وعده وصال کربلا بود؛ «کربلاي 5» و چه جايي براي پرگشودن بهتر از شلمچه و به راستي براي کسي که عمري را در خدمت تبليغ دين خدا صرف کرده چه پاداشي بهتر از اين!
مي گويند لحظه مرگ بسيار حساس و خطرناك است به گونه اي که حتى خوبان و نيكان از آن دلهره و وحشت دارند و اين است که حضرت حق جل جلاله مي فرمايد: «وَ جَآءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَ لِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِيدُ : و سرانجام سكرات مرگ به حق فرا مى رسد ، اين همان چيزى است كه از آن مى گريختى » .(سوره ق، آيه 19)
به تعبير يکي از حکما، مرگ مستي آور است، با اين تفسير که اين مستي براي هر کسي به گونه اي است؛ براي عده اي گيج کننده و دلهره آور و گروهي را نيز البته واله و شيدا مي کند، خاصه آن که منشا اين شيدايي شهادت باشد.
پنجم بهمن ماه سال 1334 ، آقا سيد علي محمد، فرزندش را در آغوش گرفت و نام اسماعيل بر او نهاد.
طلبه شهيد سيداسماعيل طباطبايي در خانوادهاي معتقد و مذهبي در شهرستان پل سفيد از توابع سمنان
آرام ، آرام قد کشيد. در دوران طفوليت بود که روح و جانش، با قرآن و سيره معصومين(ع) مأنوس شد. تحصيلات را تا ششم ابتدايي طي كرد و پس از آن براي كسب علوم و معارف اسلامي راهي حوزه علميه گرديد.
در سال 1350 يك سال در محضر آيتالله فرقاني يك سال در محضر آيتالله رياضي از علماي حوزه علميه سمنان تلمّذ كرد و بعد از آن راهي شهر مقدس قم شد و از محضر آيتالله نجفي بهره ها برد. از بدو ورود به قم به فعاليتهاي سياسي عليه رژيم حاكم پرداخت و براي نشر فرهنگ اسلام ناب محمدي(ص) در دورترين نقاط ميهن اسلامي به تبليغ و توزيع اعلاميههاي حضرت امام(ره) همت گماشت. وي در ماه هاي رمضان و محرم و صفر به فعاليتهاي سياسي خود شدت بخشيد و مردم را براي مبارزه با رژيم ستمشاهي هدايت كرد.
پس از قيام طلاب و فضلاي حوزه علميه قم از هيچ كوششي فروگذاري نكرد و همراه برادر شهيدش سيدابراهيم طباطبايي در پيشبرد اهداف انقلاب نفش بسزايي داشت.
انقلاب اسلامي که به پيروزي رسيد دو سالي تحصيل را رها كرد و با شوق و اشتياق فراوان در دفتر تبليغات اسلامي قم مشغول شد و از محضر اساتيدي چون آيات عظام صادقي، فلسفي، ابوترابيان و مشكيني بهرهمند گرديد.
سيد اسماعيل در شهريور 1358 ازدواج كرد كه ثمره اين ازدواج سه فرزند دختر و يك فرزند پسر است.
وي فردي صبور و خويشتندار بود و شكيبايي اش در برابر مشكلات كمنظير بود.
با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران در نوزده ديماه 1359 برادر كوچكش شهيد شد و از آن به بعد وي بارها به عنوان مبلغ و رزمنده در جبهههاي حق عليه باطل حضور يافت.
آذر ماه 1360 براي خدمت به مردم شهيدپرور استان قزوين راهي آبيك شد و به عنوان نماينده امام جمعه در بسيج اقشار براي حفظ دستاوردهاي نظام بسيار كوشيد. سرانجام در 27 ديماه 1365 در عمليات كربلاي پنج در منطقه شلمچه بر اثر تركش خمپاره جان به جان آفرين تسليم كرد و به فيض عظماي شهادت نايل آمد و در گلزار شهداي پل سفيد سمنان در كنار برادر شهيدش آرام گرفت.
در فرازي از وصيتنامه اين شهيد بزرگوار مي خوانيم؛
«امام را تنها نگذاريد. او در بين نايبان عام امام زمان(عج) كاملترين و بارزترين آنهاست. همانگونه كه بين پيامبران، كاملترين پيامبر خاتم الانبياء(ص) است. او كامل ترين نايب مهدي(عج) است. اوست كه ما را از بدبختيها و بيچارگيها و ظلم نجات داد، اميد است قلبش را از خودتان خوشحال كنيد، تا اين انقلاب به انقلاب امام زمان(عج) متصل گردد».
دیدگاه ها