکومتی را اداره کنند و از غفلت و سستی دور باشند تا حکومت سکورلار که حکومت پیش کشی زمامداران خلفای ثلاث بود از بین برود.

این گروه خبیث با ژست دینی از اوضاع و احوال زمانه بخوبی بهره می بردند، هدف آنان تشکیل جامعه ای فاسد و بدون بصیرت بود که حق را نتواند از باطل تشخیص دهد. در چنین اوضاعی اولیای الهی برای حکام زمانه خطر بزرگی بودند. ادعاهای بیجای آنها چون خونخواهی عثمان و صلح با امام  حسن(ع) و بیعت مردم و غیره انگیزه های تثبیت حکومت آن نابکاران بود.

ولی سنگر اولیای الهی سنگر الهی بود و هست. سنگر الهی فداکاری و ایثارگری است سنگر الهی حقوق ملت را پایمال نمی کند چون سنگر تقوی است. سنگر الهی، بصیرت را حاصل از پیروی حق می داند سنگر الهی دشمن شناس است پس دشمن را از دوست تشخیص می دهد. اَن لیس لانسان الاّما سعی »

سنگر الهی کار و کوشش را در جهت پیروزی حق بر باطل می داند. سنگر الهی، شرف و فضیلت و عزت و آبرو دارد زیرا رنج و مشقت سازنده دارد. سنگر الهی در پرتو رهبری خاندان رسالت و «اولی الامرمنکم» تجلی زیباییهاست.

«مارایتُ اِلاّ جمیلاً»

همت مضاعف و کار مضاعف دو چهره دارد چهره ای سازنده و چهره ای منفور و نابودکننده، گاهی افرادی در بُعد سیاسی و حکومتی برای حفظ موقعیت خود نقابی بر چهره و با ژست دینی، افراد را بسوی انگیزه های باطل سوق می دهند. این گروه خواسته و یا ناخواسته ایجاد فتنه می کنند و تحت عنوان آزادی، یک مشت سخنان بی اساس می گویند که شالوده آن تفرقه انگیزی و دروغ پردازی است.

این گروه از نسل معاویه و پسر میگسارش یزیدبن معاویه هستند که تمام همت و سعی و کوشش خود را در جهت چپاول هستی مردم و حیثیتی انسانهای با شرف دارند.

در مقابل اولیای الهی و رهبران الهی را داریم که با کار و کوشش مضاعف جامعه را بسوی اعتلای حق رهبری می کنند و شبهات مردم را از طریق ایجاد بصیرت و تقویت روحیه مبارزه طلبی آنان در برابر دشمنان قسم خورده بر طرف می سازند، دشمنانی که بدعت ها و تحریف ها و تهاجمات فرهنگی را از اصول اولیه خود می دانند و بدین طریق افکار مسلمانان را زیر سلطه می برند و مبارزه با چنین گروهی میسر نمی گردد مگر تحت لوای حکومتی قوی و رهبری قوی و لایق که شرف و فضیلت را برای جامعه مسلمانان به ارمغان آورد. و آن رهبر بیدار و هوشیار و همیشه در صحنه جز               آیت­اله العظمی خامنه­ای (قدس سره) کسی دیگر نیست. ایشان همچون جد بزرگوارشان نگران شیعیان هستند و برای تعالی اسلام و مسلمین کوشش مضاعف دارند و عهد و پیمان الهی خود را هرگز فراموش نمی کنند. ایشان به ملت و پیروان خود می آموزند که در تمام زمینه ها همت و کار مضاعف داشته باشند. و این مهم براساس تولید فکر سازنده در تکنولوژی و نوآوری در آن باشد. پس برای رسیدن به ا ین هدف بزرگ باید تاریخ را تعریف کرد تا تلاش های سازنده از گستاخیهای بی جا تحت ژست تلاش سازنده، تشخیص داده شود.

انقلاب قیام و نهضت گسترده مردمی است. آنجا که انفجار نور است، آگاهیها و بصیرت تولید فکر می کند و اختراعات نقش بسزایی در تقویت این راه دارد و این نهضت پیامی را به مردم می قبولاند «مادیگرایان در این دایره جایی ندارند.»

ماهیت انقلاب مردمی است پس در برابر تهاجمات دشمنان، کفار و منافقین می ایستد و این همان نقطه خالی در زمان علی­بن­ابیطالب(ع) بود که خلافت بدست خلفای ثلاث افتاد. هدف ائمه(ع) در طول تاریخ اجرای حکم الهی بود «واعتصموا بحبل الله و لاتفرقوا» و اگر مردم با امام حسین(ع) بیعت کردند و از ایشان دعوت کردند تا به کوفه بیاید تا جریان امر به معروف و نهی از منکر شعار حکومتی قرار بگیرد و تبرّی جلوه گر رسالت محمد(ص) باشد. پس چه شد که ناگه چراغ این حرکت خاموش شد و تبرّی و تولی مفهوم اصلی خود را از دست داد و حلال خدا حرام و حرام خدا حلال شد و آنجا که باید دوست اهل بیت باشند دوری از اهل بیت جامعه را فرا می گیرد.

ولی شعار امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه حسین­بن­علی(ع) خاموش نشد زیرا منطق حسین(ع) منطق اعتراض و مبارزه با تهاجم بود. تهاجمی که از طرف نا اهلان بعنوان حکومت ضد اسلامی برپا بود. مبارزه با تهاجمی که بیت المال را به غارت می برد و جامعه آن روز را بسوی فقر و نابودی فکری و عقیدتی و خلاصه فقر جسمی و روحی می کشاند.

مردم در یک حکومت اسلامی باید هویت داشته باشند و حکومت واقعی و اسلامی همان حکومت ائمه(ع) است که هویت را می شناساند.

هویت انسان در بصیرت اوست.«بصیرتی که سلطان ستمگر و مدیر سمتگر و کارگزار ستمگر را بشناسد. آنانی که حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام می شمارند. و پیمان الهی را درهم          می شکند و با سنت و قانون پیامبر مخالفت می کنند و در میان بندگان گناه و معصیت و عدوان و دشمنی رایج می کنند» سکوت در برابر چنین افرادی سکوت نابخشونی است و این همان همت مضاعف و کار مضاعف است که دوست و دشمن را تشخیص می دهد.

بعد از رحلت حضرت رسول(ص) دشمنان دین و منافقین وارد عمل شدند و سعی کردند حکومت اسلامی را از مسیر خود خارج کنند، کتاب خدا را مستمسک قرار دادند و ظواهر آن را گرفتند و تفسیر به رأی کردند و در جهت آلودگی جامعه سعی و کوشش کردند و همت خود را صرف بدعت ها کردند و از نشر احادیث جلوگیری کردند و حق اولاد پیغمبر را غصب کردند و در این میان معاویه با تلاش زیرزمینی خود و با ظاهری اسلامی وارد صحنه می شود و در دستگاه حکومتی نفوذ می کند و کارهای اساسی را در دست می گیرد.

و آن هنگام که بنی امیه در خانه عثمان اجتماع کرده بودند، ابوسفیان نابینا بود و گفت: «اکنون قدرت و حکومت به دست شما افتاده است آن را همچون گویی به یکدیگر پاس دهید و کوشش کنید که از دودمان بنی امیه بیرون نروید. من سوگند یاد می کنم به آنچه به آن عقیده دارم که نه عذابی در کار است و نه حسابی و نه بهشتی و نه جهنمی و نه قیامتی»

آنجا که به حق عمل نشود بردگی و اسارت است و محو سنتها و رواج بدعتهاست. آنجا که به حق عمل نشود سرمایه گذاری صحیح از بین می رود و  انواع سودجویی ها با الفاظ گوناگون در غالب ربا، فاصله طبقاتی را افزایش می دهد و نور ایمان را از دلها می برد و جامعه رنگ واقعی تلاش را گم      می کند و بلوی و آشوب جامعه را دربر می گیرد و اعتماد به نفس از انسانها دور می شود و مشارکت در فعالیت های اجتماعی کم رنگ می شود و هر کس روش خود را سازنده می داند و بدنبال کسب منافع خود می رود و جایی برای پیشرفت جامعه نمی گذارد و نسبت به آن بی توجه می ماند.

«اگر حرام ها در جامعه رواج پیدا کند، قیام آگاهانه تحت نفوذ بی ارزش ها قرار می گیرد و     فتنه ها ایجاد می شود. مردم در این فتنه ها همانند گروه خران وحشی یکدیگر را گاز می گیرند و رشته تابنده دین لرزان شود و چهره حقیقت پوشیده گردد و چشمه حکمت فرو کاهد و ستمگران به سخن در آیند.»

آنچه مهم است اصل حاکمیت دینی با رهبری صحیح است که مقابل گردن کشان بایستد و با سیاست جاذبه و دافعه حقانیت دین و تأثیر آن در حکومت اسلامی را محفوظ دارد.

امام علی(ع) در آغاز خلافت رو به مردم می کند و می گوید «إتقوا اللهَ فی عباده و بلاده فانکم مسئولون حتی عن البقاع و البهائم» درباره بندگان خدا و شهرهای او پرهیزگار باشید که شما مسئوول همه چیز حتی زمین ها و چهارپایان هستید.»

«العمل، العمل، ثم النهایه النهایه و استقامه الاستقامه، ثم الصبر، الصبر و الورع، الورع، اِنَّ لکم نهایَهً فانتهوا الی نهاتیکم».

کار، کار! سپس پایان کار، پایان کار، پایداری، پایداری، آنگاه شکیبایی، شکیبایی، پرهیزگاری، پرهیزگاری. شما را پایان کاری است پس به پایان کار خود برسید. نشانه و راهنمایی دارید پس با نشانه خود راه یابید و اسلام را هدفی است پس خود را به هدف آن برسانید.

اگر انسان در مسیر تقوی الهی خود را بخوبی تربیت کند و از هیچ مشکلی نهراسد و پیوسته سلامت روح و جسم را در پیشبرد اهداف خود حفظ کند و تدبّر توأم با صبر را معیار تفکر خود سازد آنگاه بصیرت در پرتو علم و دانش او چاره ساز است. و راه حق از باطل تمیز داده می شود و بدعتها و ستم ها شناخته می گردد.

امام علی(ع) در نهج البلاغه: «اجتماع در مورد حقی که خوش نمی دارد بهتر است از تفرقه در مورد باطلی است که دوست می دارید.»

بزرگترین آفت جامعه تفرقه است. تفرقه، ذلت است. تفرقه خواری برای جوامع بشری است. تفرقه بازدارنده است. تفرقه نفاق است. تفرقه ناکثین و مارقین و قاسطین را یادآور است. تفرقه کجی و نادرستی راه است. کجاست نشانه های بزرگ دین، کجاست پایه ها و ستون دین؟ کجاست بقیه الله اعظم تا دایره ظلم و چپاولگری را قطع کند. کجاست زنده کننده قرآن و حدودش. آنجا که اهل بیت(ع) مطرح است آنجا که قرآن و حدودش مشخص است. جای نگرانی برای همت مضاعف و کار مضاعف نیست. ای بشر از سستی در عقیده و عمل خود را رها کن. اگر اهل عمل هستی پس جای شعار نیست. اگر اهل سازندگی هستی، زیربنای صنعتی را متحول کن یک قدم از تو، برکت از خدا. خداوند قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آن قوم خود را تغییر بدهند.

دانش و آگاهی شیوه ساز جهان هستی است اگر بخطا نرود.

انگیزه دانش و آگاهی، رشد فرد در جامعه است. دانش و آگاهی ارزش ها را معنا می بخشد و لیاقتها را بارور می سازد و در پرتو شناخت ارزش ها و لیاقتها کار در بعد فکری و عملی معنا می گردد. و در نحوه اجرا به موفقیت می رسد.

علی بن ابیطالب(ع) در خطبه 230 نهج البلاغه می فرماید « فاعملوا و العمل یُرفَعُ و التوبَهُ تَنفع والدعاء یَسمعَ و الحالُ هادئَه والاقلام جاریه.»

«کار و کوشش اگر در راه خدا و برای رضای خدا باشد، توبه را سود می بخشد و بعد از پذیرفتن توبه دعا شنیده می شود و اوضاع و گذران زندگی آرام می گردد»

کمرها را محکم ببندید و دامن همت به کمر زنید. همت بلند با عیش و نوش نمی سازد وه چه شکننده است خواب شب تصمیم های روز را و چه محو کننده است تاریکی ها خاطره تصمیم های گرفته شده در روز را «فشد وا عقد المآزر و اطووا فَضُولَ الخواصر و لاتجتمع عزیمه و ولیمه ما انقض الیوم لِعزائِم الیوم وَ أمحی الظَلم لِتذاکرالهِمم»

باز نهج البلاغه را ورق می زنیم تا از پندهای مولای خود امیرالمؤمنین علی­ابن­ابیطالب(ع) به فرزندش استفاده کنیم.

ای پسرم بهترین چیزی که دوست دارم تو از وصیت من بگیری پرهیزگاری و پروای از خداست و عمل به آنچه بر تو واجب و عمل به آنچه پدران نخستین و شایستگان خاندانت بر آن ره سپردند. زیرا آنان توجه به خویشتن را رها نکردند چنانکه تو توجه داری و اندیشیدند چنانکه تو می اندیشی، سرانجام آخر همه اینها اینکه آنچه شناخته اند چنگ زنند

و از آنچه تکلیف ندارند خودداری ورزند و اگر از تجربه آنان استفاده نکردی باید که طلب تو آمیخته با فهم و دانش باشد نه با فرورفتن در شبهه ها و چسبیدن به درگیریها و خصومت ها و پیش از هر کاری از خدای خود یاری بجویید و از او بخواه که تو را توفیق دهد به ترک هر شائبه ای که تو را در گرداب شبهه می افکند و اگر دلت نرم و پاک شد و اندیشه ات کامل و جمع گشته و همه همتت در این باره یکی شد پس به آنچه توضیح  دادم نیک بنگر.»

اگر می خواهی به مردم خدمت کنی غرور را پرهیزدار، نکند که بدنبال برتری جوئی حرکت کنی و از همت مضاعف و کار مضاعف باز بمانی.

غرور، عقل را از سازندگی باز می دارد، سرافرازی را سرافکندگی تعبیر می کند. غرور ذلت است، پستی است. و اگر در دام غرور بیفتی، بزرگی و سروری رخت بر بندد و بدان که حرکت در جامعه با این صفت ستم بخود است.

انسان سالم باعقل سالم با اهداف بلند و همت زیاد به سوی کسی نمی رود که او را از ا قدام در کارهای عامل المنفعه سست کند و از اهداف بلندش باز دارد. پس اگر مشاوره می کند با افراد بخیل و ترسو و حریص مشاوره نمی کند و اگر در سیاست و صنعت و اقتصاد و فرهنگ وارد می شود، نیروهای خود را به گونه ای انتخاب می کند که شایستگی در آنان نجات جامعه مسلمانان باشد، و به سمت کسانی می رود که حرکت آنان و تلاش آنان در جهت تولید و باروری بی وفقه باشد و درعین حال اعتماد مردم را به خود جلب کند که در پناه این اعتماد، تمام امور را سامان بخشد.

در زمان رژیم پهلوی بیماری به جان اقتصاد و کشاورزی و صنعت ایران افتاد. وابستگی به غرب در امور صنایع روز به روز افزایش می یافت. ولی بعد از انقلاب سال 57 با وجود مشکلات سیاسی و اقتصادی ایران توانست با کوشش فراوان به رشد قابل توجهی در برنامه های توسعه برسد.

رژیم پهلوی کشاورزی را در ایران تعطیل کرده بود یا بهتر بگوییم که کشاورزی در ایران فراموش شده بود ولی با درایت رهبر انقلاب امام خمینی(ره) و رهبر معظم آیت الله خامنه ای و با کوشش دولتمردان و کارشناسان اقتصادی و نخبگان کشور سطح تولید و کشاورزی در منطقه ارتقاء یافت.

گرچه انقلاب اسلامی در ادامه برنامه های توسعه اقتصادی، مهار تورم، اصلاح نظام مالیاتی، توسعه عمران روستایی، اشتغال زایی و آموزش نیروهای انسانی و جذب نیروهای نخبه در بخش های مختلف را در تلاش خود متمرکز ساخت. ولی اکنون کاستی هایی دیده می شود. ولی نباید کاستیها را شکست فرض کرد. زیرا باید واقع گرا بود، هشت سال جنگ تحمیلی، تهاجم فرهنگی در ابعاد مختلف و     شکل های گوناگون غارت و چپاول ارزهای ایران توسط غرب و تحریم های اقتصادی همه و همه نتوانست ایران را از مرز سازندگی دور کند، با وجود تمام مشکلات ایران حرکت کرد، حرکتی بسوی خودکفایی و استقلال، حرکتی در مسیر سازندگی و مقابله با بحرانها پس باید بیدار بود و منصفانه قضاوت کرد.

سازمان جهانی خوار و بار و کشاورزی (فائو) در گزارشی در مورد وضعیت کشاورزی کشورمان در سال های پس از انقلاب اسلامی با اعلام این که مجموع تولید حدود 100 رقم محصول کشاورزی ایران در سال 1978 بیش از 28 میلیون و 800 هزار تن بوده است، این رقم در پایان سال 86 بیش از 84 میلیون  104 هزار تن اعلام کرده است که بیش از 55 میلیون تن رشد نشان می دهد. بنابراین گزارش حجم تولید محصولات کشاورزی ایران طی سی سال پس از پیروزی انقلاب با رشد 192 درصد مواجه شده است.

« گزارش فائو» حاکی است، تولید غلات در ایران در سال 1978 حدود 8 میلیون و 474 هزار تن بوده است که این رقم درحال حاضر به بیش از 22 میلیون و 809 هزار تن رسیده است. تولید انواع میوه در کشور در سال 1978 حدود 2 میلیون و 883 هزار تن بوده است که این رقم در سال جاری با افزایش 11 میلیون  تنی به 13 میلیون و 847 هزار تن رسیده است.

فائو در گزارش خود بقیه محصولات کشاورزی را به  آمار نشان می دهد. و بدین ترتیب ایران را کشوری توسعه طلب معرفی می کند همچنین گرسنگی و سوء تغذیه در ایران را از 30 درصد جمعیت کشور در سال 1970 به کمتر از 4 درصد جمعیت در سالهای اخیر اعلام می دارد. دستاوردهای انقلاب اسلامی در حوزه های مختلف بسیار است و این حرکت را مدیون تدبیر رهبر عظیم الشأن              آیت الله خامنه ای می دانیم که با بصیرت و بینش تمام، ارزش های اسلامی و کرامت انسانی را بالا بردند. زیرا ایشان از جد بزرگوار خود آموخته اند که عدالت محوری، جاذبه و دافعه در زمینه سازی جذب نیروهای متخصص و دافعه در شناخت عوامل تک رو، در ارگانها بسیار اهمیت دارد. علاوه بر آن ایجاد زمینه رشد معنوی منابع انسانی و بهسازی و ارتقاء سطح دانش، تخصص و مهارت و تداوم خدمت و ارتقاء منابع انسانی در کشور در شاخص های مختلف حائز اهمیت است.

یا ایهاالذین آمنوا اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم فأن تنازعتم فی شیء، فَرُدوَّهُ الی الله والرسول.

«ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا را اطاعت کنید و از پیامبر و صاحبان امر نیز فرمان برید، پس اگر در چیزی اختلاف و کشمکش داشتید آن را بخدا و رسول باز گردانید. »

استفاده از نیروهای متخصص و کارشناس در مهارتهای گوناگون زمینه ساز پیشرفت است پس باید آنها وارد صحنه تلاش در اجتماع گردند. اما تفکرات اسلامی و پای بندی آنان به اسلام و قوانین شرع موضوع مهمی است که از نظر نباید دور بماند. 

حضرت علی(ع) در نهج البلاغه نامه 53 می فرمایند: «ناظران پنهانی از اهل صدق و وفا بر آنان بگمار و آنان را مراقبت کن و اگر خطائی از آنان سر زد و به کیفر اعمال زشتشان برسان» 

 

حضرت علی(ع) در نهج البلاغه اداره حکومت اسلامی تحت نظر ناظرین فعال و ارگانهای فعال را سفارش می کنند و برای هر گروه و هر طبقه از طبقات آموزشی و صنعت و اقتصاد و کشاورزی و قضاوت و فرماندهی و فعالیت های دبیران و منشیان و کارگزاران و احکام مالیات پردازان و بازرگانان و صنعتگران و محرومان و مستضعفان، احکام خاص خود را ارائه می دهند.

ایشان سفارش می کنند که هر یک از طرفین در چنین فعالیت هایی نباید خود محوری و     برتری جوئی و کم انصافی داشته باشند. و آنچه که مهم است حق گویی در اداره حکومت لازم و ضروری است پس حق را درباره صاحب حق هر که باشد خویش یا بیگانه اجرا کن و در این راه شکیبا باش «بدانید که دنیا دار آزمایش است و هیچ گاه صاحبش ساعتی را در آن به بیکاری نگذراند جز آنکه آن بیکاری در روز قیامت مایه افسوس او خواهد بود»

«به نبرد با دشمنان بکوشید و این قدر به زمین نچسبید که تن به ستم خواهید داد و به خواری و پستی خواهید افتاد.» هر که به خواب رود دشمنش به خواب نخواهد رفت»

حضرت علی(ع) در سیره حکومتی خود تلاش بی وقفه داشتند و به مسلمانان سفارش می کردند که « فرصت ها را از دست ندهید: فرصت ها را طلایی کنید». ایشان در ادامه می فرمایند: «اگر در امر خدا و حکومت داری کوتاهی شود، این کوتاهی درهای چاره را به روی انسان می بندد و خواری و ضلالت نصیب آن سرزمین می گردد و تجاوز دیگران به حدود و مرزهای شما مسلم می گردد.»

تلاش انسان به شیوه صحیح و مضاعف با در نظر گرفتن حق و حقوق دیگران و استفاده از نیروهای مفید و سازنده که به ریسمان قرآن و اهل بیت(ع) تمسک می جویید در پیشرفت امور بسیار مهم است. آنان که معنای عدالت را از اهل بیت(ع) آموخته و شیوه کار خود قرار می دهند و       فرمول های کاری را مطابق نیاز و در جای خود مصرف می کنند لئن شکرتم لازیّدنکم شکر نعمت را بجا آورده اند. زیرا آنچه که خداوند در اختیار انسان قرار داده، تباه نشده، پس اثر نعمت بر بنده شاکر دیده خواهد شد.

حضرت علی(ع) در نهج البلاغه می فرمایند: برترین مؤمنان کسی است که پیش از دیگران از خود و خانواده اش و مالش مایه بگذارد.

«ولو انَّما فی الارض من شجره اقلام» اگر هر چه درخت در زمین است قلم بود و دریا مرکب هفت دریای دیگر به مدد آن می آمد، تا بنویسند، کلمات خدا پایان نمی پذیرفت، خدا شکست ناپذیر است.

همت مردم در امور فرهنگی سیاسی – اجتماعی – دینی، هنری و اقتصادی و صنعتی باید همتی مضاعف باشد که سختی ها و موانع قدرت بازدارنده نداشته باشند.

خطاب قرآن «یا ایهاالناس» خطابی پندآموز است، خطابی کارآفرین، خطابی که ای بشر عقب نمانی. اول علم کسب کن، بعد فکر و علم را با شعار خواستن توانستن ا ست، تقویت کن. «رب هب لی حکماً و الحقنی بالصالحین»

خداوند بوسیله ولایت و امامت طبق قوانین و احکام شرعی مردم را در راه شریعت هدایت کرد.

و در زمان غیبت امام زمان (عجل اله تعالی فرجه الشریف) ولایت فقیه حجت خدا بر روی زمین است که ایشان بیان می کنند «همت مضاعف و کار مضاعف» که همان بر قله رسیدن است.

راه شیعیان و اهداف آنان ولایت و امامت و احترام به ولایت فقیه است. پس ای کارگزاران، اندیشمندان، صاحب نظران، عابدان، عالمان و دیگر اقشار فعال جامعه به عهد خود وفا کنید «اِنَّ عهد الله کان مسئولا» همانا عهدشناسی مهم است و حفظ آن واجب است پس عهد شما مسئول است، ما مسئولین در برابر شیعیان، ما مسئولیم در برابر امامت و ولایت، ما مسئولیم در برابر پروردگار ، «الذین ینقضون عَهداَللهِِ مِن بعد میثاقهِ و یقطعونَ ما امراللهُ به اَن یُوصلَ وَ یُفسدون فی الارض اولئک          هُمُ الخاسرون.

آنان که بعد از عهد و پیمان، پیمان خود را می شکنند و امر الهی را ندیده می گیرند و در زمین فتنه برپا می کنند از زیانکاران هستند. پیمان الهی را نباید شکست و یا به هیچ قیمتی نباید آن را معاوضه کرد که راه امامت و ولایت هیچ جایگزینی را نمی پسندد.

عهد و پیمان چیزی است که در عالم ذر از انسانها گرفته شده است. پس معرفت انسان نمایشی است از فطرت او، معرفت به اینکه انسانی خداشناس است که خداشناسی به او عهدشناسی را آموخته باشد.

کار و فعالیت خداوند در خلق آسمان و زمین و موجودات زنده و گیاهان، تلاش را به یاد انسان    می اندازد.

«قل أئنکم لتکفرون بالذی خلق الارض فی یومین و تجعلون له انداداً»

شما انسانها می دانید که خداوند در دو روز زمین را خلق کرد (از روزهای دنیایی نیست)

وقتی عهد خدا را بیاد بیاورید توحید قوی می گردد و بدنبال تعلیم و تعلم حرکت می کنید تا آنچه را که نمی دانید بیاموزید. آنگاه که توحید قوی نباشد پس شریک برای خدا قائل شده و از مسیر حق دور می شوند و آنگاه حق را کتمان کردند و کفر ورزیدند پس کافر می شوند و طغیان می کنند و سازندگی در مرحله طغیانهای نفسانی ثمر نمی دهد و بی جواب می ماند.

بی هدفی بن بست است و انسان در این بن بست سرخورده می گردد و راه چاره را در نمی یابد. یک فرد بی هدف، بی تلاش، بی همت، جامعه را بسوی تباهی می کشاند چون او یک فرد نیست گویی جمعی از مردم است زیرا گروه زیادی را در روابط های اجتماعی نابود می کند.

منحرفانی چون معاویه و یزید و امثالهم با تشکیل حزب اموی یک حرکت ارتجاعی را رهبری کردند. اهدافشان نابودی اسلام بود و معنای عدالت را در بی عدالتی می دانستند. آنان معنای اسلام، نبوت، امامت را نمی فهمیدند و در رسیدن به امیال و آرزوهای خود تلاش می کردند. نه تنها دربار آنان مرکز انواع فساد و گناه بود بلکه آثار شوم فساد و بی دینی آنان در جامعه گسترش یافته بود.

معاویه و یزید براساس تعلیمات مسیحیت پرورش یافته بودند. یزید علناً می گفت: «اگر شراب در دین احمد حرام است تو آن را بر دین مسیح بگیر و بیاشام.»

معاویه چیزی کمتر از بیست سال عنوان خلافت اسلامی را یدک می کشید.

او در زمان خلافت خود بصیرت را از مردم گرفته بود و مردم را از نظر فکری و مذهبی گمراه کرد. کینه توزی خود را نسبت به اهل بیت(ع) گسترش داد. اهل بیت(ع) را در نظر مردم شام منفور جلوه داد.

تبلیغات سوء او آنچنان بود که سب بر علی(ع) را یک قرن در منابر می گفتند کوشش حیوانی او در واقعه حره که منجر به قتل عام گردید و زشتکاریهای بسیار در آن بود چه حرمتها را که نشکاندند و چه زنان و دختران را که تجاوز نکردند.

ولی آنچه مهم بود اینکه خانه اهل بیت محل امن و محل پناهنده شدن مردم بود. شرف و فضیلت در آن خانه موج می زد زیربنای آن خانه بر پایه حق و حقیقت بود، پس در می یابیم که کانون تربیتی و محل آزادسازی افکار از باطل خانه اهل بیت(ع) است.

خانه اهل بیت(ع) کانون علمی و فرهنگی، کانون پایه گذاری تدوین احادیث، کانون دشمن شناسی و کانون الگوپذیری در تربیت دیگران، کانون عطوفت و مهربانی، کانون پیوند معنوی، کانون دستگیری از درماندگان، کانون شناخت کار و کارگزار و مسئولیت پذیری، کانون خصم بر دشمن، کانون مهر و محبت، کانون نهضت بزرگ علمی در زمان صادقین. کانون کسب مهارت و فضیلت، کانون مبارزه با فساد و تبعیض، کانون دفاع از دین و دفاع از مظلومان، کانون جنبش های فکری و فرهنگی، کانون علم قرائت قرآن و علم تفسیر و علوم حدیث و نقل روایات، علم فقه و کلام، کانون علوم بهداشتی و طب و شناخت فلسفه و نجوم، ریاضیات، و کانون پرورش استعدادها و دانشمندان و علماء و کانون برخورد اندیشه ها و مبارزه با عقاید باطل فِرَقها تا جایی که به محکومیت طرف مقابل            می انجامید.

تفکرات امام در بُعد علمی و سیاسی بود. امام قیام به شمشیر و پیروزی مسلحانه و فوری را برای برپایی حکومت اسلامی کافی نمی دید. امام ایجاد یک سپاه عقیدتی را لازم می دید که به امام و عصمت او ایمان و معرفت کامل داشته باشد و هدف های بزرگ او را درک کند. کانون اهل بیت(ع) پاسدار دانشگاه جعفری بود اگر چه که مخالفان کم نبودند. کانون اهل بیت(ع) حکومت بر دلها بود نه حکومت بر تن و بدنها که حکومت ظالمانه است. کانون اهل بیت(ع) کانون فرهنگی و علمی بود به گونه ای که در برابر امواج فکری بیگانه دامن همت بر کمر زده و انقلاب فکری عمیقی ایجاد فرمود و در برابر این امواج سهمگین و تندباد خطرناک اصالت عقیده و فرهنگ جامعه اسلامی را حفظ کرد و این کشتی را با رهبری حکیمانه خویش از سقوط در گردابهای خطرناک انحراف و التقاط رهایی بخشید. «شبکه ارتباطی با شیعیان در مناطق مختلف، اعزام پیک ها و ارسال پیامها و حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان، تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهم شیعه در برابر مشکلات.»

همانطور که خداوند در قرآن مجید می فرماید: «اِن تعدوا نعمت الله لاتحصوها»

نعمت های پروردگار قابل شمارش نیست. پس باید نعمت ها را شناخت و به بهره برداری رساند. و از موقعیت ها و زمان در جهت بهره برداری از این نعمت ها کمال استفاده را برد. اگر خالقیت تصویر صحیح خود را ارائه نمی کرد و هر چیز را در جای خود به نمایش در نمی آورد چه اتفاقی می افتاد؟

اگر شب و روز و حرکت خورشید و ماه و زمین جابجا می شد آیا پدیده شب و روز شکل         می گرفت؟

سخرلکم الشمس و القمر دائبین و سخر لکم الیل و النهار»

پس شناخت نوع کار، و اهداف بلند آن، و ثمرات مفید آن، اولین حرکت در الگوسازی و سازندگی است.

انسان باید در جهت رضای خداوند تلاش کند. و تلاش خود را برگرفته از تعریف «اهدناالصراط المستقیم» بداند. صراط مستقیم راه اهل بیت است، راه خودسازی، راه پیشرفت و تکامل، راه همت مضاعف و کار مضاعف که دشمنان را به لرزه درآورد. صراط مستقیم راه ابراهیم حنیف است که با اعتقادش به توحید، توحید خالص، افکار دشمنان و شیطان پرستان را اجابت نکرد و سرفرود نیاورد بلکه با توحید خالص گرمای آتش را به سردی تبدیل کرد. پس ملت شیعه ملت حنیف ابراهیمی است و خط فکری خود را در خط فکری ولایت تقویت می کند تا نسل ها بدانند و بکوشند تا باقی بمانند.

«الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکاه و هم بالاخره هم یوقنون اولئک علی هدیً من ربهم و اولئک هم المفلحون»

آنجا که در قرآن زکات مطرح می شود، آنجا که در قرآن خمس مطرح می گردد. بکارگیری این دو واژه در قرآن یادآور چیست؟

کار و کوشش؟ مبارزه با تنبلی؟ مبارزه با غفلت؟ اگر کار و فعالیت نباشد خمس تعریف می شود؟ اگر کشاورزی و دامداری و غیره نباشد می توان زکات را معنی کرد؟

«و اذ اخذنا میثاقکم و رفعنا فوقکم الطور. خذوا ما اتیناکم بقوه»

ای بندگان خدا وقتی میثاق از شما گرفته شد و نشانه های قدرت خدا در بالای سرتان دیدید به آنچه که به شما دادیم محکم چنگ بزنید. کتاب الهی تمیز حق از باطل است. کتاب الهی کاشف است. سازندگی دارد. شکست ناپذیر است. بیداری و هوشیاری را تعلیم می دهد. راهنمای جاده معرفت است. همت مضاعف و کار مضاعف در آیات آن مشهود است.

امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: «یاری خداوند به اندازه رنج و زحمت هر کس می رسد»

پس ای انسان تلاش کن و آستین همت بالا بزن و لذت های نفسانی را در کوشش و تکاپو و پیشرفت معنا بخش و از فرصت ها استفاده کن که ارزش آدمی به قدر همت اوست.  

 

  و السلام علی من اتبع الهدی

فاطمه پورشفیع

   معاون فرهنگی مدرسه نجمه خاتون (ری)

                     

- فصلت «11-8»

- ابراهیم «33»

- یس «65»

- دیوان حافظ، ص 322

- نهج البلاغه، خطبه 33

- حجر 94

- شعرا 214

- فقه السیره به نقل نجاری

- نهج البلاغه خطبه شقشقیه

- حدیث نبوی، صحیح ترمذی، ج 2، ص 316

- بقره 269

- نساء 113

- کتاب نظم اسلامی دکتر صبحی صالح ، ص 91

- نجم 39

- 103 آب عمران

- ابن ابی الحدید شرح نهج البلاغه (شرح خطبه 139)

 - نهج البلاغه خطبه 151

- خطبه 167، نهج البلاغه

- خطبه 167، نهج البلاغه

- خطقه 176،همان 

- خطبه 176، نهج البلاغه

- برگرفته از قسمت هایی از دعای ندبه.

- رعد، 11

- خطقه 241، نهج البلاغه 

- نامه 31، نهج البلاغه

- نساء، آیه 59

- نامه 59، نهج البلاغه

- نامه 62، نهج البلاغه

- سوره ابراهیم، آیه 7

- نامه 69

- 27، لقمان.

- شعرا، آیه 83

- آیه 27، سوره بقره 

- سوره فصلت، آیه 9

- المنتهی فی وقایع ایام الخلفاء: چاپ دوم 

- سیره یپشوایان

- سوره ابراهیم، آیه 34

- سوره ابراهیم، آیه 33

- سوره لقمان، آیه 5

- سوره بقره، آیه 93.

- حکمت 139، نهج البلاغه

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.