چرا امیرمؤمنان اجازه داد حضرت زهرا پشت درب بروند؟

ش, 12/15/1394 - 14:55
چرا امیرمؤمنان اجازه داد حضرت زهرا پشت درب بروند؟
آمدن امیرمؤمنان(ع) پشت درب هیچ ثمری که نداشت کار را بدتر می‌کرد. دشمن را جری‌تر می‌کرد و آن افرادی که می‌خواستند به خانه حمله نکنند می‌گفتند: علی بن ابی‌طالب پشت در است به این خانه حمله کنید. ولی تنها فردی که در میان این جماعت حریم داشت، حضرت زهرا(س) بود. به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، حجت‌الاسلام مجتبی رضایی از پژوهشگران تاریخ اسلام و مباحث مهدویت است که در گفت‌وگو با وی به بررسی مهم‌ترین تغییرات جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر(ص) و نقش حضرت زهرا(س) در مواجهه با این جریانات پرداختیم. در ادامه متن بخش دوم این گفت‌وگو را از نظر می‌گذرانید؛ رسا ـ اقدامات حضرت زهرا(س) درباره اتفاقات پس از رحلت حضرت نبی‌اکرم(ص) چه بود؟ حضرت صدیقه کبری(س) چندین کار اساسی و ماندگار انجام دادند که همچنان ماندگاری آن باقی بوده و سبب حفظ فرهنگ اسلامی و شیعی شده است. البته پیش از بحث این موضوع را بنده مطرح کنم که همواره این پرسش بوده، چگونه غیرت امیرمؤمنان(ع) اجازه داد که حضرت زهرا(س) پشت درب بروند؟ اهل‌تسنن نیز این موضوع را به عنوان یکی از ایرادات اساسی به شیعیان مطرح کرده‌اند: اگر علی بن‌ابی‌طالب(ع) در خانه بوده و می‌دانست که می‌خواهند درب را به آتش بکشند، چرا اجازه داد تا دختر پیامبر(ص) پشت درب برود؟ حقیقت تاریخ این است که اگر مردم قرار بود از کسی حیا کنند از دختر نبی‌اکرم(ص) بود؛ لذا به عمر اعتراض کردند که در این خانه فاطمه(س) زندگی می‌کند. هیچ فردی نیز نگفت که این خانه، خانه علی است بلکه گفتند در این خانه دختر پیامبر(ص) زندگی می‌کند. چون بر اساس فرموده دعای ندبه این جماعت از حضرت امیر(ع) کینه‌ها داشتند و کمتر فردی بود که یکی از اعضای خانواده و یا اقوامش در جنگ‌ها به دست امیرمؤمنان(ع) کشته نشده باشد. آمدن امیرمؤمنان(ع) پشت درب همانند بنزین ریختن روی آتش بود و هیچ ثمری که نداشت کار را بدتر می‌کرد. دشمن را جری‌تر می‌کرد و آن افرادی که می‌خواستند به خانه حمله نکنند می‌گفتند: علی بن ابی‌طالب پشت در است به این خانه حمله کنید. ولی تنها فردی که در میان این جماعت حریم داشت، حضرت زهرا(س) بود. به همین دلیل مردم به عمر اعتراض کردند. تنها حرمتی که در این خانه وجود داشت، فاطمه زهرا(س) بود و در این شرایطی که امیرمؤمنان(ع) هیچ مدافعی ندارند تنها فردی که می‌تواند مدافع ایشان باشد و آبروداری کند حضرت صدیقه کبری(س) هستند. اگر قرار باشد که در این شرایط فردی جان حضرت علی(ع) را نجات دهد آن فرد تنها حضرت زهرا(س) بود و غیر از ایشان فرد دیگری نمی‌توانست این کار را بکند. بنابراین حضرت فاطمه(س) چاره‌ای نداشتند که برای دفاع از جان حضرت امیر(ع) به پشت در بیایند. مسأله این نبود که حضرت علی(ع) پشت در بیایند یا خیر؟ بلکه مسأله این بود که حضرت زهرا(س) وظیفه داشتند بیایند. چون با رفتن حضرت امیرمؤمنان(ع) هم ایشان شهید می‌شدند و هم اعضای خانواده؛ ولی با رفتن حضرت زهرا(س) تنها ایشان شهید شده و حضرت علی(ع) زنده می‌ماندند. با زنده ماندن امام علی(ع) نیز اسلام زنده می‌ماند. ضربه‌ای که قرار بود به حضرت علی(ع) بخورد، حضرت زهرا(س) برای دفاع از امام و ولی زمانشان خوردند. مثل اتفاقی که در کربلا نیز میان امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) رخ داد. یعنی تا حضرت قمربنی‌هاشم(ع) زنده بودند اجازه ندادند به سیدالشهدا(ع) لطمه‌ای برسد. مصیبت اصلی امام حسین(ع) پس از شهادت حضرت ابالفضل(ع) شروع شد. تا زمانی که حضرت زهرا(س) زنده بودند فردی دستش به امیرمؤمنان(ع) نرسید. اگر حضرت فاطمه(س) پشت درب نمی‌رفتند، سیل کینه تمام اعضای خانواده وحی را با خود می‌برد. ولی وقتی ایشان پشت در رفتند این سیل کینه تبدیل به آب باریکه‌ای شد؛ چون هر آن‌چه کینه قرار بود بر سر اهل‌بیت(ع) خالی شود، بر سر حضرت فاطمه(س) خالی شد. بزرگترین فعالیت حضرت زهرا(س) این بود که جان امیرمؤمنان(ع) را حفظ کردند. رسا ـ فعالیت‌های دیگر حضرت زهرا(س) چه بود؟ حضرت فاطمه(س) پس از رحلت نبی‌اکرم(ص) چندین سخنرانی در مسجد مدینه و خانه برای بانوان داشته‌اند. در این سخنرانی‌ها ایشان به چند محور اشاره می‌کنند که یکی از مهم‌ترین محورهای این سخنرانی‌ها بحث ولایت امیرمؤمنان(ع) است. فاطمه زهرا(س) هیچ‌گاه نمی‌گویند: «چرا حرمت مرا نگه نداشتید؟» بلکه می‌فرمایند: «چرا علی را تنها گذاشتید؟ چرا غدیر را فراموش کردید؟ مگر علی به شما چه بدی کرده است؟» این نشان می‌دهد که حضرت زهرا(س) در تمام لحظات به فکر امیرمؤمنان(ع) بودند. حتی دردشان نیز درد علی بن ابی‌طالب(ع) بوده است. در برخی گزارش‌ها آمده: امیرمؤمنان(ع) شبانه حضرت فاطمه(س) را ـ که مسلما درخواست خودشان بوده ـ با آن بدن بیمار سوار مرکب کرده و جلوی در خانه‌های مهاجر و انصار می‌بردند تا ولایت و غدیر را برای آن‌ها یادآوری کنند. دختر پیامبر(ص) جان خودشان را گذاشتند تا جان امیرمؤمنان(ع) را حفظ کرده و به جایگاه خود بازگردانند. حضرت زهرا(س) در عین جانفشانی که کرده بودند تلاش می‌کردند تا حقانیت حضرت امیر(ع) را تثبیت کنند. نکته سوم، اعتراضات حضرت زهرا(س) به حکومت بوده است. ایشان دائما با حکومت درگیر بودند. درگیر صدیقه کبری(س) چگونه بود؟ ایشان داد و فریاد نمی‌کنند، بلکه گریه می‌کنند. حتی در نقلی داریم همسایگان به حضرت علی(ع) اعتراض می‌کنند که به دختر نبی‌اکرم(ص) بگو یا شب گریه کند یا صبح. حضرت فاطمه(س) با گریه خود به جنگ با حکومت رفتند. خواب راحت حکومت نیز پس از شهادت ایشان بود. حضرت زهرا(س) این چندین فعالیت عمده را انجام می‌دهند تا خط حفظ شود. امیرمؤمنان(ع) زنده بمانند؛ چون حضرت علی(ع) بماند، رسول‌الله(ص) مانده و رسول‌الله(ص) که بماند خط خدا مانده است. حضرت زهرا(س) شهید شدند تا خط خدا باقی بماند. رسا ـ بیعت حضرت علی(ع) قبل از شهادت حضرت زهرا(س) بود یا پس از ایشان؟ در برخی گزارش‌ها آمده: «امیرمؤمنان(ع) در مسجد بیعت نمی‌کردند، ولی ابوبکر دست خود را به دست حضرت امیر(ع) کشید و گفت: بیعت انجام شد.» البته اگر امام علی(ع) بیعت نمی‌کردند حکومت ایشان را رها نمی‌کرد. حتی در برخی گزارش‌های شیعی آمده که به دنبال ترور امیرمؤمنان(ع) بودند. مأمور اجرا نیز خالد بن ولید بود ولی به دلایلی اجرا نشد. این‌ها برنامه کشتن امام علی(ع) را داشتند، ولی دیدند این کار به صلاح نیست. رسا ـ نقش حضرت زهرا(س) پس از رحلت حضرت محمد(ص) در منابع اهل‌سنت چگونه بیان شده است؟ ماجرا صدیقه طاهره(س) یک ماجرای ویژه‌ای به شمار می‌آید. در صدر اسلام دو حرکت مهم یعنی فاطمیه و عاشورا پیش آمد. اهل‌بیت(ع) بر روی ماجرای عاشورا بسیار سرمایه‌گذاری کرده‌اند و در این زمینه روایات مختلفی وجود دارد. این بزرگواران می‌فرمایند: «عاشورا را زنده نگه ‌دارید.» حتی خود اهل‌بیت(ع) مراسم گرفته و از شعرا دعوت می‌کردند تا درباره امام حسین(ع) شعر بگویند. اصرار دارند که مردم به زیارت سیدالشهدا(ع) بروند و زیارت امام حسین(ع) رها نشود. به این میزان تأکید داریم که حرکت امام حسین(ع) باقی مانده و پویا شد. از سوی دیگر ائمه اطهار(ع) نسبت به ماجرای فاطمیه تقریباً سکوت محض کرده‌اند و حرکت خاصی نسبت به فاطمیه از این بزرگواران نمی‌بینیم. یعنی این‌گونه نبوده که مجلسی گرفته و یا اصراری شده باشد حتما مجلس بگیرید یا این‌که قاتلان حضرت زهرا(س) را لعن کنید. چرا؟ طرف حساب امام حسین(ع) یزید و جریان بنی‌امیه بوده است. این را می‌شود بزرگ کرد و پرورش داد. چون یزید یک فرد منفوری بوده و جامعه نسبت به او بدبین بوده است. حتی جامعه مشکل‌دار اهل‌تسنن آن زمان نیز نسبت به یزید اعتراض دارد. بنابراین ماجرای عاشورا قدرت مانور دادن دارد. اهل‌تسنن همچنان برای امام حسین(ع) مراسم عزاداری گرفته و ایشان در جامعه اهل‌‌سنت نیز به عنوان شهید اسلام مطرح هستند. حتی وهابی‌های افراطی که بسیار بی‌ادبانه و گستاخانه سخن می‌گویند با این‌که به سیدالشهدا(ع) اعتراض می‌کنند، ولی احترام ایشان را حفظ می‌کنند. حتی وهابی‌های گستاخ نیز احترام سیدالشهدا(ع) را نگه می‌دارند. چرا؟ چون چاره‌ای ندارند. امام حسین(ع) یک شخصیت جا افتاده هستند و با شخصیت جا افتاده نمی‌شود درگیر شد و این به برکت اهتمامی بوده که اهل‌بیت(ع) داشتند. یعنی سعی کردند شخصیت اباعبدالله الحسین(ع) جا افتاده و این شخصیت در جامعه پراکنده شود و همه «حسین، حسین» بگویند. در این صورت است که دشمن خلع سلاح شده و منفعل می‌شود. درباره عاشورا می‌توان فعال عمل کند. چرا؟ چون می‌توان درباره این موضوع مانور داد و به جایی بر نمی‌خورد. حتی می‌توان قاتلان امام حسین(ع) را لعن کرد و هیچ فردی اعتراض نمی‌کند. ولی در فاطمیه نمی‌شود این کار را کرد. چون طرف حساب حضرت زهرا(س)، خلفا هستند. بنابراین نمی‌شود حرف زد. مصیبت مصیبت بزرگی است، ولی چه کنیم که دهانمان بسته است. مصلحت این است که درباره آن سخن گفته نشود. چون اگر سخنی گفته شود همه چیز از بین می‌رود. به همین دلیل ائمه اطهار(ع) ماجرای صدیقه کبری(س) را به خود امیرمؤمنان(ع) امانت می‌گذارند. همچنین از اهل‌تسنن نمی‌شود انتظار داشت که به ماجرای فاطمیه اهتمام بورزند و درباره صدیقه طاهره(س) حرف بزنند. ما نمی‌توانیم حرف بزنیم او بیاید حرف بزند؟! شیعه به عنوان تقیه نمی‌تواند حرف بزند و سنی نیز به عنوان این‌که اگر بخواهد حرف بزند آبروی بزرگانش رفته است، سخنی نمی‌گوید. به همین دلیل ماجرای حضرت زهرا(س) حتی الامکان باید درز گرفته شود؛ سنی از ترس خلافتش و شیعه از ترس دین. همین که ماجرای حضرت زهرا(س) به دست ما رسیده و می‌گوییم: ایشان به دست عده‌ای ناجوانمردانه به شهادت رسیده‌اند، معجزه است. وگرنه نه منابع شیعی اهتمام به نقل این مسأیل داشتند و نه اهل‌بیت(ع) احساس می‌کردند پرداختن به این ماجرا فعلا به صلاح است و نه اهل‌تسنن رغبتی به نقل این ماجراها داشتند. همین اندازه هم که گفته‌اند: عمر هیزم به پشت درب برد، معجزه است. وگرنه اگر می‌دانستند همین اندازه نیز به ضررشان تمام می‌شود آن را نقل نمی‌کردند. نباید هیچ انتظاری داشت که نسبت به فاطمیه مطلب شسته و رفته و روشنی در منابع شیعی و اهل‌تسنن وجود داشته باشد./993/403/ر

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.