متن جلسه دوم کلاس حجت الاسلام داراب کلایی

ی, 11/14/1397 - 09:22
متن جلسه دوم کلاس حجت الاسلام داراب کلایی

بسمه تعالی

متن جلسه دوم حجت الاسلام دارابکلایی

جلسه اول درمورد ایمان و شاخصه های ایمان و صفات مومنین در قرآن  مباحثی عنوان نمودیم ، بحث امروز در خصوص ادامه موضوع بحث ایمان و نگاه اسلام و سخنان پیامبر اکرم (ص) در باره ایمان و اهل ایمان بیان می کنیم ، وجود پیامبر اکرم (ص) فرمودند : یا علی بنویس ، علی علیه السلام فرمودند : چه چیزی بنویسم: پیامبر (ص) فرمودند: ایمان آن است که در دلها جاری می گردد و کردار آن را تصدیق می کند .

یعنی ایمان باید در وجود مومن ، سرشت مومن ، و اندیشه مومن جوش و خروش داشته باشد و تصدیق هم باشد یعنی به زبان هم بگویند ایمان به خدا داشته باشند و اسلام آن است که بر زبان بگذرد و پیوند زناشویی با آن حلال گردد. چونکه کسی که مسلمان است درواقع زمانی پیوند زناشویی یک فرد مسلمان با یک خانم مسلمان حلال است که هردو مسلمان باشند ، اسلام و ایمان تحقق پیدا بکند و تصدیق داشته باشد و به زبان هم جاری بکند. 

ما در محیط زندگی خودمان گاهی بعضی فراز و فرودهایی ، ناملایماتی و یا اشکالاتی وجود دارد که گاهی راه حل آنها را بلد نیستیم و برای حل یک مشکل راه  را بیراهه می رویم ، مثلا کسی که خدا را قبول ندارد دلیل ندارد که آیات قرآن را برایش بخوانیم یا اینکه کسی که خدا راقبول ندارد دلیلی ندارد که بگوییم پیامبران ما و یا امامان معصوم (ع) این سخن را گفته اند ، ولذا هر راهی را باید از راه و طریق خودش برطرف کنیم .

ریشه ایمان چیست؟ هر درختی یک ریشه ای دارد اگر این درخت می بینید برگ دارد ، سبز است، ساقه دارد ، میوه می دهد، رشد می کند و قدرت ظاهری و فیزیکی پیدا می کند این به دلیل این است که ریشه دارد ، اگر ریشه نباشد آن درخت رويیده نمی شود پس حیات آن درخت به وجود ریشه است که نیاز به مراقبت دارد.

امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: الایمانُ شجرة اصلُها الیقین و فرعُها التقی و نورها الحیاء و ثمرة السُخی

ایمان درختی است که ریشه آن یقین است ، انسانی که یقین دارد دچار تزلزل نمی شود ، شاخه آن تقوا و شکوفه آن حیاء و میوه آن بخشندگی است .

حیاء این است که باید مصادیق زندگی خودش را براساس حیا بگذارد ، حیا یعنی اینکه انسان شرم کند ، خوف داشته داشته باشد. و اینکه بداند خداوند همه چیز را در عالم می بیند. اگر انسان بتواند در مسیر زندگی خودش اهل بخشش باشد ، بخشش فقط در مال نیست بلکه در ابعاد مختلف است از جمله بخشش در آبرو ، بخشش در جان ، بخشش در علم و ...... بزرگترین و مهمترین صفت مشترک امامان معصوم ما این است که اهل سخا بودند ، اهل بخشش بودند ، صفت بخشندگی در وجود تک تک ائمه هدی وجود دارد ، یعنی اینها برداشت زندگی شان این نبود که همه چیز را برای خودشان لحاظ ببینند، پس نتیجه ریشه ایمان امیرالمومنین (ع) فرمودند در چهار چیز است:

اول یقین دوم تقوا سوم حیاء چهارم بخشندگی

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم سوال کردند ایمان چیست؟ آیا همین که کسی  به زبان بگوید من ایمان آوردم کافی است؟

پیامبر (ص) فرمودند: الایمان معرفة بالقلب و قولُ بلسان و عملُ بالارکان

یعنی اینکه اول در قلب خودش پیمان ببند که زشتیها و رذایل را جا ندهد ، لذا یکی از نشانه های اهل ایمان این است که قلبشان مملو از محبت خداست  ولی برعکس کفار و نا اهلان مریض هستند و قلبشان مملو از پلیدیهاست. پس اولین رکن ایمان این است که انسان با قلب خودش پیمان ببندد ، یعنی اینکه دل را جای محبت به خدا قرار دهد و دلش را یکرنگ بکند .

در شهدای کربلا شهیدی است به نام ذهیر ، که قلبش مملو از محبت خداست ، علاقه به اهلبیت داشت ولی علاقه به حکومت یزید هم داشت ، در تاریخ ثبت شده است که وقتی دید کاروان امام حسین (ع) نزدیک خیمه اوشده است دستور داد خیمه اش رابا فاصله زیادی از خیمه امام حسین (ع) قرار دهند، لذا علت را از او پرسیدند ، ذهیر گفت جاسوسان یزید به یزید در شام  خبر می رسانند که من با حسین (ع) گفتگو کردم ولذا یزید مرا از سهم بیت المال محروم می کند ، پس نمی شود انسان قلبش هم محبت خدا باشد هم محبت اولیای خدا باشد  هم محبت ضالمین اولیای خدا  در دلش باشد ، لذا خیمه را با فاصله قرار داد و بعد مشغول غذا خوردن شد لذا دید قاصدی از کاروان سیدالشهدا(ع) آمده و سراغ ذهیر می گیرد، همه با دست اشاره کردند و گفتند او ذهیر است و بزرگ و طایفه ما است ، گفتند غدایی که در دهانش بود گیر کرد لذا تعجب کرد و گفت چه خبره ، گفتند: حسین بن علی (ع) با شما کار دارد حاضر نشد برود ، سرانجام همسر ایشان او را دعوت به این کرد که بلند شو و برو به امام حسین (ع) صحبت کن . بنابراین ذهیر رفت و امام حسین (ع) نکاتی به او گفت که باعث شد ذهیر به لشکر سیدالشهداء برود و نهایتا در روز عاشورا در رکاب امام حسین (ع) جان داد. بنابراین وجود یک همسر مومنه نقش بسیار موثری در تغیر رفتارهای بد و نامناسب شوهر می گذارد ، نکته بسیار مهم از بیان زندگی این شهید بزرگوار این بود که ابتدا ایشان قلبش هم محبت امام حسین (ع) بود و هم محبت یزید ، هم می خواست از سهم بیت المال یزید محرومش نکند هم از این طرف به اهلبیت ایمان داشته باشد . این اشکال داشت و لذا با تذکر و روشنگری سیدالشهداء ایشان مسلمان شد. پس اول فرمودند : معرفت بالقلب ، یعنی اینکه با قلب پیمان ببندد از اینکه محبت خدا و دوستاران خدا را در قلبش جاری بکند، دوم اینکه با زبان هم بگوید اشهدان لا اله الی الله ، و چه بسا در تاریخ هم ثبت شده کسی که مسلمان نبوده و لحظه شهادتین عزرائیل اجازه نمی دهد شهادتین را بگوید ، پس تا آنجا که انسان وقت دارد ، موقعیت دارد و شرایط فراهم است به زبان هم مقید باشد ، سوم اینکه پیامبر (ص) فرمودند : و عمل بالارکان : یعنی ایمان فقط زبان و قلب تنها نیست ، بلکه تمام اعضاء و جوارح بدن او باید ایمان داشته باشد.

بخش آخر صحبت در جلسه دوم این است که در واقع ایمان و عمل دو برادرند ، ایمان بخش عمده اش لسان و اعتقاد قلبی است و برادر دیگر آن عمل است . ایمان به تنهایی کامل نیست مگر همراه با عمل و عمل هم تاثیر ندارد مگر اینکه ایمانش قوی باشد،  بنابراین این دو لازم و ملزوم یکدیگر هستند یعنی اینکه ایمان ترکیبی از دوموضوع است : 1- اعتقاد 2- عمل

اعتقاد به اینکه این عالم را خدا هست دوم اینکه عمل است ، ایمان بدون عمل بی خاصیت و بی تاثیر است و عمل هم بدون اعتقاد قوی بی تاثیر است و الا هزاران نفر به خاطر اعتقاد غلطشان کشته می شوند ، همین جریان تکفیری ها که این روزها هزاران جنایت انجام می دهندبه خاطر اعتقادات غلطشان می باشد. پس دو پیوند برادری داریم که از روزی که انسان به دنیا می آید تکالیفی بر او وارد می شود تا زمانی که از دنیا می رود و فرد بدنش در خاک قرار می گیرد یعنی اعتقاد و عمل

پیامبر (ص) فرمودند:

الایمانُ و العملُ اخوانَ الشریکانَ فی قرنَ لایقبلُ لا احدهُما الا بِصاحبی

این دو برادر هم هستند و به هم وابسته هستند و مثل ریسمان هستند ، یک طرف ایمان و یک طرف عمل و یکی بدون دیگری پذیرفته نیست، یعنی زمانی پذیرفته می شود که ایمان و عمل در کنار هم باشند .

در آخر ایمان به  نکته های ظریفی از شاخص های ایمان و ریشه ایمان  اشاره کرده است و اشاره به اینکه دو صفت مهم باید در زندگی مومن باشد یکی اعتقاد دوم عمل