جنسیت زن در خانه و شخصیت او در جامعه باید تجلی پیدا کند

Submitted by sharifi on


آیا حجاب امری فردی است یا اجتماعی؟ موضوعی حاکمیتی است یا موضوعی است که حاکمیت در آن هیچ نقشی ندارد؟ اگر حجاب را امری شخصی و فردی بدانیم بدیهی است نمی‌توان برای حاکمیت در ترویج و نهادینه کردن حجاب به عنوان بخشی از حاکمیت دینی و تربیت اسلامی نقشی قائل شد. حجاب در حیطه اختیارات فردی باقی می‌ماند و در این میان هر کس حق دارد با هر پوششی در جامعه ظاهر شود، اما اگر حجاب را مسئله‌ای اجتماعی بدانیم و در نظر بگیریم نوع پوششی که با آن در جامعه ظاهر می‌شویم امری فردی نیست پس به این نتیجه می‌رسیم که حاکمیت برای شکل دهی و سر و سامان دادن به موضوع حجاب باید وارد عمل شود و در قالب قانون بر این امر اجتماعی نظارت داشته باشد. از سوی دیگر زمینه‌سازی برای فراگیر شدن اخلاق اسلامی و ایجاد قابلیت پذیرش داوطلبانه حجاب به عنوان امری اجتماعی و یکی از نماد‌های جامعه دینی جزو وظایفی است که حکومت اسلامی و دینی موظف است با ابزار‌های فرهنگ‌ساز و ذائقه‌ساز خود به آن ورود کند و از این رهگذر جامعه اسلامی ایده‌آل با قابلیت رشد و تعالی انسان‌ها در آن فراهم شود. با چنین مباحی سراغ دو نفر از اساتید حوزی و اعضای بسیج طلاب رفته‌ایم و در میزگردی نقش حاکمیت اسلامی در مسئله حجاب را مورد واکاوی قرار داده‌ایم. مهناز کهندانی تفرشی دکتری فلسفه تطبیقی از مدرسه عالی شهید مطهری و مدرس حوزه علمیه است. سکینه خوش‌طینت نیز از اساتید حوزوی است.

نگاهی گذرا به وضعیت حجاب در جامعه بیانگر آن است که این مفهوم با شرایط ایده‌آل آن در اجتماع فاصله دارد. به نظر شما دلیل حاکم شدن این شرایط چیست؟ و اینکه آیا این وضعیت محصول شرایط تربیت خانوادگی است آن هم خانواده‌هایی که دین جزو ارکان و اصول زندگی آنان است یا حاکمیت در این زمینه نقش دارد؟
مهناز کهندانی تفرشی: من فکر می‌کنم در این موضوع باید به رابطه میان حاکمیت و حجاب پرداخت و اول این موضوع بررسی شود که حجاب چه نقشی در رابطه با حاکمیت دارد؟ و بعد بررسی کرد و به آن پرداخت که آیا حاکمیت در ایفای نقش خود موفق بوده یا خیر؟
البته باید گفت: حجاب تنها برای زن نیست و حکم حجاب هم برای پوشش ظاهری نیست که شامل نگاه در درجه اول، کلام، نوع رفتار و در نهایت ظاهر می‌شود.
یعنی همان عفاف را در بر بگیرد.
کهندانی: بله، دقیقاً. وقتی این حکم به همان شکلی که اسلام گفته است در جامعه اجرا شود زنان با کمال آرامش می‌توانند به تعالی‌ای که خداوند برایشان در نظر گرفته است دست یابند. از طرف دیگر حاکمیت هم، چون هدفش تعالی انسان است باید در زمینه حجاب اقدام، حکم و فعالیت داشته باشد. اینگونه نیست که بگوییم حجاب مسئله‌ای فردی بوده و ربطی به حاکمیت ندارد. باید بدانیم مهم‌ترین وجه حجاب وجه اجتماعی است و حکومت در این زمینه باید دخالت داشته باشد، اما مهم این است که این دخالت حکومت چگونه باید باشد.
از نگاه شما باید این دخالت چگونه باشد؟
کهندانی: حکومت در وهله اول باید نقشی ارشادی داشته باشد و برای این ایفای نقش هم باید زمینه‌های آن به ویژه در حوزه‌های فرهنگی- اجتماعی را فراهم کند. وقتی این زمینه آماده شده باشد افراد هم خودشان تمایل پیدا کرده و حتی همکاری می‌کنند، اما اگر این بستر‌ها آماده نشده باشد و بخواهد به شکل دستوری اقدام کند یقیناً بازخورد‌های منفی و حتی مقاومت در برابر این موضوع شکل می‌گیرد.
الان می‌بینیم که فرهنگ مقابل فرهنگ اسلامی زمینه‌های مورد نیاز خود را فراهم کرده و در شرایطی که کم‌کاری فرهنگی از سوی ما ادامه دارد به دنبال ایجاد بی‌حجابی و بدحجابی است. وقتی عفت و حیا هم در جامعه کنار گذاشته شود این مسئله موجب ایجاد اختلال در کارکرد جامعه می‌شود، لذا شما می‌بینید در آندلس وقتی می‌خواهند لشکر اسلام را شکست دهند از همین طریق وارد و موفق هم می‌شوند. چون حجاب در اصل تربیت و تعالی انسانی نقش دارد و وقتی افراد نتوانند به تعالی مورد نظر جامعه برسند کم‌کم از حکومت جدا می‌شوند و حاکمیت به انحطاط می‌رسد.
بحث دیگری که مطرح می‌شود این مسئله است که حجاب امری است فردی یا اجتماعی؟ شما تأکید داشتید که حجاب نمی‌تواند فردی باشد، چراکه ما در جامعه حضور داریم و بر یکدیگر تأثیر می‌گذاریم. اخیراً موضوع حجاب اجباری و اختیاری هم در سطح جامعه مطرح شده است. اگر حجاب را امری اجتماعی بدانیم پس اختیاری بودن آن محلی از اعراب ندارد. نظر شما در این خصوص چیست؟
سکینه خوش طینت: حجاب امری اجتماعی است. حجاب یعنی پوشش داشتن. اگر پوشش لازم است این پوشش در کجا باشد؟ به طور طبیعی این پوشش باید در جامعه باشد. حد اصل شأن نزول آن هم مترتب به رعایت پوشش در جامعه است. از سوی دیگر حجاب تنها مربوط به زنان نمی‌شود به مردان هم اشاره دارد. حجاب هم فقط ظاهر نیست. ما حجاب چشم داریم، حجاب زبان داریم، حجاب دست و پا داریم. ما از دو بُعد زنان را مورد توجه قرار می‌دهیم. یک بُعد در خصوص جنسیت زنان است که این باید در خانه بروز پیدا کند. بُعد دیگر، اما مربوط به خارج از خانه و اجتماع است و باید شخصیت و شأن زن بروز یابد، لذا این جنسیت باید در حصار و پوشش قرار گیرد. اگر ما این جنسیت را نپوشانیم در جامعه مشکلاتی به‌وجود می‌آید. زن برای تعالی خود باید در جامعه جنسیت خود را بپوشاند. حال اگر زن در جامعه جنسیت خود را بروز داد آن‌وقت محیط جامعه تغییر پیدا می‌کند و خانواده نیز از این تغییر متأثر می‌شود.
اگر بخواهیم از منظر دیگری به این ماجرا نگاه کنیم می‌بینیم زن با این وضعیت ارزش و شخصیت خود را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، یعنی زنی که اسلام نقش متعالی برایش در نظر گرفته شأن خود را در سطح ابزار التذاذ مرد پایین می‌آورد.
خوش طینت: بله دقیقاً.
مسائل اینچنینی ساختار خانواده را هم می‌تواند تحت تأثیر قرار دهد. این مسئله باعث شده است ذائقه مردان هم تغییر یابد. چنین شرایطی چقدر بر ساختار خانواده و عدالت اجتماعی اثرگذار خواهد بود؟
کهندانی: عدالت یعنی اینکه هر چیزی را جای خودش بگذاریم. اگر جامعه ما به‌گونه‌ای باشد که زن و مرد بتوانند در جایگاه اصلی خودشان قرار گیرند آن وقت عدالت اجتماعی برقرار می‌شود. در جامعه ما برخی زنان و مردان دنبال کار‌هایی هستند که با نقش‌های تعریف شده برای آنان مغایرت دارد. زنانی که دنبال کار‌ها و نقش‌های مردانه هستند و مردانی که زن واره شده‌اند و مرز‌های زنانه و مردانه جابه‌جا و موجب می‌شود نقش‌های فطرتی نادیده گرفته شود و نه تنها جامعه که خانواده نیز تحت تأثیر قرار گیرد. از سوی دیگر فرزندان در خانواده مسائل تربیتی را مشاهده می‌کنند. در گذشته اینگونه بود که فرزندان از نزدیک مشاهده می‌کردند که مادر خانواده هنگامی که پدر خانواده در آستانه آمدن به خانه است به خودش می‌رسد، اما امروزه بر عکس است و فرزندان می‌بینند که مسئله حجاب در خانه و جامعه تغییر کرده و اتفاقاً مادر خانواده برای بیرون رفتن از خانه است که به خودش می‌رسد.
البته این را هم بگویم که اسلام مخالف حضور زن در جامعه نیست، اما تأکید دارد باید از شخصیت و تخصص زن استفاده شود نه جنسیت او.
البته فراهم آوردن این شرایط به حاکمیت نیز بازمی‌گردد، اینطور نیست؟
کهندانی: بله. اگر حاکمیت دخالت نکند هیچ یک از وظایف فردی قابلیت اجرا شدن ندارد. وقتی شما دیدگاه‌های امام را بررسی می‌کنید می‌بینید مسئله مهم، مسئله تربیتی است. ما می‌بینیم که در دیدگاه حضرت امام (ره) مسئله مهم انسان‌سازی است و تلاش برای متعالی کردن و اینگونه است که جمله معروف را در خصوص نقش زن مطرح کرده و می‌فرمایند که مرد از دامن زن به معراج می‌رود، لذا خیلی اهمیت دارد که جایگاه زن یک جایگاه درستی باشد و شرایط برای این تعالی جایگاه فراهم باشد.
ورود حاکمیت برای نقش آفرینی درست زن و مرد در جامعه چگونه و از طریق چه ساز‌و‌کاری امکانپذیر است؟
کهندانی: باید کار شود و زمینه‌های آن از جهت علمی، ساختاری، فرهنگی، اجتماعی و... فراهم شود. باید کار شود که چگونه زنان در شغل‌های مختلف لباسی در چارچوب حجاب داشته باشد.
حجاب جنبه اجتماعی دارد و نگاه اسلام به حجاب جنبه بسیار قوی اجتماعی دارد و، چون حکومت یکی از وظایفش این است که باید بستر لازم را در این زمینه فراهم کند، لذا باید در تمامی حوزه‌ها برنامه داشته باشد برای حجاب و عفاف و باید ورود جدی‌تری به مقوله کند، اما باید تأکید داشت که حکومت در این زمینه به کمک نهاد خانواده احتیاج دارد و نهاد خانواده باید در مقوله تربیت به کمک حکومت بیاید.
حکومت همچنین باید در حیطه خودش بسترسازی‌های لازم برای تقویت حجاب و عفاف را داشته است و از جانب دیگر در حوزه قوانین در این خصوص ظرافت‌های اخلاقی را نیز مدنظر قرار دهد. از سوی دیگر باید گفت: حکومت ابزار‌های خوبی دارد که می‌تواند برای کار اقناعی در حوزه نخبگانی و حتی ارتباط با مردم از آن‌ها بهره‌گیری کند.
اگر اجازه دهید سؤال دیگری را مطرح کنم. در یک جامعه دینی خانواده نقش پررنگی دارد، یعنی در جامعه دینی حاکمیت از مردم جدا نیست. شما در صحبت‌هایتان اشاره‌ای داشتید به نقش خانواده و عدالت اجتماعی. به نظر شما خانواده در این موضوع چه نقشی می‌تواند داشته باشد؟
خوش طینت: یکی از مواردی که می‌تواند فرزندان ما را در ولایت‌پذیری مصمم کند، روحیه تعبد‌پذیری است. وقتی فرزند می‌بیند مادر از شوهرش یا مادر از مادرش حرف شنوی دارد آرام آرام آماده روحیه تعبدپذیری می‌شود. این روحیه و تقویت آن باعث می‌شود فرزندان ما نسبت به پذیرش حجاب در چارچوب همین تعبد اهتمام داشته باشند.
بخشی از مطالب شما درست است، اما بخشی از آن را قبول ندارم. دستورات دینی ما آنقدر پشتوانه عقلی و منطقی دارند که ما می‌توانیم بر اساس ادله‌مان فرزندان را قانع کنیم. در چنین شرایطی نیازی به روحیه تعبد نیست. شما قبول ندارید؟
خوش‌طینت: تعبدپذیری را زیر قانون نبینیم. تعبدپذیری را اگر ذیل دوست داشتن و علاقه ببینیم آن وقت فطرت بیدار می‌شود. ما باید علاقه و دوست داشتن را بیدار کنیم.
به هرحال در جامعه امروز بچه‌های ما با انبوهی از اطلاعات مواجه هستند و دشمنان در فضای مجازی هم شبهات زیادی را مطرح می‌کنند که روحیه تعبدپذیری را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. جوانان الان با جامعه‌ای مواجه هستند که در تضاد با دریافت‌های داخل خانواده‌اش است. اینجا چه باید کرد؟
کهندانی تفرشی: بله. در حقیقت این شرایطی که فرمودید آن فطرت را می‌پوشاند، یعنی یکی از عواملی که در جامعه می‌تواند فطرت را بپوشاند همین مسائل است و یکی از راهکار‌های تربیتی همین بازگرداندن افراد به فطرت است که البته کار می‌برد.
بی‌شک نقش خانواده در موضوع حجاب غیرقابل انکار است. اگر خانواده بتواند کارکرد مناسب و مؤثری داشته باشد در حقیقت فرزندان خود را در برابر شبهه‌ها و القائات واکسینه خواهد کرد، اما به هرحال ما با شرایطی مواجه هستیم که تحرکات فراوانی علیه اصول اسلامی و از جمله حجاب وجود دارد.
خوش‌طینت: من معتقدم نقش مادر در این زمینه خیلی مهم است به ویژه سطح سواد و دانش مادران در حوزه سواد دینی. سواد دینی‌ای که بتواند شبهات بچه‌ها را پاسخ بدهد. جوابی که بتواند بچه‌ها را قانع کند.
کهندانی:بنده هم در تکمیل صحبت‌های ایشان باید بگویم یکی از مهم‌ترین نقش‌هایی که خانواده‌ها می‌توانند در بحث حجاب ایفا کنند انتقال احساس ارزشمندی به دخترشان است. این دختر در صورت دریافت حس ارزشمندی و محبت اجازه نمی‌دهد جنسیتش در معرض به نمایش گذاشتن قرار گیرد. بی‌تردید این دختر در جامعه به گونه‌ای رفتار خواهد کرد که دیگران در جامعه به دنبال شخصیت و شأنیت آن باشند و حتی این دختر در برابر شبهات نیز این احساس ارزشمندی را از دست نخواهد داد و در برابر فشار‌ها بی‌حیایی نخواهد کرد.
با توجه به اشاره‌ای که شما به ابزار‌ها داشتید، بر این نکته تأکید دارم که به هرحال ما ۴۰ سال است که حکومت اسلامی تشکیل داده‌ایم، اما به نظر می‌رسد در برخی محورها، حوزه‌های علمیه ما کم کاری کرده‌اند، نظر شما چیست؟
کهندانی: درست است. ما در حوزه‌ای که خودمان فعال هستیم دغدغه‌های فرهنگی در خصوص حجاب و عفاف و امر به معروف و نهی از منکر داریم و تلاش کردیم تا طی جلسات هم اندیشی به این مسائل بپردازیم، اما نکته‌ای که وجود دارد این است که حتی برخی از حوزوی‌های ما که سطح ۳ هستند و پنج سال است که زحمت کشیده‌اند در رشته فقه و فلسفه، خودشان برای پاسخ به شبهات دنبال مطالعه رفته‌اند تا تلاش کنند در مناظره‌ها به پاسخ‌های متقنی برسند، اما به هرحال این کاری است که در همه حوزه‌ها انجام نشده و بازخورد بیرونی هم نداشته است.
به نظر می‌رسد فاصله میان حوزه و حوزویان با جامعه همچنان وجود داشته و دارد، در حالی که انتظار می‌رفت بعد از انقلاب این فاصله کمتر شود و از بین برود.
کهندانی: باید گفت: حتی خود طلبه‌ها هم هنوز در برخی از این مسائل مشکل دارند.
ما حتی در این زمینه انتقاد مقام معظم رهبری را هم داشتیم که نسبت به اتومبیل ۲۰۰ میلیونی برخی طلبه‌ها انتقاد داشتند که طلبه‌ای که با این اتومبیل می‌آید در حوزه چه چیزی می‌خواهد به دست بیاورد؟
کهندانی: این بزرگان ما از کجا آمده‌اند. بیشتر این‌ها از حوزه‌ها آمده‌اند. می‌آیند و زندگی تجملی دارند و تصور می‌کنند خطایی نکرده‌اند در صورتی که خطای بزرگی است که با این عملکرد اذهان را آلوده می‌کنند و بی‌اعتمادی را به‌وجود می‌آورند. حتی بحث حجاب و عفاف و امر به معروف و نهی از منکر این‌ها برای برخی طلبه‌ها نیز جا نیفتاده است، لذا توانمندی لازم را برای دفاع ندارند و نمی‌توانند شبهه‌ها را جواب دهند. باید گفت که این ایراد وارد است.
این را هم بگویم که خیلی تلاش‌ها در حوزه‌ها شروع شده است، اما نه آنقدر فراگیر و نه آنقدر تقویت شده که بازخورد بیرونی داشته باشد.
به معنای دیگر این تلاش‌ها بیشتر قائم به فرد بوده و جریانی نشده و دیرهنگام بوده است.
کهندانی: بله. درست است این تلاش‌ها تبدیل به جریان نشده است. مثلاً در همین جامعه الزهرا ما می‌بینیم که کار‌هایی کرده‌اند و کتاب‌هایی هم دارند و همایش‌هایی را هم برگزار کرده‌اند، اما به قول شما ارتباطی با جامعه گرفته نشده و طلبه‌ای که آمده بیرون چند سال پس از اینکه از حوزه خارج شده است وقتی وارد جوامع دیگر می‌شود تغییر می‌کند و عوض می‌شود و این به خاطر همین ارتباط‌گیری است.
 
مهناز کهندانی تفرشی: در نظریه ولایت فقیه مسئله اصلی و مبنای حکومت فقط وضع قانون و نظام دادن به اجتماع نیست، بلکه رساندن انسان به مقام و اصل انسانیت است و یکی از مؤلفه‌های نظریه ولایت فقیه بحث تربیتی است. قرار است انسان در همه جنبه‌هایش به تعالی برسد که یکی از جنبه‌های آن جنبه اجتماعی و حضور در جامعه است، چراکه انسان ذاتاً موجودی اجتماعی است، لذا در این نظریه باید توجه به ویژگی‌های قوانین در نظر گرفته شود. یکی از مواردی که باید حاکمیت به آن بپردازد جلوه بیرونی و اجتماعی زن و مرد است. از این جهت که آنان انسان‌هایی هستند که در اجتماع زندگی می‌کنند و زندگی‌شان هم بر یکدیگر تأثیر دارد. از این رو حاکمیت دینی وظیفه دارد جو اجتماع را به گونه‌ای تأمین کند که زن و مرد بتوانند به حقیقت اصلی‌شان و چیزی که خداوند در نهادشان قرار داده است برسند به همین دلیل هم برای هر زن و مرد در اجتماع جایگاه و وظایفی در نظر گرفته شده است. وقتی این مسئله را بررسی می‌کنیم می‌بینیم حکم فقهی حجاب به گونه‌ای از سوی خدا صادر شده است که هم جایگاه زن بودن حفظ و هم شرایط مرد به گونه‌ای لحاظ شود که زن و مرد هر دو به آرامش دست یابند.
 
سكينه خوش‌طينت: اگر به گذشته نگاه كنيم مشاهده مي‌كنيم كه حجاب ابتداي انقلاب از وضعيت بهتري برخوردار بود. مادرها در خانواده‌ها حجاب را رعايت مي‌كردند و پدرها هم به اين موضوع اهميت ويژه‌اي مي‌دادند. ما اصولاً در پيش از انقلاب دو نوع خانواده داشتيم. يكسري خانواده‌ها كه تقيد خاصي نداشتند و يكسري ديگر كه شرعيات را رعايت مي‌كردند و با حاكميت موجود يعني طاغوت زاويه داشتند، يعني پدر و مادر اين مسائل را رعايت مي‌كردند و به فرزندان خودشان هم انتقال مي‌دادند. در اين خانواده‌ها پدر و مادر كاملاً خودشان را در برابر تربيت فرزندانشان مسئول مي‌دانستند و تربيت ديني، اخلاقي و حجاب و ... را در خانواده دنبال مي‌كردند. بعد از انقلاب اما چون ما احساس كرديم حكومت ديني است پس بخشي از وظايف خانواده به صورت كاملاً محسوسي به حكومت انتقال يافت و خانواده‌ها همچون گذشته تعهد سابق براي تربيت فرزندانشان را دنبال نكردند چون احساس مي‌كردند به دليل حاكميت ديني اين تعهد بر گرده حاكميت خواهد بود،بنابراين تربيت خانواده را بر عهده جامعه گذاشتيم.
وقتي آن بخش از تربيتي را كه خانواده بايد انجام مي‌داد به حكومت سپرديم، از امر و نهي‌هايي كه در خانواده به زبان مادرانه بود فاصله گرفتيم و اين مسئله موجب شد نقش خانواده در تربيت ديني كاهش يابد.
زهرا چیذری روزنامه جوان