"بصیرت" واژه ای که فقط تکرارش کردیم

س, 11/25/1390 - 07:58
"بصیرت" واژه ای که فقط تکرارش کردیم

مدتی است که درفرمایشات مقام معظم رهبری ، مکرراز بصیرت ، تاکید بر کسب آن ، تحلیل قضایا واقدام و برخورد از روی بصیرت یاد می شود . وبا این که ایشان،بارها توضیحاتی در این باره بیان فرموده اند ،

ولی از آن جهت که این مفهوم بسیار غنی و پر بار است نقش بسیارمهمی در زندگی ما دراد ، این پرسش مطرح می شود که چه کنیم بصیرت ما افزایش یابد؟بهتر است تحلیل کنیم که بصیرت چیست و از چند عنصر تشکیل می شود و بعد ببینیم کدام یک از این عناصر دراختیار ماست تا بکشویم آن را تقویت کنیم.

هوش و فراست
بصیرت حداقل سه عنصرو سه مولفه دارد و می توان گفت مثلثی است که از سه ضلع تشکیل می شود .اولین عنصر امری خدادی است ;یعنی هوش و فراست خاصی است .هم تجربه نشان می دهد هم در روایات هست که خداوند به بعضی افراد ،فراست مخصوصی داده است.
امروزدر روان شناسی می گویند هوش انواعی دارد: هوش هیجانی، هوش اجتماعی، هوش ارتباطی،هوش علمی و.... ممکن است کسی از جهتی باهوش باشد ، ولی از جهت دیگر،بهره ای از هوش نداشته باشد .بصیرت هوش اجتماعی می خواهد .مسائل اجتماعی ،درک خاصی را میطلبند .شاید شما هم افراد متعددی را دیده باشید که هوش درسی شان خوب است ،یعنی درس را خوب می فهمند  و شاید بیشتر از دیگران پیشرفت علمی می کنند ،اما از درک بعضی از مسائل ،خیلی ضعیف اند و یک نوع سادگی خاصی در برخی از مسائل دارند . این عنصر، یک هوش خدادی است ((اتقوا فراسة المومن فانه ینظربنور الله)) استعدادها مختلف است و خدا افراد را مختلف آفریده است . بعضی ها از این جهت ضعیف اند;مثل برخی افراد که قدرت جسمی شان ضعیف است .این هم گونه ای از نقص می باشد ;مثل کسی که از اول بچگی چشمش کم سو بوده یا گوشش سنگین است.
شناخت
دوعنصر دیگر کسبی است .اگر انسان آن درون مایه خدادی را داشت.باید دو کار انجام دهد تا بصیرت پیدا کند ;یکی این که بر اطلاعات دینی اش بیافزاید و بکوشد دین شناس تر باشد چون یکی از لوازم بصیرت این است که انسان فریب نخورد و یکی از راه های فریب این است که حکم دینی را برای انسان مشتبه کنند و گویند وظیفه شرعی این است;آیه قرآن این را می گوید ، حدیث این را می گوید . از این سخنان نشنیده اید؟؟ آن کسانی که بر روی علم شمشیر کشیدند به قرآن استناد می کردند و می گفتند «ان الحکم الا الله» یکی از شیوه ها این است که انسان را از راه قرآن و حدیث و امثال آن فریب دهند.کسی که معرفتش نسبت به حدیث وقرآن کم است و نسبت به احکام اسلام اطلاع کافی ندارد، فریب می خورد. 
معاویه در اواخر عمر اعجاز آمد و مدتی در مکه و مدینه ماند . می‌خواست برای ولایت عهدی یزید زمینه‌سازی کند او با شخصیت‌های معروف مدینه ملاقات‌هایی داشت و البته هر کس را از راهی فریب می داد .برای یک هدایا می‌برد " نزد یکی اظهار تقوی می‌کرد " و یکی را مدح و ستایش می‌نمود . روی هر کدام به گونه‌ای کار می‌کرد تاذهنش را برای پذیرفتن ولایت عهدی یزید آماده کند ، با امام حسین (ع) نیز ملاقاتی داشت و بالاخره بعد از مقدمات که به عقلش می‌رسید تا ذهن ایشان را برای پذیرش آماده‌اند کند ، گفت : من قصدم این است که بعد از من یزید ، مسئولیت من مرا بپذیرد و به اسلام خدمت کند . حضرت نگاهی کردند و گفتند : این پسرسگ بازفاسق شارب الخمر را می‌گویی ؟او این همه زمینه چینی کرده بود که بگوید یزید برای خلافت شایستگی دارد ، حضرت کاسه و کوزه اش را بر هم زدن . معاویه که قافیه را باخته است گفت : آقا!یزید درباره شما این طور حرف نمی‌زند . می‌دانید یعنی چه؟ معاویه به امام حسین(ع) می‌گوید: غیبت نکن !غیبت مسلمان حرام است . او از شما بهتر است تو داری غیبت می‌کنی، اما او این طورنمی‌گوید" غیبت شما را نمی‌کند . ببینید، برای امام حسین چقدر پیچیده حرف می‌زد .
این فریب دادن از راه دین است . حالا اگر انسان عادی بود امکان داشت در مقابل این منطق معاویه  کم بیاورد و بگوید استغفرالله" اشتباه کردم، غیبت کردن. اما امام علیه‌السلام این غیبت را واجب می‌داند. بی‌درنگ پاسخ معاویه را می‌دهد تا دهانش را ببندد"  این بصیرت است" این که انسان بفهمد هر جا چه باید بگوید "چه باید بکند و چگونه باید برخورد کند. اینجا این غیبت ، غیبت واجب است اگر نگویی گناه کرده‌ای. مگر گفتن هر سخنی پشت سر هر کسی غیبت حرام است؟ ما حتی در رساله های عملیه مان غیبت واجب داریم . کسی با شما مشورت می‌کند که فلانی به خواستگاری دختر من آمده و شما می‌دانید او مرد فاسق معتاد  مشروب خوار بی‌دینی است . باید به او بگویی یا نه ؟ این غیبت واجب است. کسی می‌خواهد اختیار یک ملت را به دست بگیرد، شما احتیاط کنید و بگویید من چه عرض کنم" از دیگری بپرسید. از دیگری  بپرسید یعنی چه ؟  مقام مشورت است، باید بگویی" اگر نگویی گناه کرده‌اید. مقدس بازی در می‌آورد و می‌گوید ،« آقا غیبت نکنید!  من در عمرم از هیچ کس بدگویی نکرد ه ام» بسیار بیجا کرده‌اید. مگر ممکن است مؤمن از کسی بدگویی نکند ؟ منافق است که می‌خواهد همه را داشته باشد. مؤمن باید قاطع باشد . باید موضع اسلامی داشته باشد حامی دین باشد. باید کسی را که بر ضد دین اقدام می‌کند رسوا کرد . نمی‌شود من مقدس بازی دربیاورم و بگویم خوشم نمی‌آید درباره کسی حرف بزنم. ببین پیامبر اکرم ، ائمه اطهار، امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین و سایر ائمه صلوات‌الله علیه اجمعین درباره دیگران چگونه رفتار می‌کردند
برای داشتن بصیرت، باید دین را خوب بشناسیم و به همان اصول دین و فروع دین که در مکتب خانه و مدرسه و خانه خوانده‌ایم،  اکتفا نکنیم.  باید شناخت ما نسبت به دین افزایش پیدا کند مطالعات دین  مان بیشتر باشد و عمیق‌تر فکر کنیم. اگر در مسئله‌ای ابهام داریم این قدر آن را دنبال کنیم وبپرسیم  تاخوب برایمان حل شود . این حلال و حرام به مسائل فقهی برمی‌گردد . یعنی انسان فقه را بهتر یاد بگیرد ، ولی فقط دانستن احکام کلی برای تشخیص مصادیق کافی نیست . باید بصیرتمان را نسبت به شناخت مصادیق همین تقویت کنیم . برای این کار یکی از بهترین راه‌ها بررسی مسائل تاریخی ، به‌خصوص تاریخ صدر اسلام است" همین که مقام معظم رهبری درتفسیر  بصیرت روی آن تأکید کردند و فرمودند: عبرت گرفتن از جریانات تاریخی و اجتماعی. ما باید ببینیم رخدادهای صدراسلام چه بود و چرا این چنین شد . بسیاری از این حوادث بعد از گذشت 1400 سال ، هنوز معماست. مگر می‌شود آدمیزاد این گونه بشود؟ چگونه می‌شود مسلمان هایی که در رکاب پیغمبر در جنگ‌ها حاضر می‌شدند، نوه پیامبر را، آن‌هم حسین را، گلی  که هر دشمنی می‌دید عاشقش می‌شد اما این گونه به شهادت برسانند؟ نگذارند در کنار نهر یک جرعه آب بنوشد!  
اگر این‌ها را درست تحلیل کرده بودیم ، فهمیدیم کسی که چندین سال در کشور مسئولیت داشته، از دست خود امام برای مسئولیت‌هایی حکم گرفته‌ ، مدت‌ها از لباس‌ها موقعیتش استفاده کرده، چطور ممکن است برای اینکه نظام اسلامی را از بین ببرد، با اسرائیل همکاری کند! اگر تاریخ را درست بررسی می‌کردیم می فهمیدیم آدمیزاد چه موجود عجیب و قابل تغییری  است ما سالی چند بار روزه سیدالشهدا را می‌شنویم؟ آیا هیچ فکر کرده‌اید چرا کوفیان این‌چنین شدند؟این شمری که به کربلا آمد و  فرمانده سپاه را می‌خواست، کسی بود که در جنگ صفین در رکاب علی علیه‌السلام می‌جنگید . از یاران علی بود. یکی از سرکرده هاگ لشکر علی در جنگ صفین بود. او چطور توانست سر سیدالشهدا را ببرد؟
تقوا،خود سازی
اگر آدمیزاد در مسیر غلطی افتاد، آرام‌آرام چنان پیش می‌رود که دیگر هیچ حدی ندارد. اگر زاویة باز کرد و از آن حد منحرف شد، مصامحه کرد و گفت حالا این چیزی نیست، این زاویه به جایی می‌رسد که آن خط اصلی را که از آن جدا شده فراموش می‌کند . یادش می‌رود اسلام و انقلاب چه بود. می‌گوید من به ریاست برسم، هر چه می‌خواهد بشود .
اگر ما بخواهیم به این مشکل مبتلا نشویم، نیازمند بصیرت ایم ،این بصیرت هم کسبی است . اصل آن افزایش تقوی وآفتش حب دنیاست:«حب الدنیا راس  کل خطیئه» بعضی‌ها که در مسیر راه‌های غلطی می‌افتند، ممکن است در ظاهر هم هیچ نمودی نداشته باشد ، اما دل‌بستگی به یک مسائلی دارند که به دنبال یک بهانه شرعی می‌گردند که بتوانند خودشان را ارضا کنند. پیر شده، ولی دلش جای دیگری است ما اگر بخواهیم در این دام‌ها نیافتیم باید از اول حواسمان جمع باشد" حب دنیا را تقویت نکنیم" حب مال را تضعیف نماییم "زندگیمان را از آن حدی که می‌توانیم ساده‌تر بگیریم ، نه این اینکه هر روز برویم اجناس اقساطی بخریم و مدام زر و زیورخانه مان  را بیشتر کنیم و قرض بالا بیاوریم" از همان هم که می‌توانیم کمی کمتر استفاده کنیم" مراقب راه‌های درآمدمان باشیم "مقید باشیم وجوهات شرعی آن را دقیقاً پرداخت کنیم"  کمک به همسایه، والدین و ارحام را فراموش نکنیم ، تا حب مال طغیان نکند. به‌طورکلی علاج این مشکل این است که انسان مقید باشد"  احکام خدا را شوخی نگیرد" ‌نگوید امروز این کار عیبی ندارد، فردا توبه می‌کنم. این دام شیطان است و انسان را به جاهایی می‌کشاند که بعضی کسان رسیدند.
  بنابراین برای کسب بصیرت، علاوه بر افزایش معلومات، شناخت ها و اطلاعات، باید تقوای مان را هم افزایش بدهیم چون کسی که مبتلا به حب  دنیا باشد، همه مسائل را طور دیگری تفسیر می‌کند به گونه‌ای که کارهای خودش را توجیه کند.
وبلاگ هدایت بندگان http://jalesh.blogfa.com/

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.