امام هادی (ع) زمینه‌ساز نظام وکالتی و ولایت فقیه

ش, 03/06/1391 - 08:49
امام هادی (ع) زمینه‌ساز نظام وکالتی و ولایت فقیه

  در عصر امام هادی (ع) به تدریج اندیشه پویای فقاهت و اجتهاد جهت حفظ مکتب اهل‌بیت (ع) شکل کامل‌تری گرفت و آن حضرت الگوی مناسبی برای مدیریت بحران‌های فکری به جامعه ارایه نمود.

سوم رجب سالروز شهادت جانسوز دهمین حجت برحق خداوند حضرت امام هادی (ع)است، در سالروز شهادت آن حضرت قلوب شیعیان جریحه‌دارتر از گذشته است، زیرا بار دیگر دست جنایتکار خائنین

به مکتب اهل‌بیت از آستین مرتد دیگری از تبار ننگین سلمان رشدی درآمد و همه ارادتمندان به ساحت قدسی اهل‌بیت(ع) را داغدار نمود.

راستی چرا این بار دشمنان اهل‌بیت (ع) امام دهم را مورد اهانت قرار دادند؟! پاسخ به این سئوال را خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی بسیج طلاب  در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام والمسلمین امیرعلی حسن‌لو جویا شده است.

ویژگی‌های عصر امام هادی علیه السلام

اگر دوران زندگی  ائمه معصومین(ع) را به چند دوره تقسیم کنیم دوران امام هادی علیه‌السلام از لحاظ ویژگی‌های خاص سیاسی، علمی و فرهنگی نقطه عطفی در تاریخ تشیع می‌باشد،  چرا که در این عصر، تحکیم لایه‌های فرهنگی و انتقال کامل تمام دستاوردهای امامت انجام گرفته است و هر یک از امامان معصوم (ع) بر اساس مقتضیات زمان خویش برای پیشبرد و حفظ اسلام ناب و دفاع از کیان دین و شیعیان، سعی کرده‌اند تشیع را به عنوان خطی روشن و نوری پر فروغ مدیریت و حفظ کنند و به نسل بعد منتقل نمایند، در دوران امام هادی علیه‌السلام بنیان بخشی از اندیشه‌های ناب تشیع نمود پیدا کرده، اگر می‌بینیم امروزه در بعض سایت‌ها به امام هادی علیه‌السلام توهین می‌شود، شاید یکی از دلایل آن این باشد که امام هادی علیه‌السلام برای تشیع و مرجعیت به ویژه ولایت فقیه و وضعیت کنونی که در آن هستیم چارچوب اساسی و ماندگاری ارائه داده‌اند .

در این دوران که قرن سوم تاریخ اسلام است، جامعه مسلمین به سوی رشد فکری و فرهنگی در حرکت بود، با رویش اندیشه‌های کلامی و فلسفی و شبهه‌پراکنی‌های مختلف، تحت تأثیر نهضت ترجمه مواجه بود و در این عصر، مرحله جدیدی فرا روی جامعه آن روز مسلمانان گذاشته شده بود  و هر یک از مکاتب و فرقه‌های مختلف علمی، سعی داشتند، فکر خویش را حاکم کنند، لذا در دوران امام هادی علیه‌السلام، نابسامانی فرهنگی دیده می‌شود ،  شیوع شبهات فراوان  در بین جامعه مسلمان، یکی از ویژگی‌های این عصر است،  ولی شیعه در این دوران با وجود پراکندگی، ارتباط محدودشان با امام را حفظ کرده است و امام علیه‌السلام باید به گونه‌ای مهندسی فرهنگی جامعه را شکل می‌دادند تا جامعه و شیعیان را از منجلاب فرهنگی حاکم نجات دهد لذا خدمات امام هادی علیه‌السلام بسیار مهم است؛ مکتب اهل بیت(ع) با سیاست‌های امام هادی علیه‌السلام پا برجاست است و هر گاه شبهه‌ای متوجه اصل و بنیان اسلام می‌شود تنها نوری که تمام قامت در برابر  امواج سهمگین این شبهات به پاسخگویی می‌پرداخت امام هادی علیه‌السلام بودند.

امام هادی علیه‌السلام در چنین عصری بار  خطیر امامت را بدوش داشت و در این مقطع به گونه‌ای بنیان مکتب اهل بیت را سامان داد که تا قرن‌ها پاسخگوی جامعه مسلمین و تشیع  باشد امام، آینده دور را در نظر داشت و شالوده‌های مهم فرهنگی و اجتماعی را مشخص کردند .

دوران امامت

حضرت هادی علیه‌السلام در نیمه ماه ذی‌الحجه سال دویست و دوازده در صریا، واقع در مدینه منوره متولد شد و در روایت ابن عیاش آمده که ایشان در روز سه‌شنبه، پنجم ماه رجب متولد شد، و وفات امام هادی هم در ماه رجب سال دویست و پنجاه و چهار در سامراء واقع شد، و در هنگام وفات، چهل و یک سال و چند ماه از عمرش گذشته بود.

متوکل عباسی، حضرت ابو الحسن هادی علیه‌السلام را به اتفاق یحیی بن هرثمه از مدینه بسامراء آورد، و در آنجا اقامت کرد تا هنگامی که از دنیا رفت، مدت امامت آن جناب سی و سه سال بود.

حضرت امام هادی علیه‌السلام به نقی، عالم، فقیه، امین، و طیب ملقب بودند و به آن جناب «ابو الحسن ثالث» هم می‌گفتند، ایام امامت آن حضرت مصادف بود با زمان خلافت معتصم و واثق و متوکل و منتصر و مستعین و معتز و در زمان خلافت معتز به شهادت رسیدند و در خانه خود در سامراء دفن شدند.

 اوضاع اجتماعی- سیاسی عصر امام علیه السلام

 هر چه دوران حکومت عباسی از استقرار و ثبات فاصله می‌گرفت، تنزل قدرت ایشان نیز مشهودتر بود و این امر دلایلی داشت، از جمله این دلایل می‌توان به  گسترش  نارضایتی  اجتماعی و مفاسد هیئت حاکمه و شیوع فساد از سوی درباریان و نفوذ عناصر ناشایسته در هرم قدرت و حاکمیت از جمله عوامل  زوال قدرت سلاطین مستبد عباسی اشاره کرد، در ابتدا عباسیان برای تضعیف دولت امویان شعار محبوبیت آل محمد و خونخواهی شهدای کربلا را سر دادند و توانستند با این شعار، قلوب مردم را به سوی خود جذب کنند، چنانچه در این عصر ایرانیان نقش اساسی داشتند  و عباسیان توانستند با کمک ایرانیان امویان را از بین ببرند، چرا که عشق به اهل بیت (ع) از زمان حکومت علی بن ابیطالب علیه‌السلام  در بین آنها ریشه کرده بود و امویان از همین عشق به اهل بیت ایرانیان استفاده کردند و امویان را سرکوب کردند،  ایرانیان در پیشبرد علوم هم نقش بسزایی داشتند، لذا بیشتر تکیه عباسیان بر ایرانیان بود ،  ایرانیان در انتقال علوم، نقش داشتند و از نظر دیوانی و تشکیلات اداری، بسیار قوی بودند و عباسیان از آنها الهام گرفتند و این تجربه را به حکومت عباسی انتقال دادند، مدیریت شایسته عناصر و خاندان ایرانی در تشکیل حکومت عباسی قابل انکار نیست، اما به تدریج که مدیریت ایرانیان از این تشکیلات کم می‌شد، اقتدار عباسیان رو به افول رفت ،  روش نامناسب عباسیان نسبت با اهل بیت (ع) خصوصاً شهادت امام رضا علیه‌السلام  موجب بدبینی ایرانیان به حکومت عباسی شد البته آن‌ها هم نسبت به ایرانیان بدبین شدند .

*تنگناهای عصر امام هادی(ع)

دشمنی متوکل با اهل بیت (ع)و علویان به حدی بود که امنیت آن‌ها را به خطر انداخته بود، لذا امام هادی(ع) فعالیت‌های سرّی و پنهانی داشتند و حمایت‌های مادی و معنوی از ایشان می‌نمودند و از طریق نامه نگاری این امور انجام می‌شد، در آن روزگار امام(ع) در مدینه بودند و محوریت علمی در آن پایگاه بود بر اساس گزارش شیخ مفید امام در ده سال آخر عمر در سامرا و تحت نظر بودند، آن هم با سعایت یکی از حکام مدینه  که به متوکل گزارش می‌داد که امام  در حال جمع کردن نیرو و  اسلحه است، لذا متوکل امام را به سامرا برد و اگر تدابیر علمی و سیاسی مدبرانه امام نبود مکتب اسلام در معرض خطر جدی بود ( ارشاد ص 312  )

اختناق شدید سیاسی، دسترسی به امام را مشکل نموده بود و در دسترس نبودن امام، خود  زمینه ساز مشکلات عقیدتی در پی داشت که منجر به ایجاد فرقه‌های مختلف کلامی و ترویج  عقاید سستی در جامعه می‌شد و دین اسلام در معرض شبهات شدید کلامی و.. قرار گرفته بود، از پیامدهای تلخ اختناق سیاسی، ایجاد تفرقه بین شیعیان بود و با تدابیر حضرت از این فرقه‌ها فقط نامی باقی ماند  فرقه‌هایی مانند کیسانیه و اسماعیلیه و ... امام  از طریق وکلای خود جامعه مسلمین را اداره می نمودند و در واقع مؤسس امر وکالت در این چارچوب، بودند و این امر در دوران غیبت به خوبی برجسته می‌شود .

مشکلات بزرگ عباسیان

عباسیان در این دوران با مشکلات بزرگی روبرو بودند  اول، بحران مشروعیت: بحران مشروعیت از مهم‌ترین عواملی بود که قدرت سیاسی عباسیان را به چالش کشیده و منجر به تزلزل و عدم ثبات سیاسی در قلمرو اسلامی می‌گردید.

در دوره اول عباسیان حاکمان از اقتدار بیشتری برخوردار بوده و برای جبران مشروعیت حکومت خود به ترفندهای مختلفی دست می‌زدند، مامون خود را به اهل بیت علیهم السلام نزدیک کرد و سعی کرد با این روش مقداری از بحران‌ها را کاهش دهد، اما حاکمان پس از مأمون نتوانستند به اوضاع تسلط یابند از این روی در تأمین مشروعیت خود به نظامی گری و زور و قدرت و سرکوب و قتل و خونریزی روی آوردند.

 دوم؛ کاهش اقتدار سیاسی و سوم سلطه نظامیان بر امور سیاسی بود،  از تحولات سیاسی این دوره می‌توان به سلطه نظامیان بر امور سیاسی و اجتماعی یاد کرد که دخالت آن‌ها تا حد انتخاب خلیفه پیش رفت . در دوران اول حکومت عباسیان، ایرانیان که در امور دیوانی و تشکیلات تخصص داشتند در ارکان مهم حکومت نفوذ کرده و اداره امور جهان اسلام در دست ایرانیان کاردان و وزرایی لایق بود، اما در این دوره اعتماد عباسیان بر عنصر ایرانی کاهش یافت و این اعتماد به نظامیان گرایید. لذا در دوره امام هادی علیه السلام، نظامیان بر تمام امور مسلط شدند، همین امر سبب آشفتگی امور سیاسی و اجتماعی و پیدایش بحران‌ها بود، حکومت نظامی بر اکثر شهرهای اطراف پایتخت حتی فرمانداران و والیان از میان نظامیان بود، نظامیانی که هیچ سابقه دیوانی و حکومتی نداشتند ، بلکه صرفاً در امور نظامی مهارت داشتند. اگر نظامیانی که سابقه علمی و دیوانی داشتند ، بر جامعه مسلط بودند وضع به این حد بحرانی نمی‌شد، حضور نظامیان در هرم قدرت عباسیان به عنوان تامین کننده مشروعیت حکومت آنان محسوب می‌شد در حالی که مشروعیت پیش از این از راه‌های دیگر تأمین می‌شد.( ر.ک: ابن اثیر، الکامل، ترجمه: خلیلی، تهران، علمی فرهنگی، ج 11، ص 210 و 290.) .

 مسئله چهارم قیام‌ها علیه حکومت عباسی بود که می‌توان این قیام‌ها را در چند بخش دسته بندی نمود .

الف )  قیام‌های ایدئولوژی و عقیدتی : این قیام‌ها برخاسته از مبنای فکری برخی از فرقه‌های اسلامی هم چون زیدیه و سایر فرقه‌های شیعی بود، علویان در شهرهای مختلف قلمرو عباسیان به قیام علیه حاکمیت عباسیان دست زده و مشروعیت آن‌ها را مخدوش می‌کردند، این نوع قیام‌ها از آن رو در افزایش بود که برای عباسیان بسیار مشکل ساز شد.

عباسیان در آغاز قیام و استقرار حکومت خود شعار «الرضا من آل محمد» را سرلوحه شعار خود کرده بودند و پس از رسیدن به قدرت، از این شعار خود روی گردان شدند، و همین سبب گردید علویان علیه آنان دست به شورش مستمر بزنند.

قیام‌های علویان در مناطق مختلف قلمرو عباسیان و شهرهایی مانند کوفه، مکه، مدینه، بصره، خراسان، ری و طبرستان (مازندران) و گیلان و دیگر مناطق گسترده بود«یعقوبی، تاریخ، ترجمه: آیتی، تهران، علمی فرهنگی، چهارم ، 1374، ج 2، ص 550- 501 . » و از هر سو حکومت مرکزی را دچار بحران و چالش می‌کرد، این قیام‌ها تبعات اجتماعی و سیاسی بسیار مخرب در جهان اسلام بر جای می‌گذاشت. ناامنی در مناطق مختلف، بحران‌های اجتماعی و اقتصادی در پی داشت، راه زنان و غارت گران و دزدان، امنیت جامعه را مخدوش می‌کردند. بدین ترتیب وضع اجتماعی، آسیب‌های فراوانی ببار می‌آورد. جامعه همواره در تلاطم و آشفتگی ناشی از تبعات بحران‌های بزرگ واقع شده بود. حاکمان در این دوره با مواجه با این پدیده‌ها از مدیریت اجتماعی و داشتن برنامه‌های مقتدرانه و تصمیمات عاقلانه عاجز بودند.

 ب )  قیام‌های قبیله‌ای، دومین نوع از قیام‌ها، علیه حاکمیت عباسیان در عصر امام هادی علیه السلام، قیام‌های قبیلگی و اعراب طرفدار بنی امیه و مخالف عباسیان از خوارج و سایر فرقه‌های مذهبی بود. عدم اتکای سیاسی عباسیان به اعراب و قبایل عربی به جز خویشان و نزدیکان خود نوعی سلب اعتماد از اعراب بود که برای اعراب نگران کننده بود. قبایل عربی در مناطق مختلف به قیام علیه عباسیان دست زدند. قبایل عربی مثل بنی هلال، فزاره ، مره ، غطفان، اشجع، ثعلبه و معزبیان ساکن مدینه دست به شورش زدند. در شام و فلسطین و حمص و نواحی دیگر شبیه این قیام‌ها و شورش‌ها واقع شد، راهزنان، حجاج را از زیارت باز داشته و به کاروان حجاج دستبرد زدند.

ج)  قیام‌های ایرانیان : نوع سوم از قیام‌ها، قیام‌های ایرانیان با گرایشات مختلف بود که از طرف ایرانیان، خاندان‌های بزرگ ایرانی علیه عباسیان بود. در برخی از این قیام‌ها طرفداری از اهل بیت علیهم السلام و جانبداری از حکومت آن‌ها برجسته است . قیام‌هایی چون قیام بابک و مازیار و دیگر قیام‌های ایرانیان نیز به نوعی مشروعیت عباسیان را به چالش می‌کشید. گرایشات به علویان نیز در برخی از این قیام‌ها به چشم می‌خورد.

 د)  قیام‌های اقلیت‌های دینی : قیام‌های دیگری نیز گاه از سوی اقلیت‌های دینی علیه عباسیان در نواحی دمشق صورت گرفته، همه این‌ها نشان می‌دهد، اوضاع اجتماعی و سیاسی عصر امام هادی علیه السلام که عباسیان تسلط داشتند بسیار آشفته بود و این آشفتگی اجتماعی و سیاسی هر چه شدت می‌یافت، زندگی آن حضرت نیز که در حصر و تحت مراقبت نیروهای نظامی بود، تحت الشعاع قرار گرفته و بیشتر مورد اذیت حکومت واقع می‌شد .

 20 سال از دوران امامت آن حضرت در شهر نظامی سامرا و تحت مراقبت شدید نظامی بود و متوکل بر آن حضرت بسیار سخت می‌گرفت و با آن حضرت برخورد نامناسب داشت. (شیخ مفید، الارشاد، قم، آل البیت، اول، 1413، ج 2، ص307.)

وضعیت فرهنگی عصر عباسیان  :

عباسیان از نظر سیاسی درگیری‌های فراوانی داشتند و تنها روش ایشان سرکوب بود و البته سرکوب نتیجه عکس می‌داد و موجب آشفتگی بیشتر ایشان می‌شد، وضع فرهنگی هم به گونه‌ای بود که جامعه مسلمین گرفتار فرقه‌های نو ظهور و ساختگی شده بود و در این ظلمتکده، اگر چراغ پر نور امامت نور افشانی نمی‌کرد مردم گمراه می‌شدند.

 صوفیه :  در دوران حیات امام هادی علیه‌السلام  فرقه‌های مانند صوفیه رواج یافته بودند و امام با منطق و برهان، آن‌ها را از شیعه زدود و راند و درباره آن‌ها فرمودند؛ صوفیه از دام‌های شیطان هستند و مردم را از ارتباط با ایشان برحذر می‌داشتند - مکتب تصوف و فرقه‌های صوفیه که امروزه در میان برخی از جوامع اسلامی رایج است، برخاسته از دین اسلام نمی‌باشد. زیرا نه در قرآن کریم و نه در متون روایی معتبر هیچ پایگاه و ریشه‌ای برای تصوف و فرقه‌های آن وجود ندارد، لذا تصوف با آمدن اسلام در میان مسلمین نیامده است. از دیدگاه تاریخی نیز این نتیجه بدست می‌آید که تا زمان حکومت عباسی‌ها اثری از صوفیه و تصوف و فرقه‌ها و اقطاب آن در میان مسلمین به چشم نمی‌خورد و همه محققین بر این مطلب اتفاق نظر دارند.

 امام هادی ـ علیه السّلام ـ در مسجد النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ نشسته بود، گروهی از صوفیه وارد شدند امام ـ علیه السّلام ـ به اطرافیان خود فرمود به آن‌ها توجه نکنید... آنگاه اضافه کرده و فرمودند: همه صوفیان از مخالفین ما هستند و راه و مسلک آن‌ها مغایر با راه و مسلک ما می‌باشد و این‌ها نصارا و مجوس این امت هستند.

 شیخ مفید به سند صحیح از امام علی النقی ـ علیه السلام ـ روایت کرده است، محمد بن حسین می‌گوید: در مسجد النبی خدمت امام علی النقی بودم که جمعی از اصحاب شرفیاب حضور حضرت شدند؛ در میان ایشان «ابوهاشم جعفری» نیز بود. او که مردی بسیار بلیغ و نزد آن حضرت مقام و منزلت عظیمی داشت، چون اصحاب در کنارش قرار گرفتند به ناگاه جمعی از صوفیه داخل مسجد شدند و حلقه زدند و مشغول ذکر گردیدند، حضرت فرمود: به این حیله گران اعتنا نکنید زیرا جانشینان شیاطین و خراب کننده قواعد دین می‌باشند زهد ایشان برای راحتی بدن‌هایشان و تهجّد و شب زنده داری شان برای صید کردن عوام است، عمری را در گرسنگی به سر بردند تا عوام و نادانان را مانند خرها پالان کنند و زین بر پشت آن‌ها گذارند. ذکر نمی‌گویند مگر برای فریب مردم و خوراک خود را کم نمی‌کنند مگر برای پرکردن قدح و ربودن دل احمقان، با مردم دم از دوستی خدا می‌زنند تا ایشان را به چاه اندازند، اوراد ایشان رقص و کف زدن و غنا و آواز خوانی است و هر کس به زیارت یکی از آنان در حال حیات و یا بعد از مرگ برود، مانند آن است که به زیارت شیطان و بت پرستان رفته باشد. و هر کس یاری‌شان کند گویا یزید و معاویه و ابوسفیان را یاری کرده است.

در همان موقع یکی از اصحاب آن حضرت عرض کرد: «و ان کان معترفاً بحقوقکم؟» و اگر چه آن کس به حقوق شما اقرار داشته باشد؟ حضرت نگاه تندی به او کرد و فرمود: این سخن را ترک کن، مگر نمی‌دانی هر کس حق ما را بشناسد مخالفت امر ما نمی‌کند، آیا نمی‌دانی ایشان پست‌ترین طوائف صوفیه می‌باشند، و فرقه‌های صوفیه عموماً مخالف ما هستند و طریقه آنان باطل و برخلاف طریقه ما است. و این گروه نصاری و مجوس این ملت هستند و آنان سعی در خاموش کردن نور خدا (محو اسلام) می‌کنند و خداوند نور خود را تمام می‌کند، گرچه کافران خوش ندارند.( حر عاملی، الاثنی عشریه، قم، دارالکتب العلمیه، بی تا، ص28.) -  2)

غلاة : در اصطلاح شیعه عبارت است از گروهی که امیر المؤمنین و امامان و فرزندان او را به اولوهیت و نبوت توصیف می‌کنند و در حق آنان از حد اعتدال تجاوز کرده‌اند. و در عین حال خود را شیعه می‌پندارند. ائمه طاهرین ـ علیهم السّلام چنین شیوه‌ای را شدیداً انکار نموده‌اند و آن‌ها را مذمت نموده‌اند، مرحوم مجلسی در بحار، حدود صد روایت در مذمت و کافر بودن آن‌ها از امامان شیعه بیان می‌کند .این فرقه از دیر باز در میان جامعه مسلمین وجود داشتند و امام هادی ( علیه السلام ) ایشان را از خود راند، البته برخی هدایت شدند، امام هادی ـ علیه السّلام ـ همچون دیگر معصومین که پرچمدار هدایت اسلامی بودند، از یک سو مردم را به مبانی قرآنی با تفسیر اهل بیت راهنمایی می‌کردند و از دیگر سو، انحراف غلات را به جامعه اعلام کرده و از آن‌ها بیزاری جسته و مورد لعن قرار می‌دادند و از شیعیان نیز می‌خواستند که از آن‌ها دوری گزینند. ؛ امام علیه‌السلام  تفکر ایشان را از جامعه زدود و تکلیف شیعه در برخورد با آنها را روشن نمود و فهماند که در کار شیعه غلو نیست « قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فی دینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا کَثیراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبیلِ ؛ مائده 77 »

ثنویان : ایشان قائل به قدیم بودن نور و ظلمت بودند و امام با ایشان نیز مقابله کرد

مجسمه : این فرقه بیشتر در بین اهل سنت ، اهل حدیث و حنابله رویش یافته بود و امام به شیعیان نامه نوشتند  و از هم‌نشینی با ایشان بر حذر داشتند روش امام  بهره گیری از نظام وکالت و نامه‌نگاری بود و تکلیف شیعیان را مشخص می‌نمودند.

 جاعلان حدیث : گروه دیگری که امام با ایشان مقابله می‌نمود جاعلان حدیث بودند که درباره غاصبان خلافت و حکومت اهل بیت (ع)جعل حدیث می‌کردند و امام با آن‌ها مناظراتی  داشته‌اند و حضرت با پاسخگویی به شبهات مانند پدری مهربان از موجودیت شیعه صیانت می‌نمودند و ایشان را در برابر انواع خطرات بیمه کرده بود .

*ابتکار و نوع آوری  امام هادی (علیه السلام ) برای حفظ شیعه

سازمان و کلات :

سازمان و نظام وکالت در دوران امامان پیشین نیز بود، اما امام هادی علیه‌السلام  این نظام  را رسمیت و پرورش دادند  و این نهاد را به عنوان راهبردی الگو ساز برای آینده شیعه تثبیت نمودند و در حقیقت این راهبرد در ایام بحرانی برای ارتباط شیعه با امامت و استمرار و پیوستگی خط امامت با مردم  ترسیم شده بود، بعد از امام هادی علیه‌السلام وضعیت شیعه به گونه‌ای سخت شد که شیعیان برای ارتباط با امام معصوم (ع) و کسب تکلیف خود چاره‌ای جز بهره گیری از نظام وکالت نداشت ، نظام وکالت و مدیریت امام در این دوران نقش بسزایی در ترویج و حفظ اسلام راستین و تشیع داشت .

 کارکرد سازمان وکالت

از کارکردهای سازمان وکالت این بود که ایجاد بستری مناسب در جهت ارتباط شیعیان با امام ؛ پیام خود را از طریق نامه نگاری ،سریعاً و به طور سیستماتیک به شیعه برساند بدون اینکه از نظر امنیتی برای شیعیان مشکلی ایجاد شود به هدایت و جهت دهی شیعیان بپردازد.

از طرفی از لحاظ علمی و فقهی   مطالب را در اختیار شیعیان قرار دهد، سازمان بزرگ وکالت به عنوان یک سازمان علمی مطرح بود و شبهات و مسائل فقهی را پاسخ می‌دادند، سامان دهی و حفظ عقائد مذهبی زدودن شرک و ثنویت از توحید و عقائد مردم از دیگر خدمات امام علیه‌السلام در سایه نظام وکالت بود و اگر تدابیر امام (ع)نبود جامعه مسلمین نیز دچار ثنویت و شرک می‌شد، مانند مسیحیت کما اینکه جامعه اهل سنت دچار شبهات و کج اندیشی ها شده بودند .

*بارزترین سند امام شناسی

 یکی از خدمات امام هادی  علیه‌السلام، اقدامات بسیار اساسی ایشان در تبیین جایگاه امامت است بارزترین و بهترین سند شناسایی  جایگاه امامت از میراث امام هادی علیه‌السلام زیارت جامعه کبیره است و این زیارت نامه یک دوره امام شناسی است، امام با زبان دعا و زیارت اهل بیت را به عنوان معدن و سر چشمه علم معرفی می‌کند و به رد ضمنی عقائد مختلف دیگر می‌پردازد که معتقد به حقانیت حاکمان عباسی بودند در حدیث نبوی آمده است که « من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة ؛ مسند أحمد: ج 4 ص 96. الکافی: ج 1 ص 374، 376، ج 2 ص 18- 21. » کسی که امام زمان خود را نشناسد بر دین جاهلیت از دنیا رفته است. لذا امام در این دعا تاکید می‌کند که اهل بیت چه کسانی هستند، این زیارت جامع مطالب معرفتی ؛ عرفانی و سیاسی می‌باشد و بهترین شیوه در معرفی جایگاه امامت است، لذا امام به دو نحو اثبات و سلب وارد این عرصه شدند.

 جنبه اثباتی : دفاع از جنبه منزلت اجتماعی  و هدایتی ائمه (ع) و برقراری حلقه اتصال امت با امام و برتری ائمه معصومین از جهات متعدد که هرگز قابل مقایسه با دیگران نیست.

 جنبه سلبی : اندیشه غلط فرق‌های مختلف دیگر را  مردود می‌کند .

بستر سازی ولایت و مرجعیت جهت آمادگی شیعه در دوران غیبت

از اموری که امام(ع)در تاسیس، شبکه وکالت انجام داد، پراکنده نمودن و انتخاب و گسیل نمایندگانی در نقاط مختلف سرزمین‌های اسلامی به عنوان وکیل است، وکالت به صورت سازمان یافته از برجستگی ویژه‌ای در این دوره برخوردار است و در عصر امام عسکری(ع) همین رویه همچنان ادامه داشت در حالی که در دوره امامان پیشین، محدودیت اعمال شده مانند عصر امام هادی علیه‌السلام وجود نداشت و دسترسی به امام معصوم(ع) این‌گونه سخت و دشوار نبود، به تدریج که به عصر امام زمان(عج) نزدیک‌تر می‌شویم، اختناق شدید تری حاکم می‌شود، لذا حتی در غیبت صغری دیدن امام زمان برای بسیاری میسور نبود، لذا کاربرد نظام وکالت در این  دوران بیشتر نمایان می‌شود، در غیبت صغری وکالت به چهار نفر سپرده می‌شود و با شروع غیبت کبری، نیابت عامه برقرار می‌شود و رفته رفته اندیشه پویای اجتهاد و فقاهت، جهت حفظ مکتب اهل بیت(ع) بر اساس نوآوری امام هادی (ع)مستقر گردید و این اتفاق از نوآوری امام هادی علیه‌السلام جهت مدیریت در بحران‌های فکری الگو گرفت، اساس فقاهت فقها بر اساس این اندیشه ناب شکل گرفته است  و مهمترین نمود آن در ولایت فقیه است و الآن اگر ولایت فقیه نبود از دین خبری نبود.

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.