متن جلسه چهارم کلاس حجت الاسلام داراب کلایی

ی, 11/14/1397 - 09:25
متن جلسه چهارم کلاس حجت الاسلام داراب کلایی

بسمه تعالی

متن جلسه چهارم حجت الاسلام داراب کلایی

در جلسات گذشته در خصوص ایمان و علت نامگذاری مومن بحث شد،  امروز در مورد مواردی که مومن باید خودش را از آنها دور کند صحبت می کنیم .

امام صادق علیه السلام فرمودند: انما سُمیَ المومنُ ، مومنُ لانه یومن الی الله فیجزی اله الامانه

مومن مومن نامیده شده است به خاطر اینکه خود را در امان خدا در می آورد و خدا به او امان می دهد.

یعنی به گونه ای که کسی عزیزی را از دست داده است پیراهن مشکی می پوشد ، خودش را به حالت ماتم زده در می آورد وحتی اگر کسی نمی دانست به چه دلیل، آن علائم و نشانه ها خودش نوعی هشدار است که در واقع این فرد صاحب عزاست. ، مومن خودش را در امان خدا قرار می دهد یعنی مومن به یقین رسیده است که خداوند حاکم این عالم است ، مومن به یقین رسیده است که خداوند رزاق است ، مومن به یقین رسیده است که خداوند حاکم حقیقی این عالم و عالم ابدی است ، مومن به یقین رسیده است که این عالم و این دنیا سرایی بیش نیست، یک مدت کوتاهی مومن خواهد آمد ، خدا به او فرصتی خواهد داد ، روزگاری را سپری خواهد کرد و این روزگار برای اینکه او را گرفتار نکند خودش را در امان خدا می بیند ، وقتی در امان خدا دید دیگر ن نگرانی از رزق و روزی فردای خودش را ندارد، نگرانی از اینکه کسی به او ظلمی کرده و او هم بنا ندارد مثل او ظالم باشد ، بلکه می گوید خداوند او را هدایت بکند ، خداوند حاکم خواهد شد و قضاوت خواهد کرد و خدا هم به او امان می دهد ، یعنی ضمن اینکه مومن به یقین رسیده است که در امان خداوند هست ، خدا هم به او امان می دهد، یعنی خدا می گوید من تو را دوست دارم .

در آیه شریف قرآن کریم اشاره شده به این موضوع  که ای کسی که ظلم کردی به نفس خودت ، به وجود خودت ، به جوانی خودت ، به کار خودت ، از رحمت خدا نا امید نشوید.

خودت را به حالتی که همه راهها بر او بسته شده  است تلقی مکن ، گمان مکن که همه راهها بسته شده است . خداوند در سوره طلاق آیه 2 فرموده است : که کسی که تقوای الهی داشته باشد خداوند روزی او را  از جایی که حساب نمی کند می دهد . کسی که ایمان به خدا داشته باشد و در امان الهی  وقتی دید خدا هم او را در امان خودش قرار می دهد ، جالب این است که چنین مومنی به جایگاهی می رسد که خداوند همه چیز را تسخیر او قرار می دهد  و همه چیز را در ید و قدرت مومن قرار می دهد ، حتی کارهای خدایی انجام می دهد و یا کارهای بزرگ و مهمی انجام می دهد .

امام صادق علیه السلام می فرمایند:

وقتی مومن ، مومن حقیقی شد همه اشیاء برای مومن کرنش می کنند ، همه در ید و قدرت مومن قرار می گیرند و همه اشیاء به  احترام  او ارزش قائل می شوند ، چونکه مومن برای خدا قیام می کند ، برای خدا حرف می زند ، برای خدا انفاق می کند ، برای خدا صله رحم می کند ، اگر چنین مومنی برای خدا اخلاص می کند خداوند همه چیز را از او بیمناک می کند حتی حشرات ، خزندگان ، درندگان زمین ، پرندگان آسمان و ماهیان دریا ، و خدا روزی را برای او مقدر می کند .

پس چنین مومنی که به چنین جایگاه عظیم و رفیعی وقتی می رسد خداوند همه عالم و همه موجودات و همه اشیاء این عالم را برای مومن که در تسخیر مومن باشد قرار می دهد. پس همه این حسنات و برکات برای این است که مومن و آدم با ایمان  قدر خودش را بداند .

 پس مومن باید از چه چیزی پرهیز نماید و از چه چیزهای خودش را برحذر بداند؟

رسول اکرم (ص) فرمودند: یطبعُ المومِنُ الی خصلته و لا یطبع ُ الی الکذب و لا الی الخیانة

مومن از چند چیز باید پرهیز و دوری بکند چون بعضی از کارها در عین این که باعث سعود انسان می شود  بعضی از اعمال هم ممکن است موجب سقوط انسان بشود. چونکه مومن با هرخصلتی سرشته می شود اما با دروغ گویی و خیانت سرشته نمی شود ، در وجود مومن دروغ گویی مفهومی ندارد اینکه انسان یک سخنی را به جا آورد که این سخن راست نیست و یا حقیقت ندارد ولو درباره خودش یا درباره یک مومن باشد، مومن واقعی خیانت نمی کند ، چونکه خیانت بدترین صفت است برای کسی که به این صفت رذیله آلوده بشود.

خیانت در چه چیزی است؟ گاهی خیانت در باره آبرو است، گاهی خیانت در باره مال یک مومن است و گاهی خیانت در باره ناموس دیگران است. پس سه چیز بسیار مهم است که مومن باید از آن دوری بکند که مبادا به این اعمال سه چیز خیانتکار بشود ، هم آبروی مومن هم مال مومن و هم ناموس دیگران برای مومن خیلی مهم است.

در حدیث شریفی امام علی علیه السلام فرمودند : مومن باید از پنج چیز فاصله بگیرد:

1-کفر 2- شرک 3- گمراهی 4- فسق 5- ارتکاب کبائر( مثل تهمت زدن به دیگران یا ریختن آبروی مومن )

اینها اعمال و رفتارهایی است که مومن را دچار خسارت می کند، و لذا در چنین جایی جبران کردن مومن برای چنین جاههایی که خطا کرده کار ساده وآسانی نیست ، در کتاب کنزالعمال از وجود مبارک پیامبر اکرم (ص) یک سخن بسیار زیبا و ارزشمندی نقل می کنند که : کلمه لااله الا الله شرایط و لوازمی دارد و باید آن شرایط محقق بشود .

خداوند به من سفارش کرد که احدی از امت من با لا اله الا الله نزد من نمی آید مگر بهشت بر او واجب باشد به شرط اینکه چیزی با آن نیامیخته باشد ، یعنی یک عملی که منافاتی با پذیرفتن لااله الا الله باشد نباید انجام بدهد ، سئوال کردند یا رسول الله آن چه چیزی است که با لا اله الاالله آمیخته می شود و موجب ناراحتی خدا می شود، پیامبر (ص) فرمودند: حرص به دنیا و جمع کردن مال و دنیا و ندادن آن به دیگران

پیامبر (ص) فرمودند: حرص به دنیا باعث می شود که مومن نسبت به آنچه که می گوید لا اله الا الله  به ثواب و برکتش نمی رسد ، به عظمت آنچه که خودش را وقف این کلمه کرده نمی رسد . چرا ؟ چونکه وقتی خداوند مالک این عالم است به همه موجودات این عالم رزق و روزی می دهد ، خدا به همه موجودات ، انسانها ، ضالمین و کفار رزق و روزی می دهند ، و همه این عالم و موجودات دارند از نعمت خدا استفاده می کنند ، اما این بشر نعمت های خدا را می بیند و شاکر نعمت های خداوند نیست  این بدترین صفت برای یک مومن است ، از ایمان خارج است کسی که از نعمت خداوند بهره ببرد  اما شاکر خداوند نباشد، نقل کرده اند در تاریخ افرادی که حرص و طمع به دنیا و آنچه که خدا به آنها عطا کرده گرفتار شدند ، خسرالدنیا و الاخره شدند . نقل کرده اند:  یک فردی پیش پیامبر اکرم (ص) آمد و اصرار کرد که خدایا به وجود و لطف این پیامبر (ص)  رزق ما دی من را افزایش بده  تا آنچه که رسول خدا می گوید عمل کنم ، و همچنین به رسول خدا (ص) فرمودند که  دعا بفرمائید خدا رزق و روزی مرا افزایش بدهد و من آنچه که از دستم برآید انفاق کنم ، پیغمبر(ص) می دانست بعضی از افراد  ازعلائم و نشانه های آنها مشخص است ، و آدم حریص ،آدمی است که حب به دنیا  دارد و صفات و نشانه ها و علائم آنها معلوم است . و لذا به پیامبر (ص) اصرار کرد و پیامبر (ص) هم پذیرفت و دعا کرد و به دعای پیامبر (ص) در طول مدت کوتاه  گوسفندان او زیاد شدند و  رزق و روزی او چند برابر شد، بنابراین مرد خیلی خوشحال شد که به دعای پیامبر (ص) مال او افزایش پیدا کرده و صاحب سرمایه کلانی در بین اعراب شد. یک روزی پیامبر (ص) یک قاصدی فرستاد به سراغ مرد و فرمودند : سلام مرا به فلانی برسانید و بگویید که الان وقتش رسیده که باید زکات بدهید و در راه خدا برای مساکین و نیازمندان و فقرا انفاق مال بکنید، فرد درجواب گفت سلام مرا به پیامبر (ص) برسانید و بگوئید انشاالله عن قریب این کار را خواهم کرد . و در آخر کار به جایی رسید که چند بار قاصد رفت  اما هر بار این فرد کوتاهی کرد ، و سرانجام به خاطر کفران این نعمت خداوند رزق و روزی او را گرفت . پس باید انفاق در راه خدا کرد ، البته باید انفاق در راه خدا حساب و کتاب داشته باشد و از روی افراط و تفریط نباشد ، پس در این سخن ارزشمند پیامبر اکرم (ص) فرمودند: کلمه لا اله الا الله زمانی پذیرفته می شود که فرد حریص به دنیا و مال نباشد، چونکه افرادی که حریص به دنیا هستند سخنانشان سخن پیامبر (ص) است  اما کردارشان کردار ستمکاران است ، این صفت بدترین صفتی است که اگر در یک مومن وجود داشته باشد باید خودش را مبرا از این صفت بکند.

آخرین سخن از زبان علی (ع) در باره بعضی از صفت های که مومن باید خودش را دور کند و فاصله بگیرد و بیان می کنیم .

علی علیه السلام فرمودند: ان الایمان َ عشر درجاتُ بمنزلة سر

ایمان مانند نردبان است که 10 پله دارد و پله های آن یکی پس از دیگری باید پیموده شود .

بعضی از افراد تنومند و افرادی که جسه بدنی و جسمی آنها خیلی قوی است زودتر صعود پیدا می کنند ، اینها کسانی هستند که ایمان قوی دارند و کسانی هستند که یک شبه راه صد ساله را با تقوا و پرهیزگاری طی کرده اند ، چنین افرادی خداوند به آنها مقام طی الارضی عطا می کند و خیلی از عرفا و علمایی که ایمان حقیقی به خدا ومعارف اهلبیت داشتند به چنین مقامی رسیدند و راه چند ساله را هم زود طی کردند،

حضرت علی (ع) فرمودند : ایمان مثل نردبانی است که 10 پله دارد و باید دانه دانه این پله ها طی بکند  برای اینکه گرقتار نشود، و یکی پس از دیگری باید عبور کند ، نباید به آنکه در پله اول است بگوید توچیزی نمی دانستی و نمی رسی ، بلکه باید با منطق و منشی که داری اگر کسی در پله صعود قرار گرفت و خوب طی کرد هرگز نباید اورا تحقیر و خوار کنید، ولذا این صفت هم از صفت یک مومن نیست که اگر کسی در پله صعود قرار گرفت حسادت بکند. سعی بکند خودش را همیشه در سطح پایین قرار بگیرد، پیامبر اکرم (ص) وقتی وارد قبیله ای می شد خیلی از کسانی که پیامبر(ص) را ندیده بودند نمی توانستند تشخیص بدهند که پیامبر (ص) کی است ، اینقدر پیامبر(ص) خاکی و مهربان بود و نسبت به برخورد و رفتاری که با جامعه داشت مثل آنها زندگی می کرد.

در آخر ایمان لطف خدا ، شاخصه های ایمان عنایت خدا برای مومن است و اینکه مومن خودش را گول نزند که با یک جمله لااله الا الله بسنده بکند ، چون این یک روی سکه است و روی دیگر سکه ایمان است که در کردار و عمل باید خودش را ثابت بکند که یک مومن حقیقی است ، اعمال و رفتاری که ویژگی های یک مومن باشد انجام بدهد.