ضرورت و اهمیت حوزۀ انقلابی
ضرورت و اهمیت حوزۀ انقلابی
هادی کاظم زاده[1]
مسلم شوبکلائی[2]
چکیده
بعد از گذشت چهل سال تجربۀ انقلاب اسلامی، با پیشآهنگی و پشتیبانی حوزههای علمیه، توجه به زوایای اهمیت و ضرورت حوزۀ انقلابی امری طبیعی است؛ بقا و استمرار انقلاب و نظام و ادامۀ تسلط دین و حاکمیت الهی وابسته به تلاش حوزه و روحانیت انقلابی است. مسئلة نوشتار حاضر «واکاوی زوایای اهمیت و ضرورت حوزۀ انقلابی» است که به روش تفسیری-تحلیلی و با رجوع به منابع کتابخانهای به انجام رسیده است. در این پژوهش مشخص شده است که از جمله زوایای اهمیت و ضرورت حوزۀ انقلابی عبارت است از: کادرسازی و تربیت طلبه و روحانی انقلابی برای تبلیغ و دفاع از نظام اسلامی، معرفی اسلام کامل و ظرفیتهای آن در ادارۀ جامعۀ اسلامی و راهبری و کنترل فضای بینالملل، استمرار فرهنگ انقلابی و تغذیۀ فکری نیروهای انقلاب، و تقابل با موانع و آسیبهای پیش روی انقلاب اسلامی.
واژگان کلیدی: اهمیت، ضرورت، اسلام حداکثری، ولایت فقیه، روحانیت، روحیه انقلابی
مقدمه
روحانیت و حوزههای علمیه از دوران اولیه تأسیس این نهاد مقدس به مرزبانی از اسلام و مرزهای عقیدتی مسلمانان شهره بودند و در طول سالهای متمادی، همیشه مفتخر به عهدهداری تعلیم دین و پاسداری از مکتب حق بوده و هستند. خطابه های آتشین، انقلابی، رشددهنده و سازنده روحانیون انقلابی مساجد، تكایا، حسینیه ها، محافل مذهبی و فضای شهری یکی از اقدامهای ممکن از سوی روحانیت مبارز بوده است.
در برخی برهههای تاریخی، بنابر مسائلی، مسئولیت روحانیت چندین برابر شده که دوران جمهوری اسلامی ایران، با انقلاب امام و مردم در سال 57 از همان جمله و بلکه مهمترین آنهاست. تفاوت مهم دوران انقلاب و جمهوری اسلامی با دورانهای پیشین در عهدهداری منصب حکومت به دست خود روحانیون است. این رخداد است که این دوره را از تمام دورانهای سابق و حتی شیعه را در مقایسه با سایر مذاهب اسلامی متمایز میسازد.
پاسخ به سیل سؤالات و شبهات، حراست از انقلاب اسلامی، ورود به عرصههای جدیدِ بیسابقه در حوزههای علمیه، نظارت بر امور حکومتی، تربیت کادر مورد نیاز و در تراز و درخور شأن انقلاب اسلامی با ایمان و علمیت و تعهد بالا، و مقابله با آسیبهای تهدیدکنندۀ انقلاب از جمله مسئولیتهای سنگین حوزههای علمیه شیعی در دوران معاصر است که وصول به این اهداف جز با روحیۀ پیگیر و انقلابی محقق نخواهد شد.
امروزه، جهانيان واژههايي چون: انقلاب اسلامي، روحانيت و نظام جمهوري اسلامي ايران را واژههايي مترادف ميشناسند. «امروز، سرنوشت روحانیت و سرنوشت اسلام در این سرزمین، وابسته و گرهخوردۀ به سرنوشت نظام اسلامی است.»[3] بنابراين، مسئوليت تداوم انقلاب و نظام اسلامي متوجه حوزه و روحانيت است، گرچه شايد برخي از روحانيان بيتعهد و بيتحرك كه گرفتار انجماد فكرياند بر آن باشند كه حوزه را از نظام مقدس جمهوري اسلامي و اساساً از سياست و حكومت دور نگهدارند و به پندار خود رابطهاي ميان اين دو قایل نباشند و سرنوشت و عملكرد آينده ايندو را از يكديگر جدا بپندارند، ولي نه چنين بوده و نه چنين است.
در این گیرودار، آنچه تبیین اهمیت حوزۀ انقلابی را ضروری کرده است، نکتۀ دیگری نیز هست: دشمن بر آن شده است که از حوزۀ علمیه انقلابزدایی کند. «با توجه به نقش ممتاز و بیبدیل حوزۀ علمیۀ قم در پیروزی انقلاب اسلامی، اکنون انگیزهها و طرحهایی برای «انقلاب زدایی» از حوزۀ علمیه وجود دارد»[4] لذا، بایستی حوزه، ضمن حفظ استقلال خود، همراهی و تقویت نظام اسلامی را در برنامۀ خود داشته باشد، یعنی همانگونه که از آغاز نهضت تا تحقق نظام اسلامی، حوزه و حوزویان انقلابیِ پیشرو در تمام صحنهها بودند، از این پس نیز، خود را موظف به حضور در تمام صحنههای سیاسی و فرهنگی و ... بدانند و متوجه باشند که هراندازه روحانیت از صحنه بیرون رود، استمرار انقلاب و جمهوری اسلامی نیز به انحراف و خروج از اسلامیت کشانده خواهد شد، چراکه وقتي شايستگان و مصلحان خود را كنار بكشند، فرصتطلبان در نظام رخنه کرده، به اسلاميت آن خدشه ميزنند.
با توجه به مطالب پیشگفته، ضرورت و اهمیت حوزۀ انقلابی بر هرمنصفی روشن میشود، بدین نحو که شرط ادامۀ انقلاب اسلامی و صدور و گسترش و فراگیری اسلام و هدایت مردم جهان که از ایران عزیز اسلامی آغاز شده، تحمل بار این مسئولیت سنگین بهوسیلۀ حوزهها و روحانیت است که اگر اين پرچمداري از دست روحانيت گرفته شود و به دست بهاصطلاح روشنفكران غیرمتعهد به اسلام بيفتد، بهسرعت، اسلام بهكلّي مسخ ميشود، زيرا تنها حاملان فرهنگ اصيل اسلامي در طول قرون متمادی همين گروه روحانيون متعهد هستند. روحانيت انقلابی مصمم است كه نهضت الهي خويش را ادامه دهد، چراکه طبق روایت امام صادق (علیهالسلام): «الابقاءُ عَلَي الْعَمَلِ اشدُّ مِنَ الْعَمَلِ[5]» و نیز به قول بزرگان، حفظ انقلاب سختتر از اصل انقلاب است؛ وظیفة دیروز روحانیت انگیزش مردم در حرکت بهسوی ایجاد و تحقق حاکمیت اسلام بود و وظیفة امروزش ادامۀ انقلاب و رفع مشكلات و معضلات از سر راه این معجزۀ قرن است.
در ادامه، زوایایی از اهمیت و ضرورتهای حوزۀ انقلابی ذکر میشود.
1. کادرسازی و تربیت طلاب انقلابی برای نظام اسلامی
یکی از زوایای اهمیت تحقق و تداوم و فراگیری حوزۀ انقلابی نقش حوزۀ انقلابی در کادرسازی برای نظام اسلامی است؛ برای حفظ انقلاب چارهای جز کادرسازی و تربیت نیروهای انقلابی نیست و این وظیفه تنها از حوزهای که چهارچوب آن برمبنای بایدهای انقلابی چیده شده است برمیآید؛ طلابی که در راه ولایت به بصیرت رسیدهاند باید هدایتگر دیگران گردند و در مدیرت کلان جامعه نقشآفرین باشند. امام هادی (علیهالسلام) دربارۀ هادیان راه در عصر غیبت فرموده است:
لَو لَم یَبقِ بَعدَ غِیبَةِ قائِمِنَا مِنَ العُلَمَاءِ الدَّاعِینَ إِلَیهِ وَ الدَّالِّینَ عَلَیهِ وَ ... لَمَا بَقِیَ أَحَدٌ إِلاَّ ارتَدَّ عَن دِینِ اللهِ وَ لکِنَّهُم الَّذِینَ یُمسِکُونَ أَزِمَّةَ قُلُوبِ ضُعَفاءِ الشِیعَةِ کَما یُمسِکُ صاحِبُ السَفِینَةِ سُکّانَها.[6]
اگر نبودند دانشمندانی که بعد از غیبت قائم ما به سوی او دعوت مینمودند و به سوی او رهنمون میشدند و ... احدی باقی نمیماند جز اینکه از دین خدا برمیگشت. ولی این دانشمندان زمام دلهای ضعفای شیعه را به دست باکفایت خود میگیرند، چنانکه ملوانها کشتی را از خطر نجات میدهند.
حفظ روحیۀ انقلابی و جهادی پیوسته و تربیت نیروهای ولایی، خستگیناپذیر، پرشور و پیگیر حوزهای بانشاط و پویا را نوید میدهد كه فرسودگى و پيرى در آن راه ندارد. خداوند متعال سازماندهیای را که ثبات قدم و استواری بر حق و پشتکار در احیای فرامین ولایی ندارد را مذمت میکند: «أَ فَمَنْ يَمْشي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ يَمْشي سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ (ملک: 22)؛ آيا كسى كه نگونسار و بهصورتافتاده حركت مىكند، هدايتيافتهتر است يا آنكه راستقامت بر راه راست مىرود؟»[7] یکی از فرامین ولایی کادرسازی برای استمرار انقلاب است.
هدف والای کادرسازی تربیت نسلی است که سربازان امام زمان (عجلاللهاعلیفرجهالشریف) در هنگام ظهور باشند، سربازانی که هریک زهرۀ مقابله با همۀ شکوه پوشالی ابرقدرتها را داشته باشند. پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در وصف ایشان فرمود:
هریک از آنان اعتقاد و دین خود را با هرسختی نگاه میدارد، چنانکه گویی درخت خار مغیلان را در شب تاریک پوست میکند یا آتش پردوام و اخگری چوب تاغ را در دست نگاه دارد. آنها مشعلهای فروزان در تاریکیاند و خداوند آنها را از آشوبهای تیره وتار نجات میدهد.[8]
بنابراین، حوزۀ انقلابی که پشتوانۀ اجتماعی نظام و پیشوا و زمینهساز ظهور حضرت ولی عصر (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) است، برای کادرسازی در جهت رسیدن به چنین آرمان بلندی اهمیت ویژه دارد.
برای فراگیری کادرسازی در حوزۀ انقلابی راهکارهایی از این دست توصیه میشود، که همۀ این موارد نیازمند پویایی انقلابی حوزه است:
1. گسترش شبکههای مجازی برای پوشش طلاب و تلاش در القای مفاهیم انقلابی و تبلیغ روحیۀ جهادی در بین آنان و درنتیجه، سرایت آن مفاهیم به جامعه
2. آشنایی با وضعیت موجود و کادرسازی هدفمند برای رسیدن به وضعیت مطلوب ارکان نظام
3. راهاندازی شبکۀ هادیان انقلابی در فضای مجازی و گردآوری نیروها در حلقههای گردهمآیی
4. رصد و پیگیری کارکرد بسیج طلاب و ارائۀ رهنمودهای لازم برای بسط بسیج فرهنگی.
2. معرفی اسلام کامل و ظرفیتهای اسلام
تنها با حوزۀ انقلابی است که میتوان در شرایط کنونی، حیطههای جدید زندگی اجتماعی از فرهنگ، رسانه و ارتباطات را هدف گفتمان انقلاب قرار داد. حضور حوزۀ انقلابی در عرصۀ تبیین مبانی نظام و دفاع از آن باید حضور حداکثری، همهجانبه و بهموقع باشد. دفاع از کیان نظام و پاسداشت ارزشهای انقلاب به معرفی اسلام ناب محمدی و ظرفیتهای آن است.
اسلام برنامۀ جامع و کاملی را برای تکامل بشر تا پایان تاریخ به ارمغان آورده است و هرآنچه بشر در هدایتش به آن نیاز داشت بیان نموده است. هرگاه دانشمندان، جامعهشناسان، مصلحان، روشنفکران و علما طرحی را برای اصلاح جامعه ارائه دهند، به طور معمول، تنها بخشی از جامعه را دربرمیگیرد و، درنتیجه، بخش دیگر رها میشود. اما برنامۀ اسلام - که در قرآن کریم آمده است و با روایات تفسیر شده است- همهجانبه و فراگیر است، برنامهای هم برای دنیای انسان است و هم برای آخرت انسان، که چیزی از آندو فروگذار نمیکند، چنانکه قرآن میفرماید:
وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَىْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمينَ. (نحل: 89)
و ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز، و مايه هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است.
با پذیرش جامعیت و کمال دین و دربرگرفتن هرآنچه که بشر تا روز قیامت نیاز دارد، اجتهاد در عرصههای بکر و جدید و تولید عقبۀ فکری نظام اسلامی و اثبات حداکثری بودن قلمرو دین امری حیاتی و ضروری است، جز از عهدة حوزههای علمیه انقلابی برنمیآید. گسترش دامنۀ فقه به تمام مسائل زندگی و تفقه در زمینههای نوظهور و توجه به آفاق جدید ـ که «فقه ادارۀ نظام» یکی از مهمترین جلوههای آن است ـ ضرورت وجود حوزۀ انقلابی را صدچندان مینمایاند، چراکه:
حكومت در نظر مجتهد واقعى فلسفۀ عملى تمامى فقه در تمامى زواياى زندگى بشريت است؛ حكومت نشاندهندۀ جنبۀ عملى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى و سياسى و نظامى و فرهنگى است؛ فقه تئورى واقعى و كامل ادارۀ انسان از گهواره تا گور است. هدف اساسى اين است كه ما چگونه مىخواهيم اصول محكم فقه را در عمل فرد و جامعه پياده كنيم و بتوانيم براى معضلات جواب داشته باشيم و همۀ ترس استكبار از همين مسئله است كه فقه و اجتهاد جنبۀ عينى و عملى پيدا كند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد ... سران استكبار از قدرت برخورد عملى مسلمانان در شناخت و مبارزه با توطئههاى شوم آنان به هراس افتادهاند و اسلام امروز مسلمانان را يك مكتب بالنده و متحرك و پرحماسه مىدانند و از اينكه فضاى شرارت آنان محدود شده است و مزدبگيران آنان چون گذشته با اطمينان نمىتوانند عليه مقدسات قلمفرسايى كنند مضطرب شدهاند. من قبلًا نيز گفتهام، همۀ توطئههاى جهانخواران عليه ما از جنگ تحميلى گرفته تا حصر اقتصادى و غيره براى اين بوده است كه ما نگوييم اسلام جوابگوى جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگيريم. ما نبايد غفلت بكنيم، واقعاً بايد به سمتى حركت نماييم كه إنشاءاللَّه، تمام رگههاى وابستگى كشورمان از چنين دنياى متوحشى قطع شود.[9]
این آرمان بلند به حوزهای انقلابی با روحیهای جهادی نیاز دارد. اسیر حدود تحمیلی نشدن، قانع نشدن به گیرندگی قطرهچکانی علوم و امکانات، و غیرت دینی داشتن از نشانههای صاحبان روحیۀ جهادی است. با روحیۀ جهادی است که میتوان هستۀ علم را شکافت، فقه نظام را چید، وضعیت فرهنگی جامعه را سامان داد و با مقاومتی وصفناپذیر، بیپروا و بیواهمه از دشمن ایستاد. بزرگان حوزه باید با گامهایی سترگ برای پویایی هرچه بیشتر فقه بکوشند.
البته، لازمۀ ورود فقه به عرصه های جدید این نیست که فقه سنتی را کناری نهاد و فقه جدیدی را به عرصه آورد، بلکه کفایت و کارآمدی فقه سنتی و منابع اسلامی، ضمن توجه به نقش زمان و مکان، پویایی فقه را نشان خواهد داد. ضعفی که هماکنون در عرصۀ عملی مشاهده میشود نشان از عدم تناسب عرضه و تقاضا در تولید علوم مورد نیاز در ادارۀ نظام و در عرصههای تبلیغ و تبیین است، که باید با ورود به این عرصههای جدید و بیسابقه، غبار غربت را از چهرۀ دین زدوده، جذابیت جهانی منظومۀ فکری، عقیدتی و سیاسی انقلاب اسلامی را فریادگر شد. لازمۀ این فریادگری بازتولید علوم انسانی و علوم نوپدید با اجتناب از فرآوردههای تفکرات غربی خواهد بود.
با عنایت به مطالب پیشگفته، اهمیت وجود حوزۀ انقلابی با چنین درکی و داشتن روحیه و فکر مستقل و وابسته نبودن به قدرتهای خارجی با تولید تئوری و اندیشه و ارائۀ راه حل برای مشکلات مختلف کشور و جهان اسلام بیش از بیش معلوم میشود.
در دورۀ حاضر، که اسلام بعد از قرنها به برکت حرکت انقلابی مردم ایران توانسته سر بلند کند، باید تمامی جلوههای وابستگی بهدیگران که نتیجة آن ضعف اسلام باشد را از بین بُرد و پرچم عزت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور را برافراشتهتر داشت. در دورۀ کنونی، یکی از مهمترین جلوۀ وابستگی، وابستگی در علومی استکه خودِ حوزههای علمیه میتوانند، با استناد به منابع دین، منبع فیّاض آن باشند؛ حیطۀ علوم انسانی اسلامی حیطهای استکه عدمتوجه به آن، اسباب وابستگی فکری به غرب و، درنهایت، هضم در هاضمة آن را درپی دارد. لذا، بهطورقطع، یکی از مصادیق مهم انقلابیگری در حوزههای علمیه بازتولید اندیشهها و نیز نوآوری در اندیشهها است، چرا که بدون تولید علم و نرمافزار بومیِ اسلامی راه برای تجدید حیات اسلام بسته میماند و تسلط فرهنگی بیگانگان بر سرنوشت کشور استمرار خواهد داشت. کوتاهی در این زمینه نیز بهنحوی خیانت بهاسلام شمرده میشود.
امام خمینی (رحمۀاللهعلیه) در پیامی به طلاب و دانشجویان و دانشآموزان فرمود:
درهمهحال، شعار ما قطع ایادی اجانب راست و چپ از سرکشور است، زیرا رشد و استقلال و آزادی با وجود دخالت اجنبی از هر جنس و مسلک و مکتب، در هر امری از امور کشور، اعم از سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و نظامی، خواب و خیالی بیش نیست. و هر کس در هر مقامی و به هر صورتی اجازۀ دخالت اجانب را در وطن عزیز ما، چه باصراحت و چه بهوسیلۀ طرحهایی که لازمهاش ادامۀ تسلط اجنبی یا ایجاد تسلط تازهای باشد بدهد، خائن به اسلام و کشور است و احتراز از او لازم است، زیرا اگر دخالت اجانب خصوصاً امریکا، شوروی، انگلیس وجود داشته باشد، هررژیمی که روی کار بیاید تنها آلتی خواهد بود برای عقب نگهداشتن ملت و ادامۀ بدبختیها و محرومیتها، از یک طرف، و چپاولگریها و قلدریها، از طرف دیگر. عوض شدن مهرهها، گرچه ممکن است موقتاً اوضاع را بهتر از حال حاضر کند ولی تأثیری در سرنوشت ما ندارد، زیرا تمام بدبختیها و گرفتاریهای مسلمین از دخالت اجانب در مقدرات آنان است.[10]
حضور فعال در متن حوادث علمی عالَم و گره گشایی علم دین از تمام مسائل بشر و حفظ نسبت با پیشرفتهای زمانه، با حرکت نوبهنوی اجتهاد و عمقبخشی به فقه و فقاهت، در ضمنِ توجه به نیاز بیسایقۀ دنیا به معارف اسلامی و با خیزش در رفتار علمی حوزه با یک روحیۀ انقلابی ممکن است.
رسالت ویژة حوزه در تفقه احکام حکومتی
تشکیل نظام اسلامی، که داعیهدار تحقّق حاکمیت اسلامی است، وظیفهای بیسابقه بر دوش حوزۀ علمیه نهاده است؛ تحقیق و تنقیح مباحث فقهی که ادارۀ نظام اسلامی بدان نیازمند است و قدرت فقه اسلام را در ادارۀ زندگی فرد و جامعه ـ با تمام گستردگی و پیچیدگی و تنوّعاش ـ نمایان میسازد از وظایف مهمی است که به غیر از حوزههای علمیه، جایگزینی در انجامش نمیتوان یافت. غنیسازی فقاهت و جامعیّت بخشی به آن با روی آوردن به «فقه حکومتی» و استخراج احکام الهی در همۀ شئون یک حکومت و نظر به همۀ احکام فقهی با نگرش حکومتی، امروز، یکی از واجبات اساسی در تفقه احکام اسلامی است، که ظرفیت علمی حوزه امید برآورده شدن آن را در دلها میپروراند.[11] «در قم، باید درسهای خارجِ استدلالیِ قویای مخصوص فقه حکومتی وجود داشته باشد تا مسائل جدید حکومتی و چالشهایی را که بر سر راه حکومت قرار میگیرد و مسائل نو به نو را که هی برای ما دارد پیش میآید، از لحاظ فقهی مشخص کنند، روشن کنند، بحث کنند، بحثهای متین فقهی انجام بگیرد؛ بعد این بحثها میآید دست روشنفکران و نخبگان گوناگون دانشگاهی و غیر دانشگاهی، اینها را به فرآوردههایی تبدیل میکنند که برای افکار عموم، برای افکار دانشجویان، برای افکار ملتهای دیگر قابل استفاده است. این کار بایستی انجام بگیرد، ما این را لازم داریم. محصول این کاوشهای عالمانه میتواند در معرض استفاده ملتها و نخبگان دیگر کشورها هم قرار بگیرد.[12]»
3. استمرار فرهنگ انقلابی و تغذیۀ فکری نیروهای انقلاب
ترویج انقلاب و رشد فرهنگ انقلابی، مهمترین عامل توجه به اسلام، و به نحوی راز تجدید حیات حوزه در عصر کنونی است. «امروز علاوه بر اینکه باید به مسائل اعتقادی اسلام پرداخت و اعتقاد به اسلام را در ذهنها و دلها راسخ نمود، باید اعتقاد به حاکمیت اسلام را هم راسخ کرد»[13]. از نکاتی که اهمیت و ضرورت حوزۀ انقلابی را هویدا میسازد، رشد فرهنگ انقلابی، تغذیۀ فکری نیروهای انقلابی، تقویت باور قلبی و احساس عاطفی آنها و ارتقای بصیرت اجتماعی و سیاسی جامعه و دمیدن روح امید در مردم برای مقابله با مشکلات و نگهداشتن آنان در صحنه میباشد. طلبۀ انقلابی با مبانی انقلاب به صورت عمیق آشنا است و ادله را میداند؛ تبیین دائمی این مبانی فکری و بیان ثمرات آن در دنیای کنونی شرط رویآوری مردم در ایران و بلکه کل دنیا به منظومۀ فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی است و روحانیت با توجه به برخورداری از ظرفیتهایی مثل مرجعیت دینی، توان فرهنگسازی دینی، شبکۀ گستردۀ مبلغان و تجربۀ طولانی تبلیغ دین، کثرت مصادیق و هیئتهای مذهبی و کانونها و مراکز دیگر، مسیری قابل اعتماد، اثرگذار، پایدار و حتی علمی در رشد و تعمیق فرهنگ انقلاب اسلامی در داخل و خارج کشور است.
امام خامنهای (مدظلهالعالی) «فراگیری و اثرگذاری» را دو ویژگی حرکت روحانیت در انقلاب اسلامی برشمرده، حوزۀ علمیۀ قم را متشکل از دو بخش «مرجعیت و طلاب» میداند؛ در کوران انقلاب، امام (رحمۀاللهعلیه) بهعنوان بخش مرجعیت، اعلامیه میدادند و سخنرانی می کردند اما آن بخشی که سخنان و دیدگاههای امام (رحمۀاللهعلیه) را به عمق جامعه و تا دوردست ترین مناطق رساند، روحانیت و طلاب بودند. «اگر حوزهی قم نبود، اگر امام بزرگوار مثلاً در جایی مثل تهران یا یک جایی که حوزهی علمیّهای وجود نداشت این حرکت را شروع میکرد، معلوم نبود به این موفّقیّت برسد؛ این حرکت در قم بود که توانست به این موفّقیّت برسد و تبدیل بشود به یک انقلاب.» ایشان آن نیرویی که مردم را به خیابانها آورد و آن راهپیماییهای بزرگ و میلیونی را شکل داد، تأثیرگذاری طلابی میداند که فکر و مبانی انقلابی امام (رحمۀاللهعلیه) را به دورترین نقاط کشور نیز منتقل کردند و در واقع، حلقۀ واسط میان امام (رحمۀاللهعلیه) و شکلگیری انقلاب اسلامی حوزۀ علمیۀ قم بود. این نقش در ترویج انقلاب، در بقای آن نیز باید بهوسیلۀ حوزه و روحانیون با همان روحیة انقلابیِ خستگیناپذیر ادامه یابد.[14]
بهعلاوه، هدایت جامعه به سوی قرب الهی و توحید و اهداف بزرگی که در قرآن کریم ترسیم شده ـ که عیناً همان اهداف انقلاب اسلامی است ـ در توان حوزههای علمیهای استکه معتقد به ضرورت انقلاب و تشکیل نظام اسلامی بهعنوان شرط تحقق عبودیت و اسلام ناب بوده، تشکیل حکومت را یک واجب سیاسی بپندارد؛ تشکیل حکومت با سیاست اسلامی که بسترساز تحقق هدایت است، بزرگترین آرزوی صالحان و برجستگان در طول تاریخ بود که با انقلاب اسلامی مردم ایران به واقعیت پیوست. جلوة روشنفکری در حوزه در توجه به «واقعیت انقلاب» و نیز کار جهادی و انقلابی در عرصۀ تولید فکر و اندیشۀ اسلامی و تهیۀ خوراک فکریِ مناسب با هدف داخلی و بینالمللی جمهوری اسلامی و ارتقا و تعمیق تفکرات مردم است، چراکه واقعیتی به نام «انقلاب اسلامی» بود که پایان تحقیر ملتها و آغاز عزت اسلام و مسلمانان را درپی داشته، نسخۀ جدید و کارآمدی به دنیا عرضه نمود. با گرم نگهداشتن تنور انقلاب به دست روحانیون با روشهای پیشگفته و با تداوم حضور توأم روحانیون و مردم است که استمرار حرکت انقلاب ممکن میگردد.
رهبر معظم انقلاب (حفظهالله)، در تبیین تفاوت انقلاب اسلامی با بیداری اسلامی منطقه، باتوجه به نقش حوزه و روحانیت انقلابی در راهبری حرکت انقلابی و انگیزش مردم به حضور در صحنههای انقلاب، میفرماید: «اگر روحانیت نبود، شما بدانید! این نظام تشکیل نمیشد. اگر جامعۀ روحانیت نبود، این انقلاب پیروز نمیشد، تا صد سال دیگر هم پیروز نمی شد.»[15] به این بیان، روحانیت، علاوه بر «علتِ موجِده» بودن برای انقلاب، «علتِ مُبقِیه» نیز است، به این معنا که به صحنه کشاندن مردم با بیدارسازی ایشان و تداوم حضور در عرصههای حفظ و نگهداری انقلاب یکی از عمده کارکردها و شاخصهای انقلابیگری در حوزهها و روحانیت است: «در زلزلۀ بیداری اسلامی هم، دینْ مردم را به میدان کشاند، اما چون دستگاههای دینی در آن کشورها متفرق هستند، این کار استمرار نیافت و بیداری به نتیجۀ لازم نرسید. اما در جمهوری اسلامی، تداوم حضور علما و روحانیون و، درنتیجه، حضور مردم در عرصهها استمرار حرکت انقلاب را ممکن کرده است.»[16] معظمله با تأکید بر ضرورت انقلابی بودن حوزهها معتقد است: «علت تأکید مکرر بر ضرورت انقلابی بودن حوزههای علمیه این است که استمرار حرکت صحیح و انقلابیِ کشور و جامعه بدون حضور مستمر روحانیت امکانپذیر نیست.»[17]
باید متذکر بود که با توجه به جایگاه ویژه و اهمیت خاص روحانیون انقلابی در استمرار حرکت انقلاب و تلاش ایشان به صدور فرهنگ انقلابیگری به سایر ملل مسلمان، دشمن در تلاش است بین حوزۀ علمیه و مردم فاصله ایجاد کند. اقدامی که مقام معظم رهبری (حفظهالله) از آن به «حذف روحانیت از حرکت عمومی ملت» یاد کرده، معتقد است: «آمریکاییها از اول انقلاب نیز مانند امروز درصدد حذف روحانیت از حرکت عمومی ملت ایران بودهاند، تا در مرحلۀ بعد، حضور مردم در صحنه از بین برود و، سپس، انقلاب به شکست بینجامد، اما تاکنون موفق به تحقق این هدف نشدهاند و به فضل الهی نخواهند شد.»[18] این هجمۀ دشمنان به حوزه و روحانیت انقلابی در دورۀ بعد از انقلاب و افزایش بیسابقۀ حبوبغضها و نیز اختناقها نسبتبه این قشر، جلوهگر کارآمدی حوزههای علمیه در ابعاد گوناگون است که روزبهروز باید تقویت شود. «[شرق و غرب و ایادی داخلی آنان] مىخواهند شما را خواب كنند؛ روحانيت نمىخواهد شما را خواب كند. اينها از روحانيت مىترسند، براى اينكه روحانيت مىخواهد اينها را بيدار كند. اينها از بيدارى، از آدم بيدار مىترسند. از آدم خواب چه ترسى دارند؟ اگر [روحانیت] اينها را خواب مىكردند، [دشمنان] روحانيت را به عرش اعلى مىبردند. اگر اينها اهل اين بودند كه مردم را خواب مىكردند، رضاشاه روحانيت را ترويج مىكرد.»[19]
4. تقابل با موانع و آسیبها
تقابل با آسیبها و موانعی که موجودیت انقلاب را تهدید میکند یکی از ضرورتهای وجود حوزۀ انقلابی است. توجه به نقش حوزۀ انقلابی در این تقابل برای حفظ موجودیت انقلاب از این جهت است که اولاً، حدوث و بقای انقلاب مدیون و محتاج به حوزه است که «اگر روحانيت و طلبههاى معمم نبودند، اين انقلاب شكل نمىگرفت»[20] و ثانیاً، عقل و شرع پاسداری از تنها نظام اسلامی در دنیای کنونی را بر عهدۀ حوزهها قرار دادهاند. انقلاب اسلامی مولود حوزۀ علمیه است و با توجه به دشمنیها علیه انقلاب و وجود نیازها و خلأها، وظیفۀ حوزه خنثی کردن دشمنیها و برطرف کردن نیازهای انقلاب است، چه «امروز اگر روحانیّت، در قبال حکومت، بیاعتنا و بیمبالات باشد، هم خودش ضایع خواهد شد و هم حکومت اسلامی تضعیف میشود.»[21]
برخی از آسیبهایی که تقابل با آنها ضرورت وجود حوزۀ انقلابی را بیان میدارد، در ادامه، بدان پرداخته میشود.
1-4. مقابله با هجمه و استحالۀ فرهنگی
«حوزههای علمیه و علماى متعهد در طول تاريخ اسلام و تشيع مهمترين پايگاه محكم اسلام در برابر حملات و انحرافات و كجرويها بودهاند.»[22] حفظ این پایگاه در دوران ظهور قدرت و حاکمیت اسلام بسیار مهمتر است. در این راستا، حوزههای شیعی، با تلاش بیوقفه و خستگیناپذیر، مرزبندیهای سیاسی، فرهنگی و عقیدتی جامعۀ شیعه را از فتنهها و هجمه و استحالۀ فرهنگی حفظ نموده است. اکنون نیز سرداران عرصۀ جنگ نرم ـ جنگی که برای براندازیِ تنها نظام توحیدی در عالم راهاندازی شده است ـ موظف به در صحنه نگهداشتن جامعۀ شیعی است؛ این مبارزه سطح بالایی از انقلابیگری در حوزههای علمیه را میطلبد که بتواند فرهنگ مکتبی و اصیل اسلام ناب محمدی (ص) را در سطح جامعۀ جهانی رهبری کرده، نبرد با فکر و فرهنگ و تمدن مادی را عهدهدار شود. تشکیل تمدن نوین اسلامی نیز که چشمانداز نهاییِ انقلاب اسلامی- تا قبل از دوران ظهور- است، جز با تقابل با هجمۀ فرهنگی جهان کفر و مادیگرایی و مرزبندی قطعی با آن قابل تحقق نیست. توجه به این آرمان بلند ضرورت وجود حوزۀ انقلابی را گوشزد میکند. بیتردید، تحقق آرمان شکلدهی تمدن نوین اسلامی جز از عهدۀ چنین تکیهگاه محکم انقلابی برنمیآید. بهاختصار، باید گفت که تسلط فرهنگیْ هدف بلندمدت جبهۀ استکبار است و در مقابله با آن، نقش فرهنگی حوزه و روحانیون انقلابی حیاتی و انکارناپذیر است.
4-2. مقابله با شبهات
از شاخصهای دورۀ بعد از انقلاب اسلامی، رشد سریع و فوقالعادۀ شبهات و هجمه به سنگرهای فکری و اعتقادی ما بهوسیلۀ دنیای شرق و غرب و، در یک کلمه، جبهۀ غیرتوحیدی است. حوزۀ انقلابی در برابر تبلیغات وسیع دشمن و اشکالات و شبهات مطرح از سوی آنها ایستاده، از رسوخ این شبهات در جامعه جلوگیری کرده، به پاسخگویی به آنهامیپردازد. «این میدانْ میدانِ واقعی جنگ است و روحانیون و طلاب باید مسلح و آماده وارد عرصۀ مقابله با شبهات و تفکرات غلط و انحرافی شوند.»[23]
در این عرصه، حوزه و طلبۀ انقلابی با سه ابزار مهم اسلامشناسی، جامعهشناسی و خودشناسی، ضمن شناخت اسلام و جامعیت آن، امکانات و استعدادهای خودی، و هم شیطنتهای دشمن و راههای غلبه بر هوای نفس، در ترجیح مصلحت جامعه و اسلام بر مصلحت خود میکوشد و با آمادگی برای فداکاری، اقسام تهمتها و تمسخرها را تحمل میکند و حاضر است تا پای جان در راه دفاع از ارکان اسلام بایستد.
و اینچنین است به نصرت از نظام ولایی و ولیّ خدا همت میگمارد. یکی از نمونههای برجستۀ نصرتکنندگان ولیّ خدا و پاسخدهندگان به شبهات جناب عمار است، که در جنگ صفین خود را به بهترین وجه نشان داد که خود را کنار نکشید، بلکه از این سوی میدان به آن سو میرفت و به شبهات پاسخ میداد و روشنگری میکرد، در حالی که کهولت سن داشت و دهۀ نهم عمر خویش را میگذراند. امام خامنهای (مدظلهالعالی) از این ناصر دین خدا و از این نیروی انقلابی چنین تمجید میکند:
تزلزلناپذیری عمار در حوادث مختلف صدر اسلام و، همچنین، امتحانهای سخت دوران بعد از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، موقعشناسی و حضور در وقت نیاز، و نقش تبیینکنندۀ او در مسائل و حوادث دوران حضرت علی (علیهالسلام) از ویژگیهای برجسته و بارز عمار بود.[24]
4-3. مقابله با نفوذ
بدخواهان دین و مخالفان قدرتمندی و حاکمیت اسلام در تلاش گـسـتـرده بـوده و هستند که حوزه را از درون و بیرون، در تنگنا قرار دهند؛ موضوع نفوذ و رخنه در میان حوزههای علمیه، برای به شکست کشاندن حرکت اسلام ناب مسئلهای است که از همان ابتدای انقلاب، به وسیلۀ امام راحل (رحمۀاللهعلیه) بارها و بارها تذکر داده شد و در سالهای اخیر نیز، مورد تأکید مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) قرار گرفته است. توجه به نفوذ دشمن، در اشکال گوناگون و با پیچیدگیهای فوقالعاده، و شناخت آن و آگاهسازی جامعه در برابرش امری است که ضرورت وجود حوزۀ انقلابی را به رخ میکشد. آنگاه که دشمن تیشه برداشته تا به ریشة اسلام زند، کمر همت را باید محکمتر بست. «استکبار وقتی که از نابودی مطلق روحانیت و حوزه ها مأیوس شد، دو راه برای ضربه زدن انتخاب نمود: یکی راه ارعاب و زور و دیگری راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر. وقتی حربۀ ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راههای نفوذ تقویت گردید.»[25]
با توجه به چرایی نفوذ دشمن در جبهۀ فرهنگی انقلاب، بهیقین میتوان عمده دلیل و قصد دشمن در نفوذ به حوزههای علمیه را مخالفت با عرصهداری و بسط ید اسلام و حاکم شدن اسلام حداکثری با ورود فقه به عرصۀ عینی و عملی و، درنتیجه، قدرتمندی مسلمین دانست: «وقتی حربۀ ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راههای نفوذ تقویت گردید.»[26]
یکی از راههای نفوذ دشمن برای استحالۀ فرهنگی حوزه بهرهگیری از روحانیون متحجر است. «يقيناً، اگر جهانخواران مىتوانستند، ريشه و نام روحانيت را مىسوختند ولى خداوند همواره حافظ و نگهبان اين مشعل مقدس بوده است و إنشاءاللَّه از اين پس نيز خواهد بود، به شرط آنكه حيله و مكر و فريب جهانخواران را بشناسيم؛ البته، بدان معنا نيست كه ما از همۀ روحانيون دفاع كنيم، چراكه روحانيونِ وابسته و مقدسنما و تحجرگرا هم كم نبودند و نيستند؛ در حوزههاى علميه هستند افرادى كه عليه انقلاب و اسلام ناب محمدى فعاليت دارند. امروز عدهاى با ژست [مقدس]مآبى چنان تيشه به ريشه دين و انقلاب و نظام مىزنند كه گويى وظيفهاى غير از اين ندارند. خطر تحجرگرايان و مقدسنمايان احمق در حوزههاى علميه كم نيست. طلاب عزيز لحظهاى از فكر اين مارهاى خوش خط و خال كوتاهى نكنند. اينها مروّج اسلام امريكايىاند و دشمن رسول اللَّه.»[27]
در بیان دیدهبان انقلاب، نفوذ به دو قسم شخصی و جریانی تقسیم میشود که هرکدام خطراتی دارد ولی قسم دوم که در تصمیمسازی و تصمیمگیریهای کلان مؤثر واقع میشود خطرناکتر است، چراکه کمتر به چشم میآید و عمیقتر کار میکند: « نفوذ دو جور است: یک نفوذ موردی است، نفوذ فردی است؛ یک نفوذ جریانی است. نفوذ موردی خیلی نمونه دارد، معنایش این است که فرض کنید شما یک دمودستگاهی دارید، یک مسئولی هستید؛ یک نفر را با چهرهی آرایششده، بزکشده، با ماسک در مجموعهی شما بفرستند؛ شما خیال کنید دوست است درحالیکه او دوست نیست، تا او بتواند کار خودش را انجام بدهد؛ گاهی جاسوسی است که این کمترینش است؛ یعنی کماهمّیّتترینش جاسوسی است، خبرکشی و خبردهی است؛ گاهی کارش بالاتر از جاسوسی است، تصمیم شما را عوض میکند. شما یک مدیری هستید، یک مسئولی هستید، تصمیمگیر هستید، میتوانید یک حرکت بزرگ یا مؤثّری انجام بدهید. اگرچنانچه این حرکت را اینجور انجام بدهید، این به نفع دشمن است. او میآید کاری میکند که شما حرکت را اینجور انجام بدهید، یعنی تصمیمسازی. در همهی دستگاهها سابقه هم دارد؛ فقط هم دستگاههای سیاسی نیست، دستگاههای روحانی و دینی و مانند اینها هم همیشه وجود داشته ... گاهی نفوذ اینجوری است؛ نفوذ شخصی است؛ وارد خانهی کسی، وارد دستگاه کسی میشوند. در دستگاههای سیاسی هم الی ماشاءالله از این قبیل وجود داشته است؛ امروز هم ممکن است باشد؛ البتّه خطرناک است ... منتها، از این خطرناکتر، نفوذ جریانی است. نفوذ جریانی یعنی شبکهسازی در داخل ملّت ... عمدهترین وسیله دو چیز [است]؛ یکی پول، یکی هم جاذبههای جنسی ... یک هدف جعلی و دروغین مطرح کنند و افراد مؤثّر را، افرادی که میتوانند در جامعه اثرگذار باشند، بکشانند به آن سمت مورد نظر خودشان. آن سمت مورد نظر چیست؟ آن عبارت است از: تغییر باورها، تغییر آرمانها، تغییر نگاهها، تغییر سبک زندگی؛ کاری کنند که این شخصی که مورد نفوذ قرار گرفته است، تحت تأثیر نفوذ قرار گرفته، همانچیزی را فکر کند که آن آمریکایی فکر میکند؛ یعنی کاری کنند که شما همانجوری نگاه کنی به مسئله که یک آمریکایی نگاه میکند ـ البتّه یک سیاستمدار آمریکایی، به مردم آمریکا کاری ندارد- همانجوری تشخیص بدهی که آن مأمور عالیرتبهی سیا تشخیص میدهد؛ درنتیجه، همان چیزی را بخواهی که او میخواهد. بنابراین، خیال او آسوده است؛ بدون اینکه لازم باشد خودش را به خطر بیندازد و وارد عرصه بشود، شما برای او داری کار میکنی؛ هدف این است؛ هدف نفوذ این است، نفوذ جریانی، نفوذ شبکهای، نفوذ گسترده، نه موردی. اگر این نفوذ نسبتبه اشخاصی انجام بگیرد که اینها در سرنوشت کشور، سیاست کشور، آیندهی کشور تأثیری دارند، شما ببینید چه اتّفاقی میافتد؟ آرمانها تغییر پیدا خواهند کرد، ارزشها تغییر پیدا خواهد کرد، خواستها تغییر پیدا خواهد کرد، باورها تغییر پیدا خواهد کرد.»[28]
مسئولیت حوزه و روحانیون انقلابی در مبارزه با نفوذ و در روشنگریها بسیار سنگین و حیاتی است.
4-4. مقابله با تحجر و روشنفکری غربی
یکی از موانعی که حوزۀ انقلابی باید برای رفع آن بکوشد تحجر و روشنفکریهای غلط و رایج است. حوزۀ انقلابی است که میتواند با حفظ اصالتهای حوزوی خود، راه را بر هرگونه تحجر و مقدسمآبیهایی که «فريادگر تحريم نبرد با دشمنان خدا و به سخرهگیرندگان فرهنگ شهادت و شهيدان و اظهارکنندگان طعنها و كنايهها نسبتبه مشروعيت نظام[29]» هستند و نیز روشنفکرنماهای غربگرا که انفعال در مقابل گفتمان لیبرال و سکولاریزم شاخص برجستۀ آنان است ببندد. حوزۀ انقلابی با شناختی که از جریانات انحرافی و غلط دارد، فعالانه، مقاومت در برابر آن جریانها و آگاهسازی مردم را عهدهدار شده، مانع انحراف حرکت نظام و مردم از مسیر اصلی خود میشود.
«تحجّر این است که کسی که میخواهد کار بزرگی را با این عظمت انجام دهد نتواند نیازهای زمان و لوازم هرلحظهلحظۀ زندگی یک ملت را از قرآن بشناسد، و بخواهد در یک وضعیت ایستا و بدون انعطاف، حکم نماید و کار کند و پیش برود. اینْ امکانپذیر نیست. معنای تحجّر آن است که کسی که میخواهد از مبانی اسلام و فقه اسلام برای بنای جامعه استفاده کند، به ظواهر احکام اکتفا نماید و نتواند کشش طبیعی احکام و معارف اسلامی را، در آنجایی که قابل کشش است، درک کند و برای نیاز یک ملت و یک نظام و یک کشور، که نیاز لحظه به لحظه است، نتواند علاج و دستور روز را نسخه کند و ارائه دهد. اینْ بلای بزرگی است. اگر در رأس نظامهای سیاسیای که براساس اسلام یا تشکیل شده است یا در آینده تشکیل خواهد شد، چنین روحیهای وجود داشته باشد، یقیناً اسلام بدنام خواهد شد و منبع لایزال معارف و احکام اسلامی نخواهند توانست جامعه را پیش ببرند.»[30]
امام راحل در بیانیۀ خود به مناسبت شهادت عالم مبارز پاکستانی، شهید سیدعارف حسين، به ضرورت وجود حوزههای نترس و شجاع و انقلابی در مقابل دو گروه متحجر و روشنفکران شرقزده و غربزده اشارتی داشته، حتی بقای اسلام ناب محمدی را در گرو روشنگری و مبارزه تا ازالة این تفکرات غلط از حوزههای علمیه میداند:
ولى راه مبارزه با اسلام امريكايى از پيچيدگى خاصى برخوردار است كه تمامى زواياى آن بايد براى مسلمانان پابرهنه روشن گردد، كه متأسفانه هنوز براى بسيارى از ملتهاى اسلامى مرز بين اسلام امريكايى و اسلام ناب محمدى و اسلام پابرهنگان و محرومان، و اسلام مقدسنماهاى متحجر و سرمايهداران خدانشناس و مرفهين بىدرد كاملًا مشخص نشده است. و روشن ساختن اين حقيقت كه ممكن نيست در يك مكتب و در يك آيين دو فكر متضاد و رودررو وجود داشته باشد از واجبات سياسى بسيار مهمى است، كه اگر اين كار توسط حوزههاى علميه صورت پذيرفته بود، به احتمال بسيار زياد سيد عزيز ما، عارف حسين، در ميان ما بود. وظيفۀ همۀ علماست كه با روشن كردن اين دو تفكر، اسلام عزيز را از ايادى شرق و غرب نجات دهند.[31]
نتیجهگیری
تجربة چهل سال انقلابیگری و ایستادگی نظام توحیدی در مقابل تمام مستکبران عالم نقطهعطف تاریخی است که به جرئت میتوان مدعی شد از طولانیمدتترین حکومتهای توحیدی در عالم است که توانسته در مقابل طواغیت عالَم دوام بیاورد و با قوت و قدرت راه خود را در مسیر صحیح طی کند. این تجربه سبب شد تا با مراجعه به کلام امامین انقلاب اسلامی مردم ایران، اهمیت و ضرورت حوزۀ انقلابی ـ بهعنوان خاستگاه نظام اسلامی ـ را در چهار محور اصلی واکاوی کنیم: محور اول، کادرسازی و تربیت نیرو در تراز انقلاب اسلامی. ازآنجاکه برقراری حاکمیت اسلام آرزوی صالحان در طول تاریخ بوده، که با برقراری آن، دستگیری و کمک به این حکومت از وظایف شرعی علمای دین شمرده میشود، کادرسازی در این جهت نیز بهعنوان مقدمة واجب بوده، در ابعاد گوناگون باید انجام پذیرد. در محور دوم، معرفی کمال اسلام و حداکثری بودن قلمرو آن مورد بحث قرار گرفت که در عصر حاضر، ورود به مباحث جدید و بالاخص تفقه در احکام حکومتی جزو ضروریات وجود حوزه انقلابی است. استمرار فرهگ انقلابی با تغذیۀ فکری نیروهای نقلاب محور سومی است که حاکی از ضرورت حوزۀ انقلابی میباشد؛ حوزه، با پتانسیل قوی فکری و شبکۀ گستردۀ تبلیغی که در اختیار دارد، میتواند استمرار انقلاب را با روشنگری و رفع شبهات تضمین نماید. رفع آسیبها و موانع موجود در سر راه انقلاب آخرین محوری است که در این نوشته بدان پرداخته شد. در این تقابل، تقابل با تهاجم و استحالۀ فرهنگی، شبهات، نفوذ و تقابل با تحجر و روشنفکریهای مسموم و غلط، پرده از اهمیت و ضرورت وجود حوزۀ انقلابی برمیکشد.
منابع
قرآن کریم
موسوی خمینی [امام]، سید روح الله، صحیفه امام، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(رحمۀاللهعلیه)، بیتا
------- منشور روحانیت، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى (رحمۀاللهعلیه)، 1369.
------- وصیت نامه الهی-سیاسی امام خمینی، چ29، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی (رحمۀاللهعلیه)، 1388.
کلینی، محمدبنیعقوب، اصول کافی، تصحح علیاکبر غفارى و محمد آخوندى، چ4، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1407ق.
مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، تصحیح: جمعی از محققان، بيروت، دار إحياء التراث العربي، 1403ق، چاپ دوم
دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی)، Khamenei.ir.
[1] دانش آموخته حوزه مقدسه علمیه قم، دانشجوی دکتری رشته مدرسی معارف اسلامی- گرایش تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه شهید بهشتی(ره) و پژوهشگر پژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق علیه السلام Hadi.kazemzadeh@chmail.ir
[2] نویسنده و پژوهشگر پژوهشگاه علوم اشلامی امام صادق (علیهالسلام).
[3] بیانات رهبری : ۱۳۸۹/۰۷/۲۹
[4] بیانات مقام معظم رهبری، 25/12/1394
[5] . الکافی، ج2، ص16
[6]. احمدبنعلی طبرسی، همان، ج 2، ص 455.
[7]. محمدبنحسن صفار، بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد (صلیاللهعلیهم)، چ 2، قم، مكتبة آيةالله المرعشي النجفي، 1404ق، ج 1، ص 84.
[8]. دربارۀ ارتباط آیه با بحث از ولایت، علامه طباطبایی از روایاتی خبر میدهد که آیه را بر منحرفان از ولايت على (علیهالسلام) و پيروان ولايت او، و دوستانش تطبيق مىكند. البته، میفرماید: «این بیان] جنبۀ تفسير ندارد، بلكه از باب تطبيق كلى بر مصداق است.» (سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج 19، ص 361) و برای تبیین ارتباط آیه با استقامت و ثبات قدم، ر.ک. سیدعبدالحسین طیب، اطیبالبیان، چ 2، تهران، اسلام، 1378ش، ج 13، ص 111.
[9] . صحیفه امام، ج21، ص290
[10] . همان، ج۲، ص۱۱۳
[11] ر.ک: پیام به جامعهی مدرسین حوزه علمیه قم به مناسبت تشکیل شورای سیاستگذاری حوزه 1371/08/24
[12] بیانات مقام معظم رهبری، 1390/06/17
[13] بیانات مقام معظم رهبری، .۱۳۷۷/۰۲/۰۲
[14]. ر.ک. بیانات مقام معظم رهبری، 25/2/1395
[15]بیانات مقام معظم رهبری، 19/7/1391
[16] بیانات مقام معظم رهبری، 25/2/1395
[17] بیانات مقام معظم رهبری، 25/2/1395
[18] بیانات مقام معظم رهبری، 25/2/1395
[19] . صحیفه امام، ج9، ص: 403
[20] بیانات مقام معظم رهبری، ۱۳۷۴/۰۸/۱۰
[21] بیانات مقام معظم رهبری، ۱۳۷۴/۰۹/۱۶
[22] صحیفه امام، ج21، ص274
[23] بیانات مقام معظم رهبری، 25/2/1395
[24]. بیانات امام خامنهای (مدظلهالعالی) در دیدار جمعی از مسئولان و دستاندرکاران جشنوارهی مردمی فیلم عمار، 1/12/1391.
[25] صحیفه امام، ج21، ص278
[26] همان
[27] صحيفه امام، ج21، ص: 278
[28] بیانات مقام معظم رهبری، ۱۳۹۴/۰۹/۰۴
[29] صحیفه امام، ج21، ص281
[30] بیانات مقام معظم رهبری، 1376/03/14
[31] صحيفه امام، ج21، ص: 120