محورهای مورد تهاجم دشمن / رسول سنایی راد
خبرنگار واحد مرکزی خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی که فیلم کنفرانس «ایران پس از انتخابات» که به «کنفرانس برلین» شهرت یافته را از آلمان به ایران مخابره کرد، پس از 10 سال به ذکر جزئیاتی مربوط به این کنفرانس پرداخته که در 17 فروردین سال 1379 از سوی حزب سبز آلمان و چند گروهک ضدانقلابی برگزار شده بود. در این کنفرانس که متأسفانه تنی چند از عناصر ملی ـ مذهبی، فمنیست، کمونیست و مدعیان اصلاحطلبی از ایران نیز شرکت و در آن سخنرانی کرده بودند، انتخابات دوم خرداد 1376 نقطهی عطفی برای تغییر نظام سیاسی در ایران و چرخش به سوی سکولاریسم تلقی و لذا راههای همبستگی و همکاری بین گروهها و احزاب سیاسی مدعی جمهوریت و دمکراسی دنبال میشد. شاید برهنه شدن کامل یک زن کولی و یک مرد و گردش وقیحانه در میان شرکتکنندگان و اهانت به تمام مقدسات نیز محکی برای سنجش ادعا و میزان پایبندی به دمکراسی از نوع مطلوب برگزارکنندگان بود که البته افشاء بخشهایی از آن از سوی سیمای جمهوری اسلامی مساوی با برملا شدن پشت نقاب اصلاحطلبی مدعیان خط امام(ره) بود که واگرایی مردم نسبت به اصلاحطلبان و افزایش آگاهی مردم متدین ایران اسلامی از دگردیسی اتفاق افتاده در افکار و اندیشهی جریان سیاسی چپ گذشته و گرفتاری آنان به لیبرالیسم را به دنبال داشت.
این خبرنگار با ذکر این که منافقین پشت صحنهی کنفرانس حضور داشتند، از فضای افراطی و اهانتها و تنشهایی یاد میکند که حتی به اکبر گنجی اجازه سخن نداده و حضور جمیلهی کدیور را با چادر به تمسخر گرفته و او را هو میکردند. به دنبال این ناکامی بود که اکبر گنجی که آن زمان علمدار اصلاحات خوانده میشد، در مصاحبهای که شب هنگام با یک روزنامهی آلمانی داشت، مدعی حذف تفکر و اندیشهی امام خمینی(ره) و سپردن آن به موزهی تاریخ شد.
به احتمال زیاد این جسارت آمیخته با بلاهت گنجی در واقع پیام اصلاحطلبان داخلی به نیروهای اپوزیسیون و حامیان اروپایی آنان بود که محور حملات خود را در این کنفرانس علیه ولایت فقیه قرار داده و به کمتر از تغییر نظام جمهوری اسلامی به جمهوریت محض و سکولاریستی قانع نبودند. یعنی همان چیزی که بعداً اکبر گنجی برای آن مانیفست نوشت و معین وزیر علوم سیدمحمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات در رقابت انتخاباتی به عنوان نامزد جمهوریخواهان آن را شعار انتخاباتی خویش قرار داد که البته برخلاف توهم سکولاریستی اصلاحطلبان جمهوریخواه، رأی اکتسابی او از آراء کروبی دیگر رقیب اصلاحطلب وی کمتر هم بود.
نکته کلیدی دیگری که در سخنان این خبرنگار دیده میشود این است که میگوید: «غربیها به صورت عمده روی سر محور ولایت فقیه، سپاه و بسیج خیلی حساس هستند و تمام تمرکزشان (نیرویشان) را برای زدن این سه محور به کار میگیرند».
اما تأسفانگیز این که در داخل کشور نیز همین سه محور از سوی مدعیان اصلاحات مستقیم و غیرمستقیم مورد تهاجم قرار میگرفت که استفاده از عنوان لباس شخصیها و انگشت اتهام را متوجه آنان ساختن، بخشی از تردیدآفرینی پیرامون بسیج بود و آنجا که لازم میدیدند حتی ناجوانمردانه به افتخارات دفاع مقدس و دستاوردهای آن به عنوان بخشی از افتخارات منزلتآفرین سپاه و بسیج نیز رحم نکردند. همانگونه که شرکت سپاه در سازندگی و اجرای پروژههای عمرانی را در راستای تضعیف و زیر سؤال بردن این نهاد انقلاب، ابزار سیاسی خویش قرار دادند.
سرانجام این که هرچند این سخنان، ده سال پس از آن واقعه گفته میشود و شاید گفته شود دوران آن نوع دشمنی و شیوههای مبارزهی غرب و ضدانقلاب گذشته است، اما نشانگان استمرار آن را باز هم میتوان دید. دشمن به خوبی میداند که اگر هم بتواند در برخی احزاب و جریانات سیاسی نفوذ و رخنه کند و آنان را به بیثباتسازی علیه نظام با خود همراه سازد، این رهبری است که ثبات را به نظام سیاسی بر میگرداند و در این راه سپاه و بسیج، دو بازوی کارآمد و مقتدر او در پاسداشت موجودیت و ثبات نظام به حساب میآیند. سپاه و بسیجی که به دور از هرگونه علقه و وابستگی سیاسی، جناحی و حزبی تنها به ادای تکلیف در رکاب ولایت میاندیشد و با برخورداری از بصیرتی معنوی و سیاسی اقدام به موقع و به اندازه را برای نگهبانی و حراست از اصل نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان میراث گرانقدر امام(ره) و شهیدان، بر خود لازم میداند.
دیدگاه ها