تکیه بر باد یا نقش بر آب

ی, 02/18/1390 - 16:55
تکیه بر باد یا نقش بر آب

«دشمن آمريكا بودن ممكن است خطرناك باشد اما دوست آمريكا بودن مصيبت بار و مهلك است»
اين كنايه ظريف «هنري كيسينجر» پدر ديپلماسي و ستون 50 ساله سياست خارجي كاخ سفيد، وزير خارجه نيكسون و فورد، استراتژيست اصلي جنگ سرد و طراح سياست هاي مهار منطقه اي آمريكا مي باشد كه همين چند روز پيش و به دنبال حوادث اخير منطقه در باب خصومت و دوستي با آمريكا بيان كرد.
اين توصيف كيسينجر كه در ارتباط با تحولات منطقه اي بيان شده و با عملكرد چند ده ساله سياست خاورميانه اي ايالات متحده آمريكا مرتبط است، علاوه بر اينكه بار معنايي و كنايه اي ظريفي به همراه دارد از منظري كلان و در ارتباط با تحولات بين المللي قياس روشني از استراتژي هاي سياسي، نظامي، اقتصادي و فرهنگي اين كشور به دست مي دهد.
اشاره به اين نكته ضروري است كه از همان اوان استقلال آمريكا و تلاش هاي پدران بنيانگذار (foung fothers) اين كشور براي توسعه و پيشرفت آن، تكيه به منافع اساسي و حياتي ملي به عنوان اولويت عملكرد سياست خارجي آمريكا مطرح بوده و ساليان دراز تا به امروز، اين اولويت با شدت و جديت بيشتري ادامه يافته است.
بر همين اساس جرج واشنگتن اولين رئيس جمهور تاريخ آمريكا از منافع ملي به عنوان چراغ راهنماي سياست خارجي آمريكا ياد كرده و ضرورت تقدم و همچنين تلاش براي تأمين همه جانبه اين منافع و علائق ملي را حياتي توصيف كرد.
البته اين تعبير كيسينجر كه پس از سقوط پي درپي ديكتاتورهاي مورد حمايت آمريكا در منطقه اظهار شد، در چند هفته اخير از زبان اوباما نيز به گوش رسيد. اوباما به صراحت در اولين واكنش هاي خود به حوادث منطقه خاورميانه از منافع واشنگتن سخن به ميان آورده و تأكيد كرد كه منافع ما ايجاب مي كند سياست خارجي ما در چه جهتي حركت كند.
براساس همين منطق آمريكا با ادعاهاي دروغين حمايت از مردم منطقه در كشورهايي مانند ليبي دخالت نظامي كرده و براي تأمين منافع نفتي خود اين كشور را آماج حملات هوايي و موشكي قرار داد و از طرف ديگر در برابر كشتار و قتل عام بيرحمانه و وحشيانه مردم مظلوم بحرين سكوت كرده و عملا با پشتيباني از رژيم مستبد و غيرانساني آل خليفه اقدامات ضدبشري آنان را تأييد مي كند.
اين منطق آمريكا خيزش مردمي و ملي فراگير بحرين را حركاتي خشونت آميز، قوم گرايانه و غير دموكراتيك دانسته و فتنه انگيزي هاي اقليت هاي ناچيز وابسته به خود را مصداق عيني دموكراسي و جنبش هاي مردمي مي داند.
آمريكا بر اين اساس به اقتضاي منافع خود حتي به دوستان و متحدان استراتژيك خود رحم نكرده و زماني كه حمايت از اين مهره ها را به ضرر منافع خود قلمداد نمايد به مثابه عناصري بي خاصيت آنها را دور مي اندازد. اين منطق سياست خارجي آمريكا كه گويا از سوي حاكمان مستبد منطقه ناديده انگاشته شده يا درك نشده و يا در بهترين حالت جدي گرفته نشده پايه هاي حكومت سست آنان را فرو ريخت و ناباوري از واكنش ايالات متحده همراه با غافلگيري ناشي از طوفان هاي خروشان مردمي سرنوشت رقت انگيزي را براي آنان رقم زد.
البته ناگفته نماند كه ايالات متحده آمريكا به درستي درك كرده بود كه قيام هاي مردمي و مذهبي ملت هاي منطقه با فرضيات و آموزه هاي ليبرال دموكراسي همخواني ندارد و نمي تواند چتر ليبراليسم را بر سر جنبش هاي ملي و اسلامي منطقه بگستراند، لذا در وهله اول به صورت آشكار و پنهان به مقابله با اين جنبش هاي مردمي پرداخت و در وهله دوم به فرموده مقام معظم رهبري «تا جايي كه مي توانست از اين مهره ها استفاده نمود و سپس وقتي به آنها نيازي نداشت آنها را دور انداخت.»
حسني مبارك، بن علي، معمر قذافي، علي عبدالله صالح و در ساليان گذشته صدام از جمله مهم ترين متحدان منطقه اي آمريكا بودند كه سالياني به عنوان كارگزاران مستقيم منافع و اهداف اين كشور عمل كردند و آمريكا تا جايي كه مي توانست از اين مهره ها بهره برداري مي كرد ولي سرانجام چون نيازي به آنها نداشت و به عبارت بهتر بيش از اين نمي توانست از آنها استفاده كند، حمايت خود را قطع كرده و براي سقوط آنها وارد عمل شد.
مصر در زمان حسني مبارك بزرگ ترين دريافت كننده كمك هاي مالي واشنگتن به شمار مي رفت و سالانه ميلياردها دلار پاداش خوش خدمتي به آمريكائيان را دريافت مي كرد.
بن علي با بهره گيري از كمك هاي آمريكا، در طرح هاي اصلاحي دولت نسخه هاي ليبرال دموكراسي غرب را عينا پياده مي كرد و مواضع اسرائيلي و ضداسلامي او به عنوان جزئي از توافقات پنهاني با غربي ها براي پياده كردن دموكراسي آمريكايي در تونس و همچنين جبهه گيري عليه جريان مقاومت منطقه به شمار مي رفت.
قذافي در ساليان اخير ضمن برقراري روابط بسيار نزديك با مقامات آمريكايي برنامه هاي هسته اي خود را كنار گذاشته و به همين دليل از امتياز لغو تحريم هاي اين كشور و همچنين تحريم هاي بين المللي برخوردار شد.
علي عبدالله صالح كه اكنون از سوي آمريكا مطرود شناخته شده و مقامات آمريكايي دائما بر كناره گيري او اصرار مي ورزند تا قبل از اينكه سيل خروشان قيام هاي مردمي دامنگير او نيز شود يكي از نزديك ترين حكام منطقه به آمريكا محسوب مي شد كه با دريافت حجم عظيمي از كمك هاي ايالات متحده به تأمين اهداف و منافع منطقه اي اين كشور كمك شاياني مي كرد.
صدام حسين نيز كه به جيره خواري آمريكا معروف بوده و از كمك هاي نظامي و مالي اين كشور برخوردار بود تا موقعي كه در جهت منافع آمريكا حركت مي كرد مورد حمايت اين كشور بود ولي از زماني كه منافع آمريكا بركناري اين مهره را ايجاب مي كرد صدام حسين نيز از زمره دوستان آمريكا خارج شد.
يكي از بهترين نمونه ها در اين زمينه محمدرضا شاه پهلوي بود. او قريب به 30 سال مهم ترين متحد آمريكا در منطقه به حساب مي آمد و ساليان سال به انواع تسليحات نظامي براي پيشبرد اهداف آمريكا در منطقه تجهيز شده بود.
اين مهره محبوب آمريكايي ها نيز زماني كه مورد خشم و غضب ملت خود قرار گرفت و ادامه پشتيباني از او برخلاف منافع اين كشور بود، از زمره دوستان آمريكا بيرون آمد.
نمونه هايي از اين دست و بسياري نمونه هاي ديگر بين المللي كه در طول تاريخ سياست خارجي آمريكا گرفتار دام بازي منافع اين كشور شده اند به خوبي چهره عريان اين كشور را در كاربست آموزه هاي غير منعطف «رئاليسم» و انديشه هاي ضداخلاقي ماكياوليسم نشان مي دهد.
عرصه سياست بين الملل امروزي به صورت بسيار روشني گوياي وجهه سياست خارجي آمريكا است.
اين كشور امروزه مورد تنفر عميق مردم كشورهاي گوناگون نظام بين الملل مي باشد و سياست هاي آن مورد اعتراض و انتقاد مردم و نخبگان دولت هاي جهان قرار دارد.
به قول كيسينجر «دوستي با آمريكا مصيبت بار است» و دولتمرداني كه به بهاي از دست دادن پايگاه مردمي خويش به متحدان استراتژيك آمريكا تبديل شده اند، سرنوشت بسيار شومي در انتظارشان است.
سرنوشت حاكمان مستبد خاورميانه درس هاي بزرگي براي متحدان بين المللي آمريكا بود به طوري كه اين عدم حمايت آمريكا مورد انتقاد وسيع دوستان و متحدانش واقع شد و به همه آنان فهماند كه ايالات متحده تكيه گاه مطمئني نيست.
سياست هاي بين المللي آمريكا از جانب مردم كشورش نيز مقبول نبوده و محافل علمي و دانشگاهي آمريكا امروزه شديدترين انتقادها را عليه سياست ها و استراتژي هاي كشورشان دارند.
جوزف ناي تحليلگر برجسته سياست بين الملل و استاد دانشگاه هاي آمريكا در انتقاد از سياست خارجي آمريكا بيان مي دارد كه «در كميسيون دو حزبي قدرت هوشمند كه در سال 2007 ميلادي با حضور اعضاي كنگره، سفيران پيشين، فرماندهان بازنشسته و سران سازمان هاي غيرانتفاعي در مركز مطالعات استراتژيك واشنگتن برگزار شد، همگان بر اين باور بودند كه وجهه و قدرت تأثيرگذاري آمريكا در سال هاي اخير كاهش يافته است و آمريكا بايد به جاي صادرات ترس به جهان، اميد و خوش بيني را به جهانيان انتقال دهد.»

منبع : روزنامه کیهان

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.