آثار سازنده فرهنگ عاشورا در جامعه

ش, 10/25/1389 - 07:39
آثار سازنده فرهنگ عاشورا در جامعه

آثار سازنده فرهنگ عاشورا در جامعه

تهيه و تدوين : سرهنگ پاسدار پيمان رفيعي - چهار محال و بختياري

مقدمه:
بررسی و تحقیق درخصوص حادثه عاشورا و نهضت الهی وجاودانه ابا عبدالله الحسین درطول تاریخ همواره دستمایه‌ای بوده است برای بسیاری از تاریخ شناسان زبده اسلامی، جامعه شناسان علما و همه کسانی که دغدغه حفظ این دین الهی و حدود و ثغور آن را داشتند. ابعاد این نهضت و حادثه عظیم آنقدرگسترده و وسیع است که هرکدام از دانشمندان در هر رشته از علوم دینی و اجتماعی که به آن وارد شده و قصد استفاده از آنرا داشته‌اند، دست خالی برنگشته‌اند. البته فی الواقع باید هم اینطور باشد. زیرا ماهیت و هدف این نهضت در درجه اول و رهبر و پیشوای این قیام، در بین تمام نهضتها و قیامها شاخص و برجسته است. رهبری این نهضت را شخصی بعهده دارد که وابسته به خاندان رسالت و خود امام معصوم و حجت خدا بر روی زمین است. حسین انسان کامل و بلکه بالاتر از انسان کامل است، بنابراین نهضت او، از نظر همه ابعاد انسانی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و دینی کامل و بی نقص است. حسین علیه السلام قبله آمال و آرزوهای همه آزادی خواهان و جوانمردانی بوده است که تمام سختی‌ها و مشقتها ی زندگی سرفرازانه و با عزت را بجان خریدند تا سرفراز زندگی کنند و بی راه نبوده است که حسین(ع) درطول تاریخ، سرور آزادگان وآزادی خواهان جهان بوده است.
نکته:
نباید فراموش کرد که حادثه عاشورا همان قدر که بزرگ و با عظمت است، همان قدر هم درطول تاریخ دچارآفتهایی گردیده است. که دو آفت از همه آنها برجسته‌تر است.
1- تحریف: بعضاً قلب واقعیت و اضافه کردن و یا کم‌کردن وقایع یک نهضت، حال به صورت عمدی و یا غیرعمدی. و چون در خصوص تحریفات عاشورا مطالب فراوانی مخصوصاً درکتاب حماسه حسینی شهید بزرگوار استاد آیت الله- مطهری مطرح گردیده میگذریم. 2- عدم شناخت کامل نسبت به ماهیت حقیقی این نهضت توسط عوام و بعضاً بسیاری ازخواص.
عدم شناخت کامل نسبت به ماهیت نهضت حسینی(ع).
عدم شناخت کامل نسبت به ماهیت یک واقعة تاریخی به عوامل مختلف مربوط میشود که عمده‌ترین آنها میتواند این موارد باشد:
1- عدم شناخت نسبت به ظاهرآن واقعة تاریخی و بستر بوجود آمدن آن.
2- عدم شناخت نسبت به ماهیت آن واقعة تاریخی.
درخصوص مورد اول ممکن است عواملی مانند گذشت زمان زیاد از آن واقعه، عدم ثبت دقیق آن در منابع تاریخی و یا عدم اهمیت آن واقعه درنظرتاریخ نویسان آن زمان و درنتیجه دستخوش تغییرات زیاد شدن آن واقعة تاریخی بطوری که در بعضی از موارد صورت این مسئله بطورکلی واژگونه می شود. درخصوص واقعة عاشورا و نهضت اباعبدالله الحسین(ع) علیرغم گذشت زمان نسبتاً طولانی از آن، باتوجه به اقبال تاریخ نویسان و وقایع نگاران آن زمان (چه دوستداران اهل بیت و چه دشمنان آنها)، همچنین اهمیت و عظمت این نهضت تأثیر شگرف آن در حوادث بعد از خود و تحول در تاریخ اسلام، بحمدا... از نظر منابع تاریخی(چه کتابهای تاریخی و چه مقاتل) کمبودی احساس نمی شود، تنها مورد می تواند صحت و سقم مطالب و عدم اعمال سلیقه در نوشتن تاریخ توسط آن تاریخ نگار مورد نظر باشد که آن هم توسط علمای اسلامی و علمای علم رجال در این خصوص مطالب فراوان گفته شده است. و بالاتر از همه این‌ها نقش حضرات ائمه معصومین علیهم السلام در زنده نگهداشتن این واقعه می باشد که در بسیاری از مواقع خود این بزرگواران راویان این نهضت و قیام جدّ بزرگوارشان ابا عبدالله الحسین علیه اسلام بوده‌اند. پس با کمی تحقیق و پرسش از اهل علم ما میتوانیم به منابع صحیح و ارزشمند در این خصوص دست پیدا کرده استفاده بهینه را ببریم. البته چیزی که به ما کمک میکند که اطلاعات خود را در خصوص قیام امام حسین(ع) بیشتر و بالاتر ببریم این است که به تمام زوایای این نهضت نظرکنیم(با استفاده از منابع معتبر). به نظر اینجانب مواردی چون حرکت امام از مدینه به مکه، حتی مسیر حرکت از مکه به سمت کوفه، ملاقاتهای امام با اشخاص مختلف در مسیر و صحبتهای انجام شده ما بین حضرت امام و آن افراد، نحوۀ صف آرایی اصحاب امام و لشکر عمربن سعد موقعیت مکانی سرزمین کربلا و خیلی موارد جزئی دیگر که شاید در دید بعضی از افراد زیاد دارای اهمیت نباشد، میتواند ما را در شناخت هر چه بهتر و بیشتر از ماهیت قیام و نهضت اباعبدالله الحسین علیه اسلام یاری کند.
2-عدم شناخت نسبت به ماهیت تاریخی یک واقعه: نکته مهمی که در اینجا میتواند محل بحث باشد این است که هر واقعۀ تاریخی که رخ داده است در دل خود درسها، پندها و اندرزهایی برای نسل آینده داشته است و مردمان عصرهای بعدی با نگاهی دقیق به جوانب مختلف آن حادثه یا واقعۀ تاریخی جهت رشد وکمال خود و جامعه خود استفاده نماید، منتهی مهمترین نکته‌ای که در اینجا مطرح است این است که آن واقعه تاریخی بصورت صحیح و مستند به نسل آینده منتقل شود وتوسط افراد مختلف(مثلاً تاریخ نگاران، حکام و...) مورد تحریف قرار نگیرد در بسیاری از موارد می توانیم دراین زمینه مثال بزنیم که مثلاً فلان واقعة تاریخی چون خوشایند حاکمان وقت نبوده توسط تاریخ نگارانی که جیره خوار دستگاه حکومت بوده‌اند مورد تحریف قرار گرفته است. اجازه دهید در این زمینه و در خصوص نهضت اباعبدالله الحسین مثالی عرض کنم : از زمانی که هر کدام از ما (که دوستدار اهل بیت هستیم) یادمان می آید درایام محرم و عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) با شرکت در مجالس و هیأتهای مذهبی سعی در اقامة عزای حسینی داشته و هر یک تمام تلاشمان را میکردیم که این مراسمات به نحو احسن انجام شود. تمام شناخت ما از نهضت امام حسین(ع) به سخنانی بود که سخنرانان و یا مداحان برای ما نقل میکردند وما با گوش جان می شنیدیم. و شناخت و معرفت ما در همین حد باقی می ماند و هیچ وقت به فکر و ذهنمان خطور نمی کرد که خودمان برویم و در این زمینه مطالعه کرده و منابع مستند را مورد بررسی قرار داده و صحت و سقم مطالب و مخصوصاً اشعاری را که مداحان می خواندند بدست آوریم. حال شما تصویر کنید که در طی سالهای متمادی اگر مداحی مطلبی را به دروغ بیان می کرد (جهت تحریک احساسات مردم) ما آنرا باور میکردیم و چون وحی منزل می دانستیم. دراین خصوص معمولاً عوام مردم در زمانی که حادثة عاشورا را مرور میکردند در نهضت اباعبدالله الحسین(ع) بیشتر به صحنه های عاطفی وجانسوز آن نظر میکردند، نکته جالب و البته قابل تأسف اینجاست که شناخت مردم از زندگانی حضرت اباعبدالله الحسین (ع)که 58 سال(منتهی الامال) طول کشید فقط منحصر به ده روز اول محرم است!
یعنی امام حسین علیه اسلام برای عوام فقط 10 روز عمر دارد! و آیا اینکه قبل از این ده روز و در تمام طول عمر با برکت و الهی حضرت ، روش ایشان، منش ایشان، حضورشان درجای جای وقایع تاریخ اسلام چه در زمان پدربزرگوارشان امیرالمومنین علیه اسلام وچه زمان حیات پر برکت برادر عزیز و بزرگوارشان حضرت امام حسن مجتبی علیه اسلام چگونه بوده، دیگر به ما ربطی ندارد!!!
و آیا بعد از ایشان چه مسائلی پیش آمد(بعداز شهادت) و نهضت عاشورا چگونه ادامه پیدا کرد و چه تحولی در مردم بوجود آورد دیگر به ما ربطی ندارد. حال تصور
کنید توسط عده‌ای مغرض تحریفاتی هم‌‌ وارد این واقعه و نهضت عظیم گردد، آن وقت خواهید دید که چطور حقایق واژگون شده و مردم به بیراهه می روند! البته فقط می دانیم بعد از شهادت اباعبدالله حسین(ع) حضرت زینب و حضرت امام زین العابدین علیه السلام سخنرانی هایی داشتند و ابن زیاد و یزید که(لعنت خدا برایشان باد) را رسوا کرده ا ند ولی متن سخنرانی ها و سیر و سلوک این دو بزرگوار چگونه بود را نمی دانیم! !
تحلیلی مختصر بر نهضت اباعبدالله حسین(ع) :
یکی از آفت هایی که جامعه مسلمین و مخصوصاً شیعیان به آن گرفتاربودند(و هستند وخواهند بود) این است که شناخت کافی نسبت به زندگی ا ئمه ا طهار علیهم السلام و منش و روش و ابعاد الهی و عرفانی آن بزگواران در زندگی ندارد ، به این صورت که در توصیف هر کدام از ائمه علهم السلام فقط به یک بعد از شخصیت آنها پرداخته و آن یک بعد را بزرگ کرده وروی آن تأکید می کنیم و دیگر با سایر ابعاد شخصیتی آن بزرگواران کاری نداریم، اجازه بدهید جهت روش شدن مطلب چند مثال عرض کنم:
1.در خصوص حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام(با اینکه امام اول ما شیعیان هستند) والحق هم تاریخ در خصوص معرفی ایشان کوتاهی نکرده و دانشمندان و علما(حتی از مذاهب دیگر ) تا آنجا که توانسته اند قلم فرسایی کرده اند، لکن باز هم شناخت ما محدود بوده و چند حادثه تاریخی را در زندگی ایشان بیشتر به خاطر نداریم،آیا ابعاد شخصیتی امیرالمومنین همین مطالب است که برای ما گفته شده است؟
2.امام حسن مجتبی علیه السلام: مهم ترین بعد از ابعاد زندگی امام حسن علیه السلام که توسط بزرگان برای ما گفته شده است صلح امام حسن علیه السلام است و متأ‌سفانه بعضاً ان را طوری بیان کرده اند که العیاذبا... ایشان از جنگ فراری بوده و معاذا... شجاعت برادرشان امام حسین علیه السلام را نداشته اند!! براستی امام حسن مجتبی (ع) همین اما‌‌‌‌‌‌‌‌‌می است که مردم وعوام می شناسند؟!! چه مقدار از فضائل وکمالات آن حضرت را می شناسیم؟ و اگر به هر کدام از ما بگویند در یک مجلس ازاین امام بزرگوار سخن بگوئیم، فکر میکنید چند دقیقه میتوانیم صحبت کنیم؟!
3.امام حسین علیه اسلام: شناخت ما محدود به ده روز اول محرم است ! آیا زندگانی امام حسین(ع)چگونه بوده، به چه مشی و روشی سلوک می کرده است، رابطه اش با امام حسن (ع) بعنوان امامش وبرادر بزرگشان چگونه بوده، رابطه ایشان با حاکمان وقت و بعضی از کسانی که ادعای خلافت داشته اند چگونه بوده ، نقش آن حضرت درتقویت حکومت اسلام چطور و هزاران سئوال دیگر که بی جواب مانده است ، مگر برای علاقمندان تاریخ اسلام که در کتب می خوانند، ولی عوام الناس را چه عرض کنم!!
4.امام زین العابدین علیه اسلام: معمولاً عوامل الناس ایشان را به عنوان امام بیمار می شنا سند! و ما این را هم می دانیم که بعد از عاشورا چند سخنرانی هم در درباره ابن زیاد و یزید داشته اندامّا محتوای آنچه بوده است و این سخنرانی ها چه ثمراتی داشته، ظاهراً برای ما زیاد مهم نیست!! وآیا ایشان قبل از نهضت عاشورا چه می کردند و بعد از اینکه از شام برگشته اند چه شده است بر ما معلوم نیست!! و روش امام برای مبارزه چه بود و به چه علت این روش را انتخاب کرده اند و چقدر موفق بوده اند دیگر مهم نیست!! و متاًَ سفانه درخصوص سایر ائمه اطهار علیه اسلام ظاهراً وضع بهمین گونه است و چه جفایی از این بالاتر که ما مظاهر کمال انسانی و الهی را که همان ائمه معصومین علیه اسلام واهل بیت پیامبر (ص) هستند را بصورت تک بعدی بشناسیم وبعضاً متاسفانه به صورت تک بعدی هم به جامعه بشناسانیم !
در ادامه می پردازیم به هدف اصلی ما از ارائه‌ی این بحث یعنی نتایج و آثار سازندة نهضت اباعبدالله الحسین (ع) و عاشورا در جامعه اسلامی.اگر بخوانیم به این بحث بطور مشروع بپردازیم زمان دیگر را می طلبد و بنده سعی می کنم در حد بضاعت ناچیز خود و بطور خلاصه مطالبی را عرض کنم.
درسها و راهکارهایی که نهضت حسین جهت نیل جامعةی اسلامی به سوی کمال ارائه می دهد:
1-رهبری:هدایت ورهبری هر جامعه وهرنهضتی باید به دست رهبری الهی باشد تا آن جامعه بسوی کمال هدایت یابد. رهبر الهی با توجه به اینکه وصل به مبداًَ هستی که مبدأ تمام کمالات است، می تواند به بهترین شکلی هدایتگر جامعه باشد. حتی اگر آن رهبر در راه رسیدن جامعه به سوی کمال نهضتی هم داشته باشد و حتی اگر آن نهضت به ظاهر شکست هم بخورد(مانند نهضت امام حسین (ع)) ولی درباطن پیروزی شده و باز هم جاودانه خواهد ماند. در آن مقطع زمانی که ابا عبدالله الحسین(بعنوان یک رهبر الهی) قیام کرد ظاهراً قضیه در کربلا تمام شد و ایشان شکست خورد ولی چون رهبری این نهضت به عهدة یک رجل الهی بود درطول تاریخ به اثبات رسید که آیا یزید شکست خورد یا امام.
2-حمایت انسانهای با بصیرت از رهبر الهی: چه بسا این افراد از نظر تعداد قلیل باشند امّا تأثیری که در جامعه ی خود و در جوامع و تاریخ بعد از خود می گذارند بسیار زیاد است ودر عین حال عمیق. بهتر است این افراد را خواص با بصیرت در راه حق نام نهیم. با نگاهی به اصحاب امام حسین (ع) این مسئله به وضوح دیده می شود. تک تک افرادی که با امام در کربلا به فیض شهادت رسیدند انسانهای شاخص و ممتاز زمان خود چه از نظر دیانت و ولایت مداری و چه از نظر موقعیت سیاسی و اجتماعی بودند. شاخصه ی اصلی این افراد ولایت شناسی و بصیرت و شاخت راه حق بود. شهدای کربلا اشخاصی بودند که نیازها و ضروریات زمان خود را با بصیرت کامل دریافت کرده بودند و راه سعادت را پیروی و دنباله روی از امام زمان خویش می دانستند
3-جدایی اسلام حقیقی(اسلام ناب) از اسلام بی محتوا(اسلام اموی)(اسلام غیر الهی):
در زمان ابا عبدالله الحسین (ع) بر اثر جهالت مردم (از طرفی) و از طرف دیگر تزویر و ریاکاری و تبلیغات مسموم حاکمان وقت و همچنین دنیا طلبی افراد شاخص و بعضاً سابقه دار در اسلام، متأسفانه حق و باطل مخلوط گردید و شناخت اسلام اصیل که( ائمه طاهرین معرف آن بودند) از اسلام بی محتوی و بی خاصیت(که امویان معرف آن بودند) برای مردم سخت و دشوار گردید و شناخت حق و صاحبان حق که همان امام معصوم(ع) است برای مردم عامی بسیار مشکل بود. فراموش نکنیم افرادی که امام را به شهادت رساندند کافران حربی و یا خارجی نبودند، بلکه این مسلمانان بودند که فرزند رسول خدا(ص)را با آن وضعیت اسفبار به شهادت رساندند(ماعتبروا یا اولی الابصار!!). قیام ابا عبدالله الحسین (ع) و روشنگری های حضرت زینب (ع) و امام سجاد (ع) به عناون پیام آوران نهضت امام حسین(ع) دین خالص الهی را از دین مخلوط شده با امیال دنیا پرستان جدا نمود.
4-افزایش بصیرت انسانهای پاک دل(آگهی بخش به جامعه): چه بسا افرادی که بر اثر تبلیغات و هجوم فتنه امویان و گوشه گیری خواص بی بصیرت و یا دنیا طلب، در دلهایشان شک و شبهه ای در خصوص حقانیت راه ائمه طاهرین و خاندان رسالت به وجود آمده بود، اما قیام و شهادت ابا عبدالله چشم دل آنها را باز کرد و بصیرت آنها را (حتی در سطح عام جامعه) بالا برد، به طوری که حتی افرادی چون مختار ثقفی دست به قیام می زند و سلیمان بن صرد خزایی قیام توابین را رهبری می کند و به شهادت می رسد. اگر به نهضت های بعد از عاشورا که در ممالک اسلامی بر علیه ظلم و جور به وجود آمدند نگاهی بیندازیم حتماً ردپایی از عاشورا و قیام ابا عبدالله در به وجود آمدن آن نهضت ها و قیام ها می بینیم.
5-منزلت خاندان رسالت: بعد از خارج شدن خلافت از مسیر خود بعد از رحلت رسول گرامی اسلام، و پایمال شدن حق امیرالمومنین در این خصوص، متأسفانه عامۀ مردم نسبت به اهل بیت پیامبر بی تفاوتی پیش گرفته و اهل بیت رسالت را افرادی چون خود و در سطح خود می پنداشتند و حتی بعضی ها در ذهن مردم شک و شبهه ای ایجاد کردند که مسئله خلافت دعوای بین دو قبیلۀ اموی و هاشمی است و بهتر است ما دخالت نکنیم و منزلت خاندان وحی و اهل بیت پیامبر بزرگ اسلام(ص) بازیچه دست سیاستمداران دنیا طلب شد تا وجهه آنها را در مردم پایین بیاورند. این قضیه در صحرای کربلا و نهضت ابا عبدالله الحسین (ع) نیز در گوشه و کنار دیده می شود، بدین صورت که مغرضان در بین مردم در گوشه و کنار بلاد اسلامی این نهضت را دعوا بر سر خلافت و نعوذبا ا...امام(ع)را قدرت طلب عنوان می کردند!! که در این مورد اولین کسی که به روشنگری پرداخت تا غبارها را از دل مردم پاک نماید خود شخص الهی و رهبر این نهضت ابا عبدالله بود که ماهیت نهضت و قیام خود را در مکان ها و زمانهای مختلف(چه قبل از حرکت به کوفه و چه در بین راه) بارها و بارها متذکّز گردید و روشن نمود. و این آفت(بی خبری و گمراهی مردم) را از جامعه زدود. وقتی مردم دیدند شخصی مانند امام حسین(ع) که وابسته به خاندان وحی و رسالت است، این چنین در راه خدا و حفظ دین الهی جان فشانی می کند، با تمام وجود پی به عظمت این دین الهی و مقام امام معصومی چون امام حسین(ع) و حجت خدا و حقانیت دین خالص خدا (نه دین امویان و دنیا طلبان) بردند و راه آینده برای آنها روشن گردید.
6-آزادگی و آزاده پروری:
خداوند انسان را آزاد از غیر خود و بنده خود آفریده و پسندیده است و این آزادی نه به این معناست که از هر قید و بندی آزاد است و هر عملی را که دوست داشته می تواند انجام دهد هر چند که انسان ذاتاً تمایل به آزادی مطلق و بی قید و بند دارد ، ولی خداوند انسان را آزاد ولی تحت عبودیت و بندگی خود می خواهد، بنابراین انسان آزاد است(از هر چه غیر خداست و بنده است) در عبودیت خداوند. ولی در طول تاریخ ستمکاران و جباران با استفاده از زر و زور و تزویر انسانهای بی شماری که جرمی نداشته و غالباً از افراد طبقه ضعیف و یا متوسطه جامعه بودند و تنها جرمشان بنده خدا بودن بوده است(از نظر آنها) تحت سیطره و قیومیت خود در آورده و ظلم ها و ستم های بی شماری را در تاریخ به ثبت رساندند و واضح است که یکی از رسالات پیامبران و اولیاء الهی خارج کردن انسانهای مظلوم از ستم ستمگران است و حتی می بینیم رسولان الهی نه تنها در انجام این وظیفه کوتاهی نکردند بلکه تمام سعی و تلاششان این بود که کلاً این ذهنیت را از افکار همۀ انسانها بیرون ببرند تا حتی کسی بخود جرأت هم ندهد که به اسارت تحت قیومیت ستمگران فکرهم بکند(دقت شود) و در این راه خیلی از این بزرگان جان شریف خود را نیز تقدیم این آرمان الهی نمودند. نباید از نظر دور داشت هستند کسانی که به ظاهر آزاد و زندگی می کنند اما روحی ذلیل و پست دارند و در کوچکترین بزنگاههای زندگی می لغزند، اینها آزادند ولی آزاده نیستند و چه بسا انسانهایی که در بند زندگی می کنند ولی وجودشان پر از آزادگی و آزادی خواهی است. قیام ابا عبدالله الحسین (ع) در این زمینه و در بازپروری روحیۀ آزادگی و عزت مداری انسانها برای طول تاریخ یک نمونۀ عجیب و مثال زدنی است. حسین آزادمرد و بهتر است بگوییم آزاده مردی است که نه تنها جان مبارک خود را، بلکه تمام خاندان و اصحاب خود را فدا می کند تا عزت و شرف و حریّت خود را نفروشد و بعبارتی عزت و حریّت و شرف انسانیت را نفروشد و بحق لقب بزرگ آزادمرد تمام تاریخ برازنده اوست.
7-عشق و ادب: (شاید در این خصوص کمتر قلمرانی شده است) گویی حسین به تمام کسانی که در طول تاریخ دم از عشقِ یار می زدند و می زنند و خود را فانی در عشق یار می خواهند فریاد می زند، ای مدعیان بیائید تا به شما عشقبازی در راه دلدار را بیاموزم. گویی صحنۀ کربلا تابلویی نقاشی است که مضمون آن عشق و دلدادگی سرور شهیدان عالم به زیبای مطلق است و نقاش این تابلوست خود اوست. حسین(ع). و با خون خود هم این نقاشی را که در اوج زیبایی و ظرافت است امضاء می کند. برای دیدن این زیبایی باید چشمی چون چشم زینب داشت و روحی خدایی چون زین العابدین(ع).
صفحۀ درخشان دیگر در صحنۀ کربلا ادب و احترام و رعایت اوج نزاکت و ولایت مداری یاران ابا عبدالله در حضور ایشان است. نمونه بارز آن علمدار سرافراز دشت کربلا حضرت قمربنی هاشم(ع) ابوالفضل العباس است. کیست که منکر شخصیت و مقام والا و عظیم این فرزند رشید امیر المومنین باشد. شخصیتی که امام معصومی چون حسین(ع) بارها ایشان فرمود جانم بفدایت(بنفس انت) و این تعارف یک برادر به برادر نیست، این کلام امام معصومی است که کلام او از هوای نفس بر نمی خیزد(و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی). در مقابل ادب حضرت قمر بنی هاشم را نسبت به امام زمانش حسین(ع) بنگرید که بی اذن او آب هم نمی خورد. جواب دشمن را هم نمی دهد. به حسین(ع) برادر نمی گوید و همیشه از ایشان بعنوان مولا و سرور یاد می کند، وقتی حسین (ع) از ایشان علت را می پرسد و عاشقانه گِلِه می کند، حضرت عباس (ع) می فرماید مادر من کنیز مادر شماست و من نمی توانم خود را در حد برادری شما بنامم.(الله اکبر از این همه ادب و نزاکت) و یا ادب ایشان در حضور خواهر بزرگوارشان زینب کبری سلام ا... علیها که خود داستان دیگری است و چه داستان جانسوزی! همچنین ادب و نزاکت سایر یاران امام در حضور ایشان، هر کدام که می خواهند به نبرد بروند نزد مولای خود آمده و اذن جهاد می طلبند و امام هم چه زیبا جواب آنها را داد آنگاه که در زمان شهادت بالای سر ایشان می آمد تا آنها برای آخرین بار در این دنیا جمال دلربای مولای خود را ببینند و با چشمانی روشن از دیدار یار به آن جهان بشتابند. منظرۀ دیگر در خصوص قسم یاران امام حسین است. اصحاب با هم، هم قسم شدند تا زنده اند نگذارند یکنفر از بنی هاشم به میدان برود.البته این ادب و احترام نشأت گرفته از تعالیم انسان ساز اسلام بود که در گوشت و پوست یاران ابا عبدالله الحسین (ع) رخنه کرده بود و هم اینکه این یاران خود تربیت شده مکتب اهل بیت و امام بودند که خود امام حسین هم حجت خدا و تربیت شده دامان رسالت و خداوند تبارک و تعالی بود.(قال رسول ا... :اَدّبنی ربّی ) خدا مرا تربیت کرد.
با نگاه به این فراز از نهضت عاشورا و شخصیت ابا عبدا... و یاران او، تکلیف عاشقان ولایت و مدعیان عشقبازی در راه دلدار مشخص است. بقول شاعر(تا عهد تو در بستم عهد هم بشکستم، بعد از تو روا باشد نقض همه پیمانها).
1-مکتب اهل بیت مکتب انسان سازی و انسان پروری است نه مکتب کینه ورزی و خواهش های نفسانی: اولیاء خداوند و بالاخص انبیاء و ائمه طاهرین علیهم السلام که دارای مقام عصمت بوده و مستقیماً وصل به مبدأ هستی و آفرینش هستند، اصولاً هیچ کاری و هیچ حرفی را جز برای رضای خداوند انجام نمی دهند و نمی زنند و دارای صفات الهی همچون رحمت و بخشش هستند. آنها از اینکه تمایلات نفسانی خود را در امورات زندگی و هدایت جامعه وارد کنند مبرّا هستند و برای این بزرگواران هدایت همۀ اقشار جامعه مهم است نه صرفاً قشر خاص و یا طبقه ی خاص، بنابراین زمانی که زندگی نامۀ این برگزیدگان الهی را در طول تاریخ مطالعه می نماییم در میان پیروان آن بزرگواران از همۀ اقشار جامعه و طبقات آن دیده می شود. نمونۀ بارز نهضت حسین(ع). داستان حر بن یزید ریاحی نمونه بارز و مشخص آن است. حر که از فرماندهان و صاحب منصبان لشکر عمربن سعد و کوفه است اولین شخص است که راه بر امام حسین (ع) می بندد و شاید مسبب اصلی این فاجعه او باشد(در تاریخ مطالعه شود) و سپس با تنبّهی که برایش پیش می اید و خود را ما بین بهشت و دوزخ می بیند، توبه کرده و امام علیه السلام که از خاندان رحمت است توبه او را می پذیرد(و این اصلاً عجیب نیست) بدون آنکه اشاره ای به خطای او داشته باشد و حر چه دلاورانه در راه مولای خویش جهاد کرده و به شهادت می رسد و می رسد به آنجا که باید برسد(و چه عاقبت نیکو و سرانجام زیبایی). در این قضیه مشخص می شود که امام (ع) هیچگونه خصومت شخصی و کینه از خود نشان نمی دهد حر را که از راه باطل خود برگشته با آغوش باز می پذیرد و این چیزی نیست جز اینکه امام (ع) هیچ چیزی را جز رضای خداوند متعال نمی خواهد و در قضیۀ کربلا هرگز خصومت و یا کینه ورزی شخصی ظهور و بروز ندارد. چه بسا اگر لشکر عمر بن سعد بعد از آن همه جنایت وحشیانه و کشتار حرم ابا عبدالله الحسین (ع) توبه می کردند و به سوی امام بر می گشتند امام توبه آنها را می پذیرفت. علی ایحال سخن در خصوص درسهای مکتب امام حسین و عاشورا جهت سازندگی و کمال جامعۀ اسلامی بسیار است و الحق در طول این هزار و اندی سال که از آن حادثه گذشته است هنوز هم دزسهای زیادی است که گفته نشده است و الحق این شعر مناسب این مقال است که عاجزانه اقرار کنیم: این شرح بینهایت کز زلف یار گفتند حرفیست از هزاران کاندر عبارت آمد.
حقیقتاً عاشورا و نهضت ابا عبدالله الحسین (ع) نهضتی است نه تنها ضامن سعادت جوامع اسلامی بلکه برای تمام ملت ها و مردمی که خواهان عزت و سرافرازی هستند و بعنوان الگوی جاودانه می تواند مطرح باشد شور و خروش همه انسانهای آزادی خواه در تاسوعا و عاشورای حسینی که هر سال در سراسر جهان به وجود می آید خود مؤید این نکته است که نهضت امام محدود به مکان و زمان نیست و عاشورا مفهوم زمان و کربلا مفهوم مکان برای تمام دوران و تمام هستی است. امید است با درس گرفتن از این نهضت الهی سعادت دنیا و آخرت خود را تضمین نماییم.
والسلام

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.