متن جلسه اول کلاس حجت الاسلام داراب کلایی

چ, 10/26/1397 - 08:43
متن جلسه اول کلاس حجت الاسلام داراب کلایی

بسمه تعالی

 

متن  جلسه اول کلاس حجت الاسلام  داراب کلایی

بحث درباره چتر گفتمان  انقلاب با موضوع ایمان است. همانطوری که می دانید فرق متمایزی که بین مکتب اسلام و سایر مکاتب فعلی وجود دارد این است که اسلام دارای یک اندیشه ذهن محض خاص نیست معارف فکری اسلام از ذهنیت محض خارج شده و بلکه ناظر به تکالیف عملی است یعنی اگر می گوییم نماز بخوانید برکت آثار این نماز معلوم است ، اگر می گوییم از دیدگاه اسلام رباء حرام است آثار آن و به تبعات آن هم اسلام تبیین می کند ، اگر می گوییم شراب حرام است دلایل مسکر بودن و دلایل آثار سویی که شراب دارد هم اسلام بیان می کند پس معارف اسلام خط فکری محض نیست ، یک گفتمان تنهای نظری نیست بلکه ناظر بر تکالیف عملی است . دوم مبانی اسلام مسائل فکری به صورت پیوسته، اجزای آن به صورت واحد برای مطالعه همگان قرار می گیرد ، یعنی وقتی که می گوییم که توحید، پشت سر توحید بحث نبوت است ، بعد از نبوت جایگاه امامت است ، همچنین سایر اجزای فکری و اندیشه اسلام تبیین می شود . سومین خصوصیت مهم اندیشه اسلام و گفتمان اسلام این است که در استنباط و فهم مسائل اسلامی باید مراجعه کرد به مدارک و متون اسلام  نباید اصل و منبع را به نظر فردی استنباط شود بلکه باید به اصل  مبانی که مهمترین اصل مبانی اندیشه قرآن ، سخنان پیامبر (ص) سخنان اهلبیت عصمت و طهارت است . پس سه خصوصیت ممتاز مکتب اسلام و سایر مکاتب این است که در اسلام معارف فکری از ذهنیت محض خارج است ، دوم اینکه به هم پیوسته است ، اجزا آن واحد است اما به هم متصل و مرتبط است ، سوم اینکه در استنباط فهم مسائل دینی معارف اهلبیت عصمت و طهارت معارف اسلام نباید به منبع و مدرک ذهنیت افراد اتکا بشود بلکه به منابع اصلی استنباط شود ، نتیجه سخن این است که کاملترین و موفقترین سندی که می توان به آن متکی شد سند قرآن است ، قرآن جامع ترین سند گویا و قوی و مستندی است برای حل و فصل همه گفتمانها ، همه احکام همه شرایع دین ما است ، در آئین مسیحیت می گویند عده ای برای اینکه دامنشان به گناه آلوده نشود راه رهبانیت را انتخاب کرده اند ، رهبانیت به معنای گوشه گیری انسان است یعنی انسان از جامعه فاصله بگیرد و به کوچه و بازار نمی رود چونکه آدمهای بی حجاب در کوچه و بازار هستند ، ولی اسلام این اندیشه مسیحیت را با این نگاه که انسان آلوده به گناه نشود روی می آورد به رهبانیت را رد می کند سوره مبارک حدید آیه 27 اشاره به این موضوع شده است ، در واقع از دیدگاه اسلام رهبانیت هیچ گونه جایگاهی ندارد ، رهبانیت نوعی گوشه گیری است ، در قرآن سوره حدید اشاره به بدعت می کند، یعنی می گوید کسی که به سمت رهبانیت روی می آورد برای اینکه دامنش آلوده نشود نوعی بدعت در دین ایجاد کرده است . اسلام یک فرهنگ جامع اجتماعی و روابط اجتماعی را می پسندد برای اینکه انسان در اجتماع باشد تا اینکه مبانی دین را به جامعه منتقل بکند ، انسان اگر با فرهنگ های مختلف باشد برای اینکه مبانی دینی را منتقل بکند و اگر این منش و رفتار در جامعه منتقل کرد نشان می دهد یک روحانی فاضل است . نه مثل کشیشی که در کلیسا ها و یا برخی از مراکز برای فاصله گرفتن از اینکه به گناه آلوده نشود به رهبانیت روی بیاورند. در سوره آل عمران آیه 13 به این موضوع اشاره شده است ، می گوید تقوا در واقع میکروب زدایی می کند بدن را ، نمی گوید رهبانیت میکروب زدایی می کند ، بلکه تقوا راه را نشان می دهد ، کسی که تقوا داشته باشد برای اینکه آلوده نشود ابتدا باید امر به معروف کند ، دوم اینکه اعمال و رفتار و حسناتش برای خود و خانواده و جامعه اینقدر خوب باشد که دیگران این رفتار او را الگو انتخاب بکنند ( برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به صفحه  48 از کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن )                                                                                                                                

ایمان چیست ؟ مومن به چه کسی گفته می شود؟                                                                                                                      

ایمان یعنی باور هرچیزی که انسان به آن اعتقاد داشته باشد و پذیرش داشته باشد ، ایمان از نگاه دینی یعنی پایبندی به راه و روشی که انسان را به منزل و مقصود برساند ، ایمان در یک جمله یعنی حرکت علیه زشتیها و پلیدیها ، ناپاکیها ، ناخالصی ها و عکس آن حرکت برای بدست آوردن پاکی ، صداقت ، خوشبختی ، رسیدن به قرب الهی و رسیدن به کمال الهی ، پس انسان به راحتی هم نمی تواند دسترسی پیدا کند ، انسان نیاز به علائم دارد ، نیاز به نشانه راه و طریق دارد ، برای اینکه برای بدست آوردن ایمان و رسیدن به ایمان حقیقی یا همان مومن واقعی به بیراهه نرود. خیلی ها خواستند از راه عرفان به ایمان نزدیک بشوند چونکه  راه را بلد نبودند به عکس به شیطان نزدیک شدند و گمراه شدند ، چونکه مسیری را که انتخاب کردند مبدا و مقصد روشن نبود ، بلکه در کتمان ممکنه روشن بوده ، اما در مسیر راهها ، راه را بلد نبودند و لذا به مقصد نرسیدند ، پس ایمان یعنی باور ، یعنی پایبندی به راهی که انسان را به سرمنزل مقصود برساند ، هر راهی طریق نیست که انسان به آن هدف برسد ، ما اینجا نیاز به راهنمایی داریم برای رسیدن به ایمان و مومن حقیقی هم نیاز به چراغ داریم ، اولین چراغ ایمان به خدا و تقوای الهی است ، رسیدن به معارفی که از راه معارف قرآن ، معارف اهلبیت ، معارف پیغمبر و اولاد پیغمبر سلام الله علیها  ما را به سرمنزل مقصود برساند ، آنوقت ایمان در کسی جوش و خروش دارد که لوازم ایمان و تعهدات ایمان به آن عمل بشود. یعنی ایمان فقط به گفتار نیست بلکه زبان هم یکی از شاخص ها و ارکان ایمان است ولی کامل نیست ، لوازم های قوی تری نیاز دارد یعنی اول باید به باور برسد ، اول باید باورهای اعتقادی خودش به جای برساند ، در سوره مبارکه انفال آیه 2، 4 ، پنج خصلت مومن و مومنی که اهل ایمان است و ایمان دارد را بیان می نماید :                                                             

اول اینکه یاد خدا در دلهایشان وجود دارد ، چونکه اگر دل بیمار شود زنگار می بندد و بعد به گناه و معصیت مبتلا می شود.

دوم اینکه وقتی آیات خدا بر قلبهایشان خوانده می شود علم ایمان سرشاری در وجود آنها موج می زند یعنی اینکه ایمان واقعی پیدا می کنند.                                                                                                                                                                    

سوم اینکه به خدا توکل می کنند،                                                                                                                                            

چهارم اینکه اهل نماز هستند ، قیام برای نماز می کنند ، یعنی اینکه اول برای نماز آماده هستند ، برای نماز مقاوم هستند ، برای نماز پافشاری می کنند ، برای نماز حساس هستند ، برای نماز دل می سوزانند  و برای نماز جان می دهند

پنجم اینکه انسانهای  مومن راستگو و صادق هستند ، چونکه ریشه همه مشکلات در جامعه نداشتن صداقت است

پس در اسلام برای مومن بن بست وجود ندارد یعنی اینکه در فرهنگ  اسلام چیزی به نام تسلیم وجود ندارد ، در اسلام چیزی به نام تسلیم در برابر ناملایمات، تسلیم در برابر دشمن و .... وجود ندارد ،                                                                                   

ایمان یک خصلت برجسته همه پیامبران بوده است ، یک وجه مشترک صدو بیست و چهار هزار پیغمبر (ص) و خاصتا پیامبر خاتم (ص) ، این است که همه پیامبران یک خصلت برجسته داشتند و دنبال این بود ند که جامعه خودشان به سمت ایمان حقیقی به خدا هدایت بکنند ، البته همه پیامبران به دنبال این بودند که جامعه هم عصر آن پیغمبر مردم دین کورکورانه ، دین تعصبی ، دین قبیله ای نداشته باشند بلکه  ایمان باید از روی آگاهی باشد ، پس سومین نکته این است که ایمان باید از روی فهم ، شعور و آگاهی باشد ، نکته چهارم این است که مومن تسلییم در برابر دشمن نمی شود.