دليري از ديار فاطميون

ی, 09/27/1390 - 11:47
دليري از ديار فاطميون

  «مي روم تا انتقام سيلي مادر بگيرم...» ؛ خيلي از رزمندگان در جبهه هايي که مرد را از نامرد متمايز مي کرد، اين نوشته را بر پشت لباس هاي خاکي بسيجي شان مي نوشتند تا ...

 «مي روم تا انتقام سيلي مادر بگيرم...» ؛ خيلي از رزمندگان در جبهه هايي که مرد را از نامرد متمايز مي کرد، اين نوشته را بر پشت لباس هاي خاکي بسيجي شان مي نوشتند تا نشان دهند پس از يک هزار و 400 سال هنوز غصه دار غم مولاي مظلومشان علي (ع) هستند و نشان دهند که هنوز غيرت شيعي در رگ هايشان جاري است و عشق و ارادتشان به بي بيِ بدون حرم، حماسه آفرين است.

ارادت و محبت رزمندگان به مادر سادات به ويژه آنان که به سعادت شهادت نايل شدند، حقيقتا از جنس ديگري است که شايد وصف آن در اين دنياي دلزده و دود گرفته، چندان ميسر نباشد.

طلبه شهيد غلامرضا مرتضوي، از آن دسته رزمندگاني بود که در شب شهادت غريبانه حضرت زهرا(س) به قلعه فاطميون راه يافت و قبل تر هم البته در وصيت نامه خود چنين نوشته بود« مرا در بهشت فاطمه (س) دفن کنيد، شايد به واسطه ايشان من نيز مورد رحمت قرار گيرم».

هجدهمين روز از تيرماه سال 49 بود که به آقا نصر الله خبر دادند خداوند به تو پسري عنايت کرده است.

غلامرضا در خانواده‌اي متوسط و مذهبي در شهر قدس(قلعه حسن‌خان)چشم به جهان گشود. در دوران کودکي تحت توجه پدرخود و با حضور در نماز جماعت مسجد جزو مکبرين بود و با شرکت در جلسات آموزشي قرآن توانست با صو ت و لحني زيبا قرآن تلاوت کند.

تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را با موفقيت طي کرد. در دوران شکوفايي انقلاب به علت کمي سن ، فعاليت چشمگيري نداشت، اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در بسيج به عضويت لشکريان مخلص خدا پيوست و براي پاسداري از ارزش هاي بلند انقلاب و نظام آماده جان فشاني شد.

بيشتر اوقات خود را در کتابخانه مسجد جامع به مطالعه مي‌پرداخت، از همين طريق با دروس حوزوي و حوزه علميه آشنا شد.

سال اول دبيرستان را هنوز به پايان نرسانده بود که در لبيک به نداي امام جماراني اش براي نخستين بار به جبهه هاي حق عليه باطل اعزام شد.

پس از بازگشت، دوره متوسطه را رها کرد و براي فراگيري معارف و علوم ديني راهي قم شد و در مدرسه علميه قديري  اين شهر مقدس، به تحصيل علوم حوزوي همت گماشت.

 در طول دوران جنگ تحميلي چندين بار به عنوان رزمنده و مبلغ در جبهه‌ها، حضوري فعال داشت، تا اين که در آخرين حضورش از طريق تيپ 84 امام صادق(ع) براي نشر فرهنگ اسلام ناب محمدي(ص) حضوري مؤثر داشت و همزمان با شب شهادت حضرت زهرا(س) در سيزدهم ديماه سال 66، در منطقه جنوب انديمشک به ديدار يار شتافت و پيکر مطهرش در گلزار بهشت فاطمه(س) شهر قدس آرام گرفت.

در فرازي از وصيتنامه اين شهيد عزيز مي‌خوانيم:

«از امت عزيز مي‌خواهم که امام را تنها نگذارند چرا که ايشان امانتي الهي است و اگر خداي نخواسته اتفاقي بيافتد، در برابر خدا مسئوليم. از خانواده عزيزم خواهش مي‌کنم که مرا در بهشت فاطمه(س)و در جوار شهدا دفن کنند، شايد به واسطه ايشان من نيز مورد رحمت قرار گيرم.»

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.